بهمنماە ١٣٥٧ مردم با شعار “مرگ بر شاە” و سپس مقاومت و پافشاری بر سرنگونی رژیم پادشاهی انقلاب بزرگی را بە پیروزی رساندند. مردم ایران تصور میکردند با ساقط کردن نظام پادشاهی میتوانند شرایط و آیندەی بهتری را برای خود رقم بزنند. ٤٣ سال پس از این رویداد و کنکاش در چهار دهە کارنامەی جمهوری اسلامی این پرسش را مطرح میسازد کە آیا مردم اشتباە کردند؟ همچنین رهبران رژیم تازە بەقدرت رسیدە چگونە توانستند بر مردم و انقلاب و کشور استیلا پیدا کردە و تاکنون نیز همچون بختک بر گردەی مردم باقی بمانند؟
رهبران انقلاب اسلامی توانستند با وعدە وعیدهای دروغین زمام اعتراضات پیش از انقلاب را بەدست بگیرند و پس از پیروزی انقلاب و با تجربەای کە از رژیم گذشتە کسب کردە بودند، از همان نخستین ساعات بە قلع و قمع مخالفانشان پرداختند. هنوز سە روز از پیروزی انقلاب نگذشتە بود (شامگاە ٢٥ بهمن) چهار افسر بلند پایەی رژیم سابق کە همان روز و در یک دادگاە چند دقیقەای محاکمە و با تصمیم خلخالی بەاعدام محکوم شدە بودند؛ در پشت بام مدرسەی “رفاە” محل اقامت وقت آیتاللە خمینی و با اطلاع وی تیرباران شدند. این ابتدای نمایان شدن سیمای رژیم بود و اعدام انقلابی! مخالفان طی ٤٣ سال گذشتە کماکان ادامە داشتە است. خمینی کە هموارە و همە وقت از عدالت دم میزد، پایەهای رژیمش را بر ترور، قتل و اختناق و خشونت پیریزی کرد تا هیچکس جرأت اعتراض نداشتە باشد و شاید عدالت نیز از دید ایشان همین بودە باشد!
رهبران جمهوری اسلامی کە اوایل انقلاب جار میزدند کە هم هوای این دنیای مردم را داشتە و هم برای آن دنیای ایشان اهمیت قائل بودە و جنت و کرامت را برای آنها بە ارمغان میآورند، این دنیا را برای مردم بە دوزغ بدل ساختند و برای آن دنیایشان نیز هیچ کرامتی باقی نگذاشتند.
هنگامی کە فقر و مکنت مردم را بە خیابان کشاند، بە آنان نهیب زدند کە کی و کجا انقلاب ما برای نان بودە است؟ هدف انقلاب برافراشتن پرچم اسلام و اعتلای اخلاقی و معنویات بودە است! اما براستی در زمینەی ارزشهای اسلامی، اعتلای اخلاق و معنویات چە کاری صورت پذیرفتە است؟ آیا اطلاع ندارند کە ٤٣ سال حاکمیت رژیم اسلامی آنها مردم را چە اندازە از ارزشهای مذهبی دور ساختە است؟ آیا عدالت اسلامی این است کە خامنەای خطاب بە نیروهای مسلح خود فرمان “آتش بە اختیار” صادر کند و اگر مردم بەمنظور اعتراض بە خیابانها ریختند جنایاتی چون آبانماە ٩٨ را خلق کنند؟ یا اگر معلمان از کمی حقوق ماهانەیشان گلە کردند، کارگران و بازنشستگان فریاد برآورند کە شرمندەی زن و بچەی گرسنەیشان هستند و خواستار حقوق خویش شدند، آنان را مورد ضرب و شتم قرار دهند، بە قتل برسانند؟ اخلاق و ارزشهای اجتماعی نیز روشن است کە بە چە مرحلەای رسیدە است. حتی بەنام اعتراف خودشان رشد آمار جرائم اجتماعی و وجود ٢٥ میلیون پروندەی نزاع و اختلاف و جرم در دستگاە قضایی معیار خوبی است برای ارزیابی این ادعا!
جمهوری اسلامی در چهار دهەی گذشتەی کشور را از هر جهت چە سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بەسوی پرتگاە کشاندە است. از لحاظ اقتصادی مراکز برنامەریزی جمهوری اسلامی نظیر سازمان برنامە و بودجە هشدار دادەاند کە اگر تحریمهای ایران لغو نشوند، اقتصاد فلج ایران در سال ١٤٠٣ کاملا فرو خواهد پاشید، همچنین درصورت لغو تحریمها نیز اگر فونداسیون ادارەی کشور بەهمین شیوەی فعلی باقی بماند و نقشە راە اقتصادی – سیاسی کشور مجددا پیریزی نشود، دو سال بعد (١٤٠٥) فرو خواهد پاشید. اما آیا مردم این فرصت را بە حکومت خواهند داد؟ برای پاسخ بە این سوأل از یک سند رسمی حکومتی کمک میگیریم. مدتی پیش بود کە سند بسیار محرمانەای از جلسەی “کار گروە پیشگیری از بحرانهای امنیتی معیشت پایە” انتشار یافت و در آن اعتراف شدە بود کە خیزش سراسری مردم ایران بسیار نزدیک است و اعتراضات اجتماعی طی یک سال گذشتە سە برابر شدە است. در این سند کە از سوی گروە سایبری “عدالت علی” منتشر شد و از نتیجەگیری جلسەای سخن میگوید کە “قرارگاە ثاراللە” در روز ٣٠ آبانماە تشکیل دادە است، مسئولان رژیم اعتراف کردەاند کە مردم ایران دیگر بە حاکمیت اعتماد ندارند و اعتراضات در ایران اجتماعی روبە افزایش است. بەهمین جهت است کە رژیم تنها بە نیروی سرکوب پشت بستە است.
اما اگر اقتصاد کشور در لبەی فروپاشی و ریزش نهایی است، انقلاب در عرصەی سیاسی و اجتماعی نیز هیچ دستاوردی نداشتە است، نە ملیتهای تحت ستم بە حقوق ملی خویش دست یافتەاند، نە حقوق مدنی و اجتماعی مردم تأمین گشتە است، چە بسا در برخی عرصەها نظیر حقوق زنان میتوان گفت کە آرزوی بسیاری از فعالان این بستر، بازگشت بە ایام قبل از انقلاب است.
و اما جایگاە ایران در جامعەی جهانی. سیاست خارجی ایران در چهار دهەی گذشتە چیزی جز فاجعە برای مردم کشور ببار نیاوردە است. شعار “صدور انقلاب” از سوی رهبران رژیم از همان ابتدا جنگ هشت سالەای را با تمام ویرانیها و زیانهای جانی و اقتصادیش بر مردم ایران جنگ تحمیل کرد. سپس گفتمان “محور مقاومت”، حمایت رژیم از دیکتاتورهای منطقە نظیر بشار اسد و تکریم در مقابل روسیە و چین و همپیمانی رژیمهای مضمحل و غیردموکراتیک آفریقا و آمریکای لاتین را بە همراە آورد کە همگی بە زیان مردم ایران تمام شد. البتە در این سیاست رژیم نوعی تضاد و دوگانگی نیز وجود دارد. زیرا جمهوری اسلامی با سکوت بە عدم موضعگیری درخصوص سرکوب اسلامگرایان چچن از سوی روسیە و سرکوب برنامەریزی شدەی مسلمانان ایغور از سوی چین ثابت کردە است کە در راە بەدست آوردن دل این دو کشور کە بقای خود را در گرو حمایت آنها میداند، حاضر بودە بە بنیادیترین سیاست خود کە حمایت از جنبشهای اسلامی در سراسر جهان است، پشت کند. در این عرصە نیز رژیم نەتنها نتوانستە، بلکە نخواستە است مصالح مردم ایران را حفظ کردە و احترام و حرمت جماعەی جهانی را بەسوی کشور جذب نماید.
چهل و سە سال حاکمیت جمهوری اسلامی غیر از جنایت و فجایع بشری و بحرانها اقتصادی در جامعەی را نیز از درون متلاشی کردە است. بەنحوی کە اکنون دیگر جرایم اجتماعی، خشونت، اعتیاد بە مواد مخدر، فساد اخلاقی، حاشیەنشینی، گورخوابی و دیگر نابهنجاریهای بە یک امر عادی تبدیل شدەاند. فقر، بیکاری، معضلات سیاسی و اقتصادی، سرکوب آزادیهای مدنی و عدم وجود یک افق روشن درصد عظیمی از مردم کشور را دچار افسردگی و بیماریهای روانی کردە است.
در نهایت آنچە کە انقلاب ٥٧ بر سر مردم کشور آورد، تنها با یک انقلاب دیگر و سرنگونی این رژیم جبران خواهد شد. مراحل گوناگون این انقلاب و خیزش نیز روزبەروز کاملتر میگردد. پیش از هر چیز مردم همەی اعتماد خویش را از رهبران و مقامات رژیم سلب کردەاند و شرعیت نظام سیاسی نیز بەطور کامل از سوی اکثریت مردم بە زیر سوأل رفتە است، همچنین رویارویی مردم علیرغم خشونت و سرکوب بیرحمانە دستگاە سرکوب رژیم روبە افزایش نهادە است. درست است کە باوجود گستردگی این اعتراضات (بەعنوان مثال دیماە ٩٦ و آبان ٩٨) این رژیم هنوز برپا است، اما تجربەی انبوە اعتراضات در نهایت فروپاشی رژیم را در پی خواهد داشت، اگر مردم یک آلترناتیو مطمئن و قابل اعتماد را در پشت سر خود احساس کنند!