مفهوم استقلالطلبی در تفکرات شهید دکتر قاسملو
اشارە:
این نوشتار، خوانشی کلی و گذراست بر برخی از تفکرات شهید دکتر قاسملو پیرامون مسألەی حق تعین سرنوشت، بەمثابە یکی از خطوط فکری وی در عرصە سیاست. در حقیقت این حق بە مانند یک آرمان، بەسان آرزویی دوردست در تفکرات و اندیشە یک رهبر سیاسی کورد با مفهوم رئال پولتیک بەموازات هم وجود داشتەاند.
قاسملو در صدد تبدیل اصطلاح “پیوستگی جغرافیایی” بە کلید واژەای بە نام “اتحاد ملی” است تا اتحاد مجدد ملتی جداشدە از هم را بە عنوان حقی طبیعی نشان دهد.
این نوشتار نگاهی اجمالی است بە نقش شهید دکتر قاسملو در قالب یک کارگزار و میزان اثرگذاریش بر مسألەی “حق تعیین سرنوشت” بەعنوان یک نظریەپرداز سیاسی، یک استراتژیست سیاسی و یک روشنفکر ارگانیک.
***
هر مسألەای پیدایش عصر و دورەی مربوط بە خود است، یعنی باید با معیار همزاد “زمان – مکان” آن مسألە یا رویداد مورد تجزیە و تحلیل قرار گیرد. اگر امروز نغمەی استقلال در اقصی نقاط کوردستان بە گوش میرسد، از اندیشە و خیال بەسوی عینیت سوق پیدا کردە و این تابو شکستە شدە، این اندیشە در ابتدای انقلاب خلقهای ایران در گفتمان هیچیک از نیروهای سیاسی مشاهدە نمیشد. حتی اکنون نیز در هر چهار بخش کوردستان همچون دیسکورس و تناقض دیدە نمیشود. لذا بسیار حائز اهمیت است اگر بتوان با فاکت و دلیل بتوانیم مشألەی حق تعیین سرنوشت را در نگرش و اندیشەی دکتر قاسملو مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. تأکید بر این نکتە را ضروری میدانم کە خوانندەی این نوشتار را بە مدت ٥٠ سال بە گذشتە برگردانم و تا در فضای حاکم آن زمان دیدگاەها و نقطەنظرات دکترر قاسملو را مشاهدەکند. هدفم آوانگارد و افق دید وسیع شهید دکتر قاسملو است هم نسبت بە مسألەی حق تعیین سرنوشت و هم در مورد جامعە آن دورە.
***
طی مدت رهبری شهید دکتر قاسملو بەعنوان دبیرکل حزب دموکرات، بەدلیل شخشیت شناختەشدەی وی در اروپا و آشنایی با سیاستمداران و نویسندگان و روزنامەنگاران جهان، مسألە کورد در در کوردستان ایران بسیار مطرح بود، بگونەای کە رسانەهای بسیار مشهور جهان هموارە و بطور مداوم اخبار و گزارشات کوردستان ایران را منتشر میکردند؛ بطور مثال گاردین (بریتانیا)، لوموند (فرانسە)، دیلیتلگراف (بریتانیا)، لوسوار (بلژیک)، اکونومیست (بریتانیا)، هرالدتریبون (آمریکا)، سندیتایمز (بریتانیا)، زوددویچە (آلمان)، نیوزویک (آمریکا)، فاینانشلتایمز (بریتانیا)، فیگارو (فرانسە)، فرانکفورترآلگماینە (آلمان) و … حتی سال ا٩٧٤ در یکی از روزنامەهای پرتیراژ آمریکا دکتر قاسملو مقالەی پیرامون جمهوری کوردستان بەرشتەی تحریر درآوردەبود. بطور مثال روزنامەی فیگارو بسان پرتیراژترین روزنامەی فرانسە در تاریخ 20/8/1979و هنگامیکە جنبش مردم کوردستان ایران در اوج بود چنین بە توصیف کوردستان و کورد میپردازد: هرچند کوردستان همانند یک کشور بر روی هیچ نقشەی جغرافیایی دیدە نمیشود، اما ٥٠٠ هزار کیلومتر مربع و بیش از ٢٠ میلیون جمعیت دارد و در تاریخ معاصر هر وقت کوردستان قیام کرد پنج کسور را بە لرزە درآورد… فیگارو در ادامە مینویسد: ملت کورد بر پنج کشور ترکیە، ایران، عراق، سوریە، و اتحاد جماهیر شوروی تقسیم شدە و در طول تاریخ هموارە مبارزە کردەاند و همانند ارامنە سرکوب شدەاند.
این بدین معناست کە در دورەی نبود سوسیال مدیا، در عصر پیشا اینترنت تنها استراتژیستی میتواند توجە رسانەهای بزرگ وقت را بە مسألەی کورد جلب نماید و در عین حال اهمیت آن در این است در مورد کشوری تقسیم شدە سخن برود کە در نقشەی جغرافیای جهان اثری از آن نیست.
***
اگر تمامی تعاریفی کە برای روشنفکران شدەاند را در یک کفەی ترازو بگذاریم، میتوان دو نکتەی عمدە و مشترک را در آن مشاهدە کنیم کە عبارتند از: ابداع یا نوآوری و تأثیرگذاری؛ دقیقأ دو نکتەای کە اینک در عرصەی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کوردستان دیدە نمیشود. البتە نوآوری فکری در فضایی تک فردی و ایزولە پدید میآید، اما اگر بسان یک پروسە بە این مفهوم بنگریم، میتوان گفت فرایندی است کە از فرد بە جمع مبدل میگردد. در غیر این صورت، روشنفکری بە پروسەای ناکارا و معوج تبدیل میشود!
تأثیر گذاری دکتر قاسملو پس از درگذشتش بر جامعەی کوردستان، حزب دموکرات و افراد کورد انکارناپذیر است. همینکە اینک ما مشغول بازخوانی مقولەی حق تعین حق سرنوشت از دیدگاە دکتر قاسملو هستیم بە معنی تأثیرگذاری ایشان بر نسلهای پس از وی است.
***
پیمان مقدس رخداد مهمی بود کە با درایت بدرخان پاشا، امیر امارت بوتان در بین امارات بوتان، وان، حکاری، موش، خیزان، صعرد، قارص و… بە امضا رسید و حتی امارت اردلان را نیز بە خود جلب کرد. بعبارتی دیگر بگونەای مرزهای مصنوع را درنوردید و بسوی کوردستان تحت استیلای قاجار رسید. گذر از این مرزهای مصنوعی در واقع آرمانی بود بە منظور ایجاد کشوری مستقل. بە همین دلیل پژوهشگران خارجی این حکومت را با چنین واژگانی تعریف میکنند: Semi-Independent Emirate کە بیانگر حکومتی نیمە مستقل است و با تعبیر امروزین بسان حکومتی دیفاکتو تعریف میشد. این همان شیفتگی و آرمانی است کە رهبران کورد در پی آن بودند، لیکن در واقع امر امیر کورد با سلطان عثمانی از در گفتگو درمیآید، یعنی همانا پیروی از توازن قوا در واقعیت سیاسی کنونی.
یا در دورە جمهوری کوردستان وقتی بە روزنامەی کوردستان نگاە میکنیم، باصراحت واژەی “استقلال” بە موضوع اصلی و اساسی و بە مانشت روزنامە “جشن استقلال کوردستان” تبدیل میشود؛ فزون بر این، زندەیاد پیشوا قاضی محمد در سخنان خود بە منشور آتلانتیک اشارە میکند، منشوری برای حق تعیین سرنوشت ملتهای تحت ستم پا از جنگ دوم جهانی! پیشوای ملتی آن زمان درمورد پیمان آتلانتیک سخن بگوید کە در آن آمدە باید حق تعیین سرنوشت لحاظ شود، بە باور من بیانگر این است کە پیشوا معتقد بە “استقلال” بودەاست. یا تصویر نقشەی کوردستان بزرگ پست سر پیشوا قاضی محمد (عکاس آرچی روزولت) این و بسیاری از نمادهای دیگر ثابت میکنند مقولەی استقلال در اندیشە و ذهن پیشوا بودەاست. اما در اینجا بار دیگر بە عدم توازن نیرو و مقولەی ژئوپلتیک (سیاست جغرافیایی) و سپس سیاست گفتگو و مماشات حتی بطور اجبار برمیگردم.
البتە نمونەهای مشابە دیگری نیز هستند، لیکن این نمونەها را بدینخاطر مطرح کردم کە بگویم هموارە این آرمان و آرزو در اندیشەی رهبران کورد بودەاست. ولی دست آخر واقعیت سیاسی و امر واقع مانع از تحقق این آرزو شدەاست. بەهر حال من معتقدم هیچ کا مانند دکتر قاسملو نتوانستەاست این مسألە را بە لحاظ تئوری و پراکتیک تجزیە و تحلیل کند و من با تکیە بر نوشتەها و سخنانش این امر را ثابت میکنم.
***
نگاهی بە فاکتها:
شهید دکتر قاسملو در میانەی اختلاف نظر میان دیدگاە لنین و رزا لوکزامبورگ سوسیالدموکرات پیرامون حق تعیین سرنوشت خلقها، بە سخنان لنین در این مبحث برای کیش و مات کردن چپ ایرانی استناد میکند. رزا لوکزانبورگ بر این باور بود کە حق تعیین سرنوشت ملتها، جنبش بینالمللی سوسیالیستی راتضعیف میکند، ولی این دیدگاە را سوسیالیستی محسوب نمیدارد و حتی در قالب انترناسیونالیسم هم (آنگونە کە رزا میگوید) قرار نمیدهد، و میگوید این یک دیدگاە شونیستی است و باید بە حق تعیین سرنوشت و ایجاد دولت مستقل خلقهای تحت ستم احترام گذاشت!
زمانیکە دکتر قاسملو از متافیزیک کمونیسم فاصلە میگیرد، بەجای مسألەی طبقاتی، این مسألەی ملی است کە بە دغدغەی خاطر وی تبدیل میشود. لذا باید تعمیق اختلاف حزب تودە و قاسملو را از این منظر بنگریم. حتی شهید قاسملو میگوید آنان (حزب تودە) بسان ناسیونالیست و کجاندیش بە من نگاە میکنند و زندەیاد کریم حسامی در کتاب خاطراتش بە این مسألە اشارە کردەاست. اختلاف بەجایی میرسد کە یک همانند احسان طبری فیلسوف و شخصیت بارز چپ ایرانی بگوید قاسملو کوردها را ایرانی بەشمار نمیآورد.
در یک فایل صوتی دکتر قاسملو میگوید:”ما خواستار حق تعیین سرنوشت هستیم، بدیهیست ما توضیح دادیم کە برای ما حق تعیین سرنوشت میتواند در اشکال استقلال، فدرالیسم و یا خودمختاری باشد”. یا در جای دیگری تعریف میکند کە با داریوش فروهر بر سر واژەهای قوم و ملت بحث و مجادلە! داشتەاست؛ قاسملو میگوید قوم هیچ معنایی ندارد و آنان میگویند “اقوام ایرانی”! بەظاهر قوم یعنی ملت، اما در واقع چنین نیست و قوم مقولەای نژادیست، یعنی آنهایی کە نژاد ایرانی دارند، قاسملو در اینجا هوشمندانە کورد را از ایران جدا میکند.
با اینکە از استقلال یاد میکند کە آمال و آرزوی وی و دیگر رهبران کورد است، لیکن بر مبنای رئال پولتیک (واقعیت سیاسی) بە این واقعیت اشارە میکند کە هیچ حکومتی ما را بەرسمی نمیشناسد تا از استقلال کوردها حمایت کند و با این وصف قاسملو بطور ضمنی بە سرهنگ معمر قزافی رهبر وقت کشور لیبی اشارە میکند کە چند باری از حق مسلم کوردها برای استقلال داشتەباشند. وی در کتاب کوردستان و کورد میگوید:”تضمین حق تعیین سرنوشت در عراق، جدایی کوردستان عراق نیست، بلکە بەمعنی وحدت کوردستان عراق با کوردستان ایران و ترکیە”…است. جالب است، دکتر قاسملو بە استقلال یک بخش از کوردستان اشارە نمیکند، بلکە در مورد حق اتحاد مجدد بخشهای کوردستان و ملت تقسیم شدەی کورد سخن میگوید!
یا میگوید:” کورد نیز همانند سایر ملتها حق تعیین سرنوشت تا سر حد تشکیل دولت مستقل را دارد و این حق برای ملت کورد بە معنی یکپارچگی و وحدت مجدد کوردستان است”. در اینجا قاسملو دقیقأ در قالب یک اندیشمند سیاسی پدیدار میشود، همچنانکە پیشتر گفتم وی تنها بە استقلال بخشی از کوردستان اشارە نمیکند، بلکە یکپارچگی و وحدت همەی بخشهای کوردستان و تشکیل حکومت مستقل کوردی را مطرح میکند.
یا در جای دیگری میگوید:” اتحاد باهم، حق جدایی نیست، حق وحدت و جدایی از ملتهای دیگر است و در واقع حق اتحاد حتی از حق جدا شدن بیشتر است. لذا این حق ماست چراکە تقسیم کوردستان در واقع تقسیمی مصنوعی و غیر طبیعی است”.
در اینجا بار دیگر قاسملو بسان یک اندیشمند درصدد است ذهن و اندیشەی کوردها را برای وحدت جغرافیایی کوردستان آمادە سازد، هرچند اگر هم بعید باشد. ما در اینجا بە امر واقع نمیپردازیم، در این مورد سخن میگوییم کە یک رهبر کورد درصدد است توجە کوردها را بە این امر جلب کند کە کوردستان کشوری است کە تقسیم شدەاست. شاید نام کتابش کە”کوردستان و کورد” و نە “کورد و کوردستان” در راستای این اندیشە باشد کە در این نوشتار آمدەاست. مثل معروفیاست کە میگوید برای آنکە دولت – ملت ایجاد کنی، نخست ایتالیا ایجاد کن، بعد ایتالیایی، بە همین دلیل دکتر قاسملو میهن (کوردستان) را مقدم میشمارد، سپس انسانها(کوردها).
قاسملو در موارد بسیاری این ایدە، یعنی وحدت جغرافیایی را همانند اتحاد ملی تعریف میکند، همچنین شرایط مناسب و وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زمان شایستە را برای عملی ساختن این تز بیان کردەاست. بە همین خاطر مخاطب شاید با ایران و ایرانی بودن دچار تضا و تناقض گردد و این بە سیاست در عرصەی واقعیت بر میگردد ، نە شعار و خیالات!
حتی در کتابچەی بحث کوتاهی در بارەی سوسیالیسم، در مورد سوسیالیسمی کە مورد نظرش است، از شرایط عینی و حساس کشور غافل نیست و میگوید ما میخواهیم سوسیالیسمی ایجاد نماییم کە با شرایط ویژەی کشور سازگار باشد، این نشان میدهد در اینجا نیز تز و ایدەی قاسملو بر واقعیت سیاسی استوار است و همانگونە کە متذکر میشود سیاست را در چارچوب رنگهای سیاە و سفید نمیبیند و بر این باور است سیاست هنر ممکن است!
در کتاب “چهل سال مبارزە در راە آزادی” در مورد جمهوری کوردستان میگوید:” کوردستان ایران بە مکان امید همەی آزادیخواهان بخشهای دیگر کوردستان تبدیل شدەبود”. تأکید بر اینکە تلاش دکتر قاسملو بر این محور بود کە بخشهای دیگر کوردستان نیز در ذهن و مخیلەی مخاطبانش کە کوردها هستند تقویت شود، بسیار توجەبرانگیز است.
در ادامە بار دیگر این نظر و عقیدە را بەاثبات میرساند کە:” نمایندگان سازمانهای کورد، همچنین شخصیتهای برجستەی کورد از کوردستان ترکیە، سوریە و عراق بطور مداوم بە مهاباد میآمدند و شهر مهاباد بە قبلەی امید آزادیخواهان کورد مبدل گشتەبود. تمامی کوردهای میهنپرست و ترقیخواە با جان و دل آرزو داشتند تجربەی جمهوری کوردستان در مهاباد قرین موفقیت گردد؛ زیرا میدانستند روشنایی مهاباد آسمان تاریک همەی بخشهای کوردستان را در آیندە تابان خواهد کرد. در جواب نمایندەی کوردهای ترکیە کە پس از تشکیل جمهوری کوردستان بە مهاباد آمدەبود، پیشوا قاضی محمد بر روی پارچەای نوشتەبود:” روشنایی اینجا در آیندە برای شما نیز روشنیبخش خواهد بود.
دکتر قاسملو در خاتمەی این بخش بە ورود بارزانیها اشارە میکند و میگوید:” آمدن بارزانیها و درآمیختنشان بدین شیوە با جمهوری کوردستان بیشتر این واقعیت را آشکار میکند کە جمهوری کوردستان نماد همکاری، همبستگی و حتی وحدت همەی ملت کورد بود”. دکتر قاسملو تأسیس جمهوری کوردستان را آنچنان دستاورد عظیم ملی میداند کە تأثیر و کارکرد این حاکمیت کوردی را بر بخشهای دیگر بە امری انکار ناپذیر تلقی میکند و معتقد است این بگونەای اتحاد و یگانگی همەی ملت کورد بود.
در پایان تابستان ١٣٦٧ دکتر قاسملو بە اروپا سفر میکند کە سە ماە طول میکشد؛ در این سفر در اسپانیا بە دعوت انستیتوی همدردی با خلقهای آمریکای لاتین و آفریقا، در کنفرانسی در بارەی آتشبس ایران و عراق و تأثیر آن بر جنبش کورد مقالەای ایراد میکند کە من بە دو نکتەی آن اشارە میکنم:
نخست:” اینک اگر تاریخ دوبارە شود و حکومتهایی کە کوردستان بر آنها تقسیم گشتە، بار دیگر برای درهمشکستن جنبش میهنی خلق کورد، باهم بە توافق برسند( هرچند امکان چنین چیزی اندک است)، کوردها باید چکار کنند؟ برای کوردها تنها یک راە باقی میماند، آنهم عبارتاست از اتحاد و همبستگی و با تمام نیروهایشان باید از خود دفاع کنند. آشکارا و باصراحت باید اینبار بگوییم میدان خالی کردن و تسلیم در میان نیست. مقاومت و پایداری خلق کورد در شهرها و روستاها همچنان ادامە خواهد یافت و باید از تمامی شیوەهای مبارزە نیز استفادە کرد.
دوم:” لازم است مسألەی کورد از همەی جوانب مدنظر قرار گیرد. مسألەی ٢٠ الی ٢٥ میلیون زن و مرد مطرح گردد کە تشکیلدهندەی ملتی هستند و حق تعیین سرنوشت خود را دارند. بدیهیست کشورهایی کە کوردستان بر آنها تقسیم شدە دارای رژیمهای سیاسی متفاوتی هستند”. قاسملو بدینگونە سخنانش را آغاز میکند و سپس در مورد ترکیە و عراق بە ایراد سخن میپردازد.
ختم کلام:
این نگاهی اجمالی بود بە استفادە از مواد خام موجود، مانند متن کتب، نوشتارها، فایلهای تصویری و صوتی شهید دکتر قاسملو برای مسألەی حق تعیین سرنوشت. البتە فاکت و اسناد بسیار بیش از اینها هستند، اما شاید همین مقدار در توان مقالەای در روزنامە باشد. در سراسر این مقالە من از واژەی “رهبر” استفادە کردم کە منظورم دبیرکل حزبی بودەاست کە در دایرەای محدود باید همچون یک حزب آن را تعریف کرد، لیکن در دیدگاە و اندیشەهایش دقت میکنیم، سیمای “رهبر” ملتی را میبینیم کە از زمان خود بسیار جلوتر بود.
شاید این چند جملەی گاریبالدی، فرماندە جنگهای استقلال ایتالیا خطاب بە همسنگرانش کە میگوید: آن رهبری کە در پی استقلال ملت و کشورش است، بغیر از سلاح و لباسهایش چیز دیگری ندارد، آنکس کە ادعادی استقلال و رهبری دارد، خودش در کاخ و تالار نمینشیند و مردمش خیمە و چادر نداشتەباشند… این سخنان را اگر با معیارهای مبارزەی سیاسی امروزین بسنجیم، شاید چنین تفسیر و تأویل نماییم کە بزرگترین میراث یک رهبر سیاسی، اندیشە، نگرش و دیدگاەهایش است و همچنین در عین حال دلیل اندیشیدن و تحلیل پیرامون تفکراتش است، ویژەگی کە بغیر از قاسملو حداقل برای من، هیچ فرد دیگری نداشتەاست.