رفراندوم چهل و سه سال قبل “جمهوری اسلامی ایران آری یا نه” در ماههای نخستین بعد از انقلاب خلقهای ایران که نتیجهی آن در روز ١٢ فروردین ١٣٥٨ اعلام شد، نقطهی تحولی مهم در تاریخ معاصر ایران بود. این به اصطلاح رفراندوم در ظاهر برای مشخص کردن نوع سیستم سیاسی و حکومت در ایران برگزار گردید، ولی مردم و جریانهای سیاسی که با بهای چند دهه مبارزە و با تقدیم دریایی خون، توانستە بودند بر رژیم پادشاهی پیروز گردند، در برابر تنها یک گزینه قرار گرفتە بودند: “تغییر نظام شاهنشاهی به جمهوری اسلامی، آری یا نه؟” تحلیل و موضع مردم و جریانهای سیاسی در خصوص این پرسش مهندسیشدە متفاوت بود.
برخی از احزاب و جریانهای سیاسی انگشتشمار -همچون حزب دموکرات و بیشتر جریانهای سیاسی دیگر کورد- با بە چالش کشیدن متد رفراندوم، معتقد بودند که در هر رفراندومی باید تمامی نیروها و جریانهای سیاسی حق انتخاب آزادانهای برای انتخاب نوع متدهای مختلف نظامهای دموکراتیک را داشته باشند، حقی کە در این رفراندوم از آنان تضییع شدە است. این احزاب بر این باور بودند با توجه بە ارادهی مردم در ساقط ساختن رژیم شاهنشاهی دیگر چه نیازی به برگزاری چنین رفراندومی است اگر مردم ندانند سیاست و برنامەهای سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران (رژیم سیاسی جدید) و نیز رویکرد این رژیم در خصوص نقض حقوق ملی و به حاشیه راندن خلقهای ایران چیست! این دستە از احزاب همچنانکە پیشتر نیز بدان پرداختە شد کە شمارشان اندک بود، با توجه بە این استدلالات از مشارکت در این رفراندوم سر باز زدە و بە بایکوت آن پرداختند. اما بیشتر مردم ایران که آیتالله خمینی توانسته بود با برانگیختن احساسات مذهبی آنانرا به پای صندوق رای بکشاند و رژیم سیاسی دلخواه خود را بر آنان تحمیل کند، آنان نیز گمان میبردند که با رای دادن به “جمهوری اسلامی ایران” دیگر از دست رژیم دیکتاتور و استبدادی رهایی یافته و حق و آزادیهای سیاسی و مدنی و دموکراتیک و اجتماعی آنان بە منصە ظهور خواهد رسید. آنان گمان میبردند کە با روی کار آمدن رژیم سیاسی جدید دیگر اثری از شکاف عمیق طبقاتی باقی نخواهد ماند و با گائق آمدن بر بحران اقتصادی ثبات و صلح و آرامش تمام کشور را فرا خواهد گرفت. بدین معنا که تمامی شعارهای انقلابی و وعدە و وعیدهایی که با جانفشانی و تقدیم جان هزاران انسان آزادە رژیم شاهنشاهی را سرنگون کرده بودند، جملگی تحقق پیدا خواهند یافت. اما پس گذشت 43 سال از این رویداد، احتمالا تنها ملتی که به تصمیم درست و واقعبینانەی آنوقت خود میبالد، ملت کورد و نیروهای سیاسی کوردستان باشند که بعدها بدلیل اتخاذ چنین موضعی هوشیارانه و دلیرانه مزەی تلخ بیشترین جنایات سهمناک این رژیم را چشیدند.
خمینی روز اعلام نتیجهی این رفراندوم تحمیلی را “نخستین روز حکومت الله” نام برد و بدین ترتیب با اتکا بر نتایج آن، جریان سرکوب دگراندیشان و سلب حقوق و آزادیهای مردم حقطلب و تشنه آزادی و دموکراسی را کلید زد. هنوز ٥ ماه از رفراندوم کذایی نگذشته بود که خمینی با گفتار آتشین روز جمعه 26 فروردین در شهر قم، پردە از چهرهی واقعی خود و رژیم جدید جمهوری برداشت. او که هیچگونه مخالفت اعتراض و ایستادن در برابر خواستهی تمامیتخواهانەی خود را تاب نمیآورد، در این سخنرانی با عتاب از خود و تمامی نیروهای سیاسی وابستە و مسلح رژیم انتقاد کرد که چرا اقدامی انقلابی نکرده و قلم هر چه نویسنده و روزنامه نگار را نشکسته و درب نشریات آنان را تختە نکردهاند؟ به چه دلیل تا کنون احزاب مخالف با جمهوری اسلامی را منحل نساختە و رهبران آنان را به سزای اعمال خود نرساندە، آنان را در میادین شهر به دار نەآویختە و معارضان را بە صلابە نکشیدەاند؟! هدف اصلی خمینی از چنین حملهی تندی که متعاقب آن به اجرا درآمد، ابتدا جنبش ملی و رهاییبخش کوردستان بود که تن به خواستههای نادمکراتیک رژیم جدید ندادە بود و بعد از آن تمامی نیروهای آزادیخواهی سراسر کشور را فراگرفت که در برابر این رژیم موضع انتقادی گرفته بودند.
اقدام بعدی رهبران رژیم بعد از رفراندوم فروردین ١٣٥٨ تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی بود که در آن با تحمیل نظام ولایت فقیه دست آخوندها برای انحصار تمامی عرصههای اقتصادی و اجتماعی کشور را باز گذاشته بود. ولی فقیه که صلاحیت و قدرت بیشتری نسبت به شاه ساقط شدە داشت، چنان بر گردەی مردم سوار شد که نظیر آن در تاریخ کهن و معاصر پر از استبداد و دیکتاتوری ایران دیده نشده است. طول دادن جنگ عراق بە مدت ٨ سال کە در همان ماههای نخست میتوانست با عقبنشینی نیروهای عراقی پایان یابد، از نظر رهبران جمهوری اسلامی موقعیت و فرصتی زرین برای خفهکردن هر صدای مخالفی و قیچی کردن هر نیروی مخالفی فراهم ساختە بود تا بعدها با طیب خاطر و آسودە خاطر تمامی عرصههای سیاسی و اقتصادی در کشور را به کنترل خود در آورند.
٤٣ سال بعد از رفراندوم فروردین ٥٨ فرجام آن را میتوان در روی کار آمدن حاکمیتی فاسد و ناکارآمد دید، دیکتاتور سرکوبگری که خون مردم کشور را در شیشه کرده و آن را در راستای اهداف ایدئولوژیک خود به اسارت گرفته است. اقتصاد کشور چنان از زهوار در رفتە کە کارشناسان متفقالقول بر این باورند اگر مذاکرت وین به نتیجه نرسد و تحریمهای اعمالی بر ایران کماکان ادامە داشتە باشند، تورم در سال پیس رو به بیش از ٧٠% خواهد رسید، به ویژه در این وضعیت کمبود منابع و فروپاشی زیرساختهای اقتصادی و فقدان سرمایەگذار خارجی هیچ فرصتی را برای کارآفرینی باقی نگذاشتە و روز به روز جمعیت بیکاران کشور افزودە میگردد. فساد سیستماتیک و تخصیص بخش عمدهای از بودجه کشور برای نهادهای سرکوب و تبلیغات رژیم هم به نوبهی خود بحرانها را گستردهتر کرده است. براساس تمامی معیار و استانداردهای جهانی، جمهوری اسلامی ایران پس از 43 سال از روی کار آمدن آن، نظامی سیاسی ورشکستە بودە و دیربازیست کە در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و آنچه تاکنون این رژیم را سر پا نگه داشته است، تنها اراده سرکوب عریان و درهم شکستن جنبشهای اعتراضی توسط نهادهای فربەشدەی سرکوبگر رژیم است. بە این دلیل کە رژیم نه میخواهد در برابر خواستههای مردم عقبنشینی کند و نه میتواند با این وضعیت و طرز حکومتداری و ادارەی کشور بە عنوان یک نظامی سیاسی ثباتی برای خود دست و پا کند.
جمهوری اسلامی کە عمق استراتژی بقای خود در گرو صدور تروریسم، بحرانآفرینی و ناامن سازی منطقه نهادە است، مشروعیت خود را نە از جانب ارادەی عمومی مردم بلکه در توسعه توان نظامی خود میبیند، و گرنه در تمامی عرصههای دیگری همچون توسعه اقتصادی، عدالت اجتماعی، تأمین حقوق و آزادیهای مدنی و دموکراتیک، حفاظت از محیط زیست و… به بنبست رسیده است. همانگونه که نتایج نظرسنجی موسسه “گمان” که دقیقا در روز ١٢ فروردین امسال و در چهل و سومین سال رفراندوم”جمهوری اسلامی ایران” آری یا نه منتشر شد، به ما میگوید ٨٨% جامعهای ایران طرفدار “نظامی سیاسی دموکراتیک و مردمی” بودە و ٧٠% مردم ایران مخالف اداره کشور بر مبنای قوانین دینی میباشند.
در پایان میتوان گفت اگر واقعا جمهوری اسلامی ایران از مشروعیت خود مطمئن است، اجازه دهد تا مردم در مورد آن تصمیم بگیرند و رفراندومی تحت نظر نهادهای سازمان ملل و نهادهای بینالمللی برای تعیین نوع نظام سیاسی درکشور برگزار گردد. بدون تردید در چنین شرایطی سخنان خمینی کە قبل از رفراندوم فروردین 58 گفته بود پدران و نیاکان ما خواهان رژیم شاهنشاهی بودند ولی ما آنرا نمیخواهیم، بە بار خواهد نشست و این حق برای نسل کنونی نیز محترم شمردە خواهد شد تا در خصوچ سرنوشت و نوع حاکمیت کشور خود تصمیم بگیرند!