از زمان افشای برنامهی اتمی در ایران که هدف از آن دستیابی بە سلاح اتمی بوده و هست نزدیک به دو دهه میگذرد. فعالیتهای پنهانی و مخرب اتمی ایران در نهایت نهادهای بینالمللی از آژانس انرژی اتمی گرفتە تا شورای امنیت سازمان ملل را درگیر و وارد فاز مذاکراتی با ایران کرد و در ادامە و بە دلیل عدم پایبندیهای جمهوری اسلامی تا صدور قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران پیش رفت.
علیرغم مذاکرات و توافقات نیمه و ناتمام شورای حکام تا شورای امنیت با جمهوری اسلامی، رژیم ایران تاکنون نە تنها از تلاش برای دستیابی به بمب اتمی کوتاه نیامده، بلکه هموارە درصدد آن بوده تا با دور زدن تحریمها فعالیتهای اتمی خود را توسعه بخشد. بعد دیگر فعالتیهای چالشی و مسئلەدار ایران از نگاه بینالمللی توسعەی توانمندی موشکی رژیم است.
این دو مقوله دستیابی به انرژی اتمی همراه با توسعهی موشکی آنهم موشکهای بالستیک دوربرد همزمان باهم چنین نتیجەای را در ذهن متبادر میسازند که هدف جمهوری اسلامی برخلاف آنچە عنوان میکند دستیابی به انرژی اتمی برای استفادههای صلحآمیز نیست. چونکه اگر نیت براین بود دیگر چه نیازی به فعالیتهای موشکی و توسعهی آن است؟ استنباط چنین موضوعی که موشک بالستیک دوربرد برای حمل کلاهک هستهای است، دیگر نیازی به استدلال ندارد و ربط دادن سلاح هستهای بە موشک بالستیک همچون رابطه اسلحه و فشنگ میباشد.
واکنش و سیاست بازدارندگی کشورهای غربی به ویژه آمریکا به مقولهی اتمی شدن ایران طبیعی است. زیرا ابعاد ایدئولوژیکی حاکمان ایران و متد و شعار و عملکرد آنان مقولهای فرا انترناسیونالیستیتر از اتحادجماهیر شوروی سابق است. فتح جهان و رد و عدم مقبولیت هر سیستمی برمبنای تفکر حاکمان ایران و ایجاد سیستمی نو –جبهه مقاومت- و برهم زدن نظم کنونی جهان امروزی طبیعتا باید موجبات دغدغه و نگرانی سایر کشورهای دیگر شود!
از دگرسوی در طول مدت بیش از دو دهه مذاکرات هستهای، سایر مسائل دیگر ایران از نقض مداوم حقوق بشر توسط حاکمیت تا به مداخلات رژیم در امور داخلی کشورهای منطقه و حتی عملیاتهای تروریستی در منطقه و فرا منطقهای خاورمیانه ایران کماکان و بدون وقفه ادامە داشتە است.
جمهوری اسلامی در داخل کشور نیز با تحمیل وضعیت خفقانی هر اعتراضی را شدت تمام سرکوب کردە است. با نگاهی بە تظاهراتها میبینیم کە اقدامات فوق خشن سران ایران نسبت به شهروندانش در طول این مدت نه تنها کم نشده بلکه با لعاب اظهار و بیان همدستی با دشمن شدت بیشتری داشته است. حاکمان ایران بر آنند هر چه جهان امروز رو به پیشرفت برود، آنها مردم را به قهقرای جهل و عقبافتادگی بکشانند. در این دو دهه بجای آنکه کشور رو به پیشرفت و رفاه اقتصادی برود، تفکر عبث دستیابی به بمب اتمی کشور را روز به روز با تورم و رکود اقتصادی و در نتیجهی آن فقر و فلاکت ببیشتر مواجه ساختە است. سیستم بسته و ولایت محور فقیه که هموارە سعی در بسط ایدئولوژی خود داشتە است، بە نوعی سرطان بدخیم فکری و عملکردی برای قربانی کردن مردم تحت سیطرهی خود مبتلا است.
در همین مدت و در کش و قوس جهانگشایی ایدئولوژیک سران ایران و دستیابی بە ابزاری در جهت بسط و نشر آن- همان دستیابی به سلاح اتمی- چندی از کشورهای عربی بعد از سالیان دراز جدال و مناقشە با اسرائیل بالاخره وارد پیمانی بنام پیمان ابراهیم شدند و رابطهی اعراب به ویژه کشورهای خلیج فارس با اسراییل وارد دور جدید از تعاملات دیپلماتیک و اقتصادی نوین شد. با این سطح از تغییرات در روند رویکرد اعراب در خاورمیانه و صلح آنان با اسراییل، عداوت سران حاکمیت ایران با غرب گویی از مرزهای کینه گذشته است.
آشنایی مختصری با الفبای سیاسی – دولتداری این گمان را تقویت میکند که سران حاکمیت جمهوری اسلامی همانند ماموران و معذورانی اجیرشده و طی برنامهریزی خاصی عمل میکنند! زوایای بنبستی که پیش روی این نظام قرار دارد را میتوان از این نگاه امنیتی نیز کە ذکر شد دید. بعد دیگر نزدیکی بیش از حد به روسیه و چین است تا جایی که نظام جهت حفظ بقای خود ناچار به عقدپیمانهایی صدها بار ننگینتر از ترکمانچای تا به گلستان و… شده است. روز به روز نیز عرصهی جولان سیاسی برای نظام تنگتر و در کنار آن منابع مالیش هم محدودتر میشود. مذاکرات هستهای خود گویای این واقعیت است. در این گفتگوها فقط مذاکره با ایران مدنظر چین و روسیه بعنوان حامی ایران نیست بلکه معادلاتی سیاسی و منطقهای هم در رویکرد این دو کشور به وضوح دیده میشود.
موضوع روسیه مناقشه بر سر اوکراین است کە آمریکا به نوعی در آن مداخله دارد و چین هم بعنوان غولی اقتصادی که نیاز به مراوداتی اقتصادی بیشتری دارد سعی در کمتر کردن تنشها با غرب به ویژه آمریکا را مد نظر دارد و این دو از طریق کارت ایران منافع و مقاصد خود را پیش میبرند. بعد دیگر هم مسئلهی انرژی به ویژه انتقال گاز است. روسیه تاکنون یکهتاز صدور گاز به کشورهای اروپایی بودە و قصد ایران برای انتقال گاز بە اروپا از طریق ترکیه روسیە را با چالش مهمی روبرو کردە است. اگرچە برنامەهای ایران برای انتقال گاز به کشورهایی همچون هند و پاکستان بدلیل منازعات هستەای ایران با جامعەی جهانی راه بە جایی نبردە است. چین نیز قرار اسر گاز مورد نیاز خود را در قالب پروژهی “قدرت سیبری” که از سال 2019 کلید خوردە و پروژهی انتقال آن از طریق احداث لوله در حال اجرا میباشد را از روسیه تامین کند و وجه اشتراک این دو کشور در سرمایهگذاری در این حد گسترده روندی استراتژیک را در پی دارد. پس آنچه که حاکمان ایران از آن غافل بوده و هستند یا عمدی در عدم توجه بدان وجود دارد رابطهای یک طرفه ایران با این دو کشور است که در هر صورت طرف منتفع از تحریمها تا به جریان مذاکرات و مناقشات و بن بستهایی که برای ایران وجود دارد، این دو کشور میباشند.
بدین ترتیب میتوان گفت کە هر دو طرف غربی و روسیه و چین با پاشنه آشیلهای دو سویه در این مذاکرات حضور دارند. اگرچە امکان دارد با توجه به وجود مکانیسم ماشه در توافق برجام بە دلیل به نقض مکرر مفاد توافق اتمی و بە ستوه آمدن طرف غربی از وقتکشیهای جمهوری اسلامی مجددا پروندهی هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل برود و در پی آن هر نوع تصمیمی از تحریمهای هرچه بیشتر تا اقدام نظامی علیە متصور است. از سوی دیگر سیاست اداره کنونی کاخ سفید بر محور اجماع و جهتدهی افکار عمومی بینالمللی علیه ایران استوار است. ممکن است ایجاد چنین اجماعی برای مقابلەی بیشتر با ایران و اعمال تحریمهای گستردەتر- حتی گزینهی نظامی که بارها متذکر آن میشوند- دیر یا زود داشتە باشد، اما سوخت و سوزی در بیشتر به بن بست رساندن حاکمیت ایران که احتمالا منجر به سقوط آن شود، بعید نیست.
از هر طرف کە بە وضعیت این رژیم مینگریم، میبینیم کە چوب خط این سیستم پر بودە و مشکل است کە بتواند با فائقآمدن بر کوه تلنبار بحرانهای سیاسی و اجتماعی به حیات خود ادامه دهد. حتی در صورت توافق با جامعەی جهانی نیز با توجه بە زیربنای اقتصادی و تمامی منابع زیرزمینی ایران به ویژه نفت و گاز کە تماما فرسوده و پیر شده و بازسازی این زیر ساختها هزینههای هنگفتی میطلبد، نمیتوان از طریق تداوم اقتصاد مقاومتی و فشار هرچه بیشتر به مردم و وجود کماکان فساد اداری و مالی که در این سیستم وجود دارد، بقای حاکمیت را در دل چنین بحرانهایی جستجو کرد.