دنیای جدید شناخت و ابزارمتفاوتی را برای رخنه کردن به صفوف دشمن یا رقیب خود انتخاب کردە است. نکتەای که اکنون با گذشت سالهای زیادی از جنگ سرد به تدریج خودنمایی میکند، تربیت و آموزش جاسوسانی است که می توانستند برگ برندەای برای غلبه بر حریف باشند.
یافتن نقاط ضعف و قوت حاکمان یک کشور از جمله پروژەهایی بود که همین جاسوس های آموزش دیده وظیفه کشف و برملاکردنش را داشتند. کاترین پرز شکدم زنی که با هویت فرانسوی به عنوان خبرنگار و کارشناس خاورمیانه به سطوح بالای حاکمیت در جمهوری اسلامی نفوذ کرده بود، دراین روزها نامش در صدر اخبار دوگانه است.
بر اساس اطلاعاتی که در وبسایت علی خامنه ای درج شده بود و حالا پس از جنجال نامش از سایت حذف گردید، او رئیس بخش تحقیقات خاورمیانه در مؤسسه شفقنا در انگلستان بودە و سپس با ارتباطاتی که فراهم میکند به ایران دعوت میشود تا گفتگوهایی را با چهرەهای برجسته جمهوری اسلامی ترتیب دهد.
کاترین پس از ازدواج با یک فرد یمنی به قول خودش به دین اسلام مشرف شدە و بین سالهای 94 تا 97 با رفت و آمد و حتا اقامتی طولانی به ایران نفوذ خود را به صفوف اصولگرایان افراطی که در راس قدرت هستند آغاز می کند.
این آغاز داستان اوست. داستانی که اکنون با اعتراف خودش به سلاحی مخرب و قوی بر علیه سران حکومت ایران تبدیل شده است. کاترین به نقل از خودش توانایی تشخیص نقاط ضعف سران حکومت جمهوری اسلامی را به خوبی دریافته بود. غرب ستیزی، توانمند جلوه دادن سیاستهای خامنەای در پیشبرد اهدافش و شعارهای دلپسند برای جناح حاکم چیزی نبود که برای کاترین هزینه چندانی داشته باشد. او همین عناصر را به کار گرفت و با گفتگویی در شبکه افق که وابسته به سپاه پاسداران است، راه خود را به بیت خامنەای هموار کرد. شکدم به عنوان یک زن انگلیسی تازهمسلمان شده و شیعه به ایران سفر کرد و با پرستیوی، خبرگزاری تسنیم، مهرنیوز و تهرانتایمز نیز آغاز بە همکاری نمود و سال ۹۶ با ابراهیم رئیسی مصاحبه کرد. از جمله نفوذی که او به بیت داشت مسئولیتش به عنوان سرپرست در وبسایت علی خامنەای بود.
حسین نوشآبادی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی ضمن تأیید ارتباط مقامهای امنیتی و عالیرتبه با کاترین شکدم گفت باید خیلی مراقب باشیم و بپرسیم که این فرد چطوری توانسته به ارکان، مقامهای امنیتی و عالیرتبه نزدیک شود؟ این واکنش اولین اعتراف رسمی بود تا دیگر کاترین تبدیل به یک دشمن بالقوه شود.
در کلاب هاوس کاترین با زبان خود اعتراف کرد که به دفعات متعدد در قالب صیغه که در مذهب شیعه امری متداول است با مقامات بسیاری همبستر شده و حتا با اشاره به جزئیات روابط بر این نکته تاکید کرد که نماینده مجلسی که عضو کمیسیون امنیت ملی بوده به هنگام رابطه جنسی پرده از اسرار مگوی جلسات غیرعلنی برداشته و ناگفته های بسیاری را فاش می کرده است.
استفاده از چنین سلاحی امر مسبوق به سابقە بودە و سازمان امنیتی روسیه در آن تبحر ویژەای دارد. آموزش زنان زیبا در نهادهای امنیتی و گسیل آنها به صفوف رقیب، میراثی است که جمهوری اسلامی از پدرخوانده خود روسیه به ارث برده و در سال های اخیر ربودن و فریب اشخاص مخالف نظام که تعدادشان نیز کم نبوده از جمله این دستاورد بوده تا جمهوری اسلامی به اهداف خود دسترسی پیدا کند. اکنون با افشای اسرار از سوی کاترین باید به مسئولین جمهوری اسلامی این مثال را یادآوری کرد که؛ زدی ضربتی، ضربتی نوش کن.
کاترین شکدم به خوبی این نکته را دریافته بود که سران حکومت اسلامی ایران از حیث شخصیت جنسی نقاط ضعف برجستەای دارند، لذا با تحمل سختی بسیاری که حاکی از رابطه با تعداد زیادی یا به عبارت خودش صد نفر، توانسته بود به مدارک و اسناد زیادی دسترسی پیدا کند. کاترین حتی در رفتن دیپلمات اسراییلی به وین و پیشنهاد شروطی تحمیلی به جمهوری اسلامی نقش اصلی را به عهده داشته است.
اظهارات اخیر او مبنی بر لحظه حادثه کشته شدن محسن فخریزاده و حضور او در خودروی فخریزاده این شائبه را برطرف کرد که در آن زمان فخریزاده با کاترین از ویلای شمالی این مقام امنیتی عازم تهران بوده است. در حالیکە پیشتر خبرگزاریها ادعا کرده بودند که همسر فخریزاده لحظه وقوع حادثه در کنارش نشسته بوده است. اما با ادعای کاترین که گفته بود من مدتی پیش از آن به صیغه فخریزاده درآمده بودم، عمق نفوذ این جاسوس را هولناکتر می کند که سران جمهوری اسلامی تا بدین حد با نفسانیات خود خاطره دارند!
این جنجال حتا برخی از علمای قم نشین را هم وادار به واکنش کرده است و یکی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پیشاپیش گفته؛ من این خانم را نمی شناسم و اگر بعدا در باره بنده اظهاراتی کرد غلط میباشد!
بهرحال اوضاع چنان درهم و برهم شده که پرستوی اسراییلی بعد از بازگشت به خانه خود هنوز نامش لرزه بر اندام خلوت نشین سران جمهوری اسلامی می اندازد. اظهارات انکار کردن او روز به روز دارد بیشتر می شود، از طالبزاده چهره سوگلی خامنەای در رسانه تا علمای اعلام وگرامی… همه اینها شاید این لطیفه را یادآوری می کند که؛ شخصی به نیروی انتظامی مراجعه کرد و با استیصال گفت که طوطیاش گم شده، گفتند خب این چه ربطی به ما دارد؟
گفت: هرچه فحش و بدوبیراه به خمینی و خامنەای از دهانش درآمد نظر شخصی خود طوطی است و به من هیچ ربطی ندارد.
انگار کاترین خانوم هم به کسی ربطی ندارد و نظر شخصی خود را ابراز می کند!