در چند روز گذشته دور ديگری از مذاکرات احیای توافق برجام آغاز شده است. اگرچه طرفهای حاضر در مذاکرات میگویند پیشرفت و تفاهمی در گفتگوها وجود دارد، اما نقاط مورد مناقشە باقی ماندە است و ممکن است برای احیای دوبارەی برجام طرفهای حاضر بویژه رژیم جمهوری اسلامی ملایمت بیشتری نشان دهد؛ این در حالیست که آمریکا موافقت کرده بخشی از تحریمهای رژیم را به شرطی که بلندپروازیهای هستهایش را کنار بگذارد، بردارد و داراییهای مالی مسدود شده ایران را آزاد کند.
پیشنهادهای غرب به جمهوری اسلامی، برای بقای این رژیم مهم است، چرا که جمهوری اسلامی در حال حاضر با بزرگترین بحران اقتصادی خود مواجه و اقتصاد کشور فرو ریخته است و رژیم برای بقای خود بە منابع مسدود شده مالی و درآمد نفتی نیاز دارد؛ به همین دلیل است که می بینیم در مذاکرات وین مدام در حال عقب نشینیست و مجبور میشود به تدریج شروط خود را کنار گذارد. هیچ شکی در آن نیست که این گفتگوها از ابتدا زیر نظر خامنهای بوده و رهبر رژیم ناچار است جرعە جرعە جام زهر را بنوشد.
اما سوال اینجاست که احیای توافق برجام و لغو تحریمها چە تاثیری بر روی رژیم و اقتصاد ایران و مردم خواهد داشت؟
با توجه به موانع دیگری مانند امضا نکردن قرارداد بین المللی “FATF” که دو بند و نکته مهم شامل مقابلە با پولشویی و تامین مالی گروههای تروریستی را در خود جای دادە و همچنین اجتناب از تمکین بە کنوانسیون پالرمو که شامل مبارزە با جرمهای سازمانیافتەی بینالمللیست صحبت میکند، آیا جمهوری اسلامی می تواند بر تمام اثرات تحریمها کە گریبانش را گرفتە غلبه کند و بە آسانی دهها میلیارد دلاری کە در بانکهای خارجی بلوکە شدە را بەدست آورد؟
این موانع و موانع دیگری، مانند برنامه موشکی دوربرد، سیاست و رفتار مداخلەجویانە در کشورهای منطقه و کمک به گروههای تروریستی و همچنین در داخل کشور، سرکوب آزادی خواهان و مخالفان و نقض آشکار حقوق بشر، در آینده و پس از حل مشکلات هستهای و احیای برجام میتوانند تأثیر قابل توجهی بر آینده رژیم و بطور کلی نگرش آمریکا، کشورهای غربی و متحدانش نسبت به رژیم در منطقه داشته باشند.
فاکتور دیگر هم اسرائیل است که همیشە و آشکارا گفتهاست کە دست روی دست نخواهد گذاشت و خطرات رژیم را بر علیە خود را خنثی خواهد کرد و برای این مهم از همه سلاحها و امکانات استفادە خواهد کرد، همانطور که دهها بار گفتهاند و نشان دادهاند که هیچ حدود و مرزی را برای محافظت از خود نخواهند شناخت.
بیایید از جنبەی دیگری به این سوال پاسخ دهیم! فرض کنیم که توافق برجام احیا شده و آمریکا تحریمهای اقتصادی خود را از روی رژیم ایران برداشته است، پولهای مسدود شده به رژیم بازگرداندە شدە و صادرات نفت به سطح عادی خود رسیده است و موانع فوق مانند FATF و کنوانسیون پالرمو هم در مقابل جمهوری اسلامی قرار ندارند.
آنگاه اقتصاد ایران و زندگی مردم ایران چگونە خواهد بود و رژیم حاکم با درآمدی که به دست خواهد آورد چه خواهد کرد؟ آیا اقتصاد ایران شکوفا خواهد شد و مشکلات بیکاری و گرسنگی و فلاکت کنونی را حل خواهد کرد یا بحرانها ادامه خواهد یافت و شرایط زندگی ایرانیان به ویژه کارگران، معلمان و به طور کلی زحمتکشان به همین شکل باقی خواهد ماند؟
در واقع رفع تحریمها در کوتاه مدت میتواند فشار بر بدنه اقتصادی ایران را کاهش دهد و این باعث افزایش بهای پول ملی میشود و در کاهش قیمت مایحتاج مردم تاثیر خواهد داشت، اما سقوط اقتصادی ایران که محصول بیش از چهل سال اقتدار فاسد آخوندهاست و همچنین هدر دادن ثروت و سامان مردم ایران، فقر، گرسنگی و فلاکت بیش از نیمی از مردم، عملکرد غلط و سیاستهای نادرست و ضد مردمی آخوندها در داخل و خارج از کشور به ما میگویند که نباید «نسبت به احیای توافق برجام و لغو تحریمها خوشبین باشیم و انتظار داشتە باشیم کە ایران تحت سلطەی جمهوری اسلامی در آیندە پیشرفت کند و توسعه یابد و به بحران پایان دهد و مردم ایران در آرامش و رفاە قرار گیرند». درآمد جمهوری اسلامی در گذشته و قبل از تحریمها چندین برابر درآمد فعلی بود اما وضعیت اقتصادی ایران و مردمش خیلی بهتر از حال نبود. تنها در طول دوره هشت ساله ریاست جمهوری احمدینژاد درآمد نفت ایران ۸۰۰ میلیارد دلار بودە و ما در مورد درآمدهای میلیاردی بخشهای دیگر اقتصادی در کشور که به خزانە رژیم سرازیر شدە کاری نداریم، با این وجود کارگران، معلمان و نیمی از مردم ایران در وضعیت نامناسب و بحرانی زندگی میکردند و پدیده هایی مانند بیکاری، فقر و بیشتر بحرانهایی که اکنون جامعه ایران را فرا گرفته آن زمان هم مشهود بودند.
تردیدی نیست بازگشت تحریمها تأثیر منفی بر شرایط زندگی مردم ایران گذاشتە، و بحرانها عمیقتر شدەاند، با این وصف میزان فقر و گرسنگی مردم با آن مقدار درآمد زیادی که رژیم در راستای مقاصد سیاسی و نظامی خود به هدر دادە قابل مقایسە نیست؛ به عبارت دیگر سرمایەهایی کە دولت روحانی پس از توافق برجام بە دست آورد ، در خدمت اقتصاد ایران و مردم قرار نگرفت و این در واقع مافیای سپاه پاسداران و بنیادهای بزرگ و چندلایەی خامنهای بودند که از آن بهرهمند شدند. در رابطه با سیاستها و اقدامات رژیم و هدر رفتن ثروت عمومی میتوان به دهها نمونه اشاره کرد که در طول بیش از چهل سال گذشته، بویژه پس از مرگ خمینی و به دست گرفتن قدرت توسط خامنهای رخ داده است کە در اینجا اشارهای کوتاه به چند نمونه میشود: خامنهای در سال ۱۳۸۷ مرکز جامعەالمصطفی را تأسیس کرد که هم اکنون در بیش از ۶۰ کشور جهان شعبه دارد و برای شیعە کردن مردم تلاش می کند. به گفته علی رضا اعرافی، رئیس سابق جامعە المصطفی، این مرکز تا سال ١٣٩٧ پنجاه میلیون نفر را شیعه کردە است. بر اساس آمارهای غیررسمی، هزینه برنامههای هستهای جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون حدود دو تریلیون دلار بوده است، برنامهای که جز گرسنگی مردم ایران و هدر دادن ثروتشان هیچ ارمغانی برای مردم نداشتە و حال خامنهای و رژیم ضد مردمیش برای احیای دوبارە برجام مجبورند کە آنرا کنار بگذارند. پولی که می توانست برای خدمت به مردم محروم ایران و اقتصاد فرو پاشیدە کشور مورد استفاده قرار گیرد، تبدیل بە دود شد و بە هوا رفت.
هزینه دهها میلیارد دلاری حمایت از دیکتاتور خونریز سوریە، بشار اسد و هدردادن ثروت مردم ایران برای کشتار مردم آن کشور آسیب دیده، هزینههای نیروهای قدس سپاه پاسداران، نیروهای افغان و پاکستانی و همچنین گروههای آشوبگر و تروریستی مانند حماس، حزبالله لبنان و جهاد اسلامی و هزینه جنگ نیابتی در یمن و کمکهای غیرقابل شمارش آنها به حوثیها نمونههایی از سیاستها و اقدامات آخوندها و هدردادن ثروت و سرمایەهای مردم ایران هستند. بنابراین با یقین میتوان گفت که احیای برجام و برداشتن تحریمها برای مافیای حاکم، شورشیان و گروهکهای تروریستی وابستە بە رژیم در منطقه بسیار پر منفعتتر خواهد بود تا تودەهای مردم ایران.