ادبیات حاکمیت در جمهوری اسلامی اساسا بر پایه نگاه از بالاست. این که تمام پیامد منفی یک حرکت غلط را حکومت بپذیرد در ایران تبدیل به تابوی رسانەای شده است. سران جمهوری اسلامی یکی از پی دیگری با رشد روزافزون مصیبت ها، خود نیز به یک منتقد درون نظام تبدیل شدەاند.
نظم نوین جهانی با تحولاتی که در اروپا رخ داد دچار چالشی کم سابقه گردیدە که دراین میان حمله روسیه به اوکراین در راس آن قرار گرفتە است. این جنگ در پی اتفاقات سالهای اخیر که بیماری کووید19 هم اقتصاد جهان را تحت تاثیر قرار داده بود، کاستی های چشمگیری در اوضاع اقتصادی جهان برجای گذاشت.
روسیه با حمله به اوکراین موجب دودستگی در جهان شد و متاثر از آن جمهوری اسلامی که سالها با مدارکی که عیان گردید وابستگیاش به این کشور عیان شد ناگزیر در سیاست خارجی خود دوراهی پیچیدەای را پیش پای خود مشاهده کرد.
بحران اقتصادی در داخل ایران که حاصل تجاوز و دخالت بی رویه سران حکومت در منطقه بودە است، نشانههای خود را پله به پله در تمام جامعه نشان داد. علنی شدن بحران در روزهای اخیر به حوزه نان در سفره مردم نیز راه یافته و این خود موجبات اعتراضات همەگیری را در ایران امروز نشان میدهد.
با آنکه جمهوری اسلامی حکومت خودکامەای است که در پنهان ساختن بحران به طور موقت تبحر وافری دارد، اما دیگر پنهان کاری هم نە تنها جوابگو، بلکە ممکن هم نیست. توجیه نخست سران نظام مبنی بر اینکه جنگ روسیه و اوکراین بر بحران گندم در جهان دامن زده است هم نتوانست صدای اعتراض مردم را خاموش کند.
موضوع سیسمونی گیت قالیباف نیز که مدتی در صدر اخبار انتقادی بود رفته رفته زوایای دیگری از فساد گسترده را عیان ساخت و افراطیهای اصولگرای مقلد بیت رهبری را به تکاپوی واکنش وادار کرد. فایل صوتی لو رفته منتسب به سران امنیتی حکومت که توسط شبکه جهانی ایران اینترنشنال به سمع مخاطبین گسترده رسید، زنجیره این فساد حکومتی را پر دامنەدارتر ساخت. از سوی دیگر پولشویی از سوریه به داخل کشور و خرید املاک نجومی در کشور ترکیه که خبرگزاری رسمی ترکیه نیز پرده از آن برداشت، موجی از نگرانی و ترس را در حاکمیت برانگیختە است.
جوادی آملی که روزی در حلقه قدرت نظام بود در یک گفتگوی تصویری بنا به عقیده کارشناسان شخص خامنه ای را غیر مستقیم مورد خطاب قرار داد و از او به عنوان سفیه و نادان یاد کرد که اقتصاد کشور را فلج کردە و مردم را بە فلاکت انداختە است. وی از اقتصاد به عنوان ستون فقرات جامعه یاد کرد و افزود که هنگام سپردن کار به سفیهان این ستون فقرات فلج خواهند شد و جیب مردم خالی و دیگر توان تحمل اقتصاد مقاومتی نیز نخواهد ماند.
قالیباف نیز ناچار موضع خود را از هنگام انتصاب رییسی توسط بیت رهبری در منصب ریاست جمهوری، عوض کرد و در مجلس ناتوانی تامین قوت لایموت مردم را ناکارآمدی دولت دانست. در حقیقت قالیباف در گردابی که ترس غرق شدن در آن را احساس میکرد میبایست استراتژی خود را اندکی تغییر دهد.
اینکه در پشت پرده نظام چه رخدادی در شرف وقوع است نکتەای ست که به مرور زمان میتوان به پاسخ آن دست یافت.
اما جالب است بدانید که وزیر امور خارجه ایران در هفتههای گذشته طی سفری که به لبنان داشته به میشل عون رییس جمهور لبنان اطمینان داده که جمهوری اسلامی کمبود گندم لبنان را که به واسطه جنگ در اوکراین حاصل شده، به طور کامل تامین خواهد کرد! البته تعجبی هم ندارد که جمهوری اسلامی زالو صفتانه خون مردم ایران را در شیشه میکند تا درآمد گسترش هلال شیعه خود را به نیروهای تروریست و نیابتی بدون فوت وقت پرداخت کند.
در رخدادی دیگر بنا به اظهاراتی محموله چمدانهای خانواده قالیباف سیسمونی نبوده و پولشویی و جابجایی ارز دراین میان مورد تردید است. با آنکه طائب در فایل صوتی ضمن تطهیر قالیباف به سفارش آقا، رئیس مجلس را مبری از هرگونه فساد میداند، به نکته مهم دیگری نیز اشاره میکند.
با جمعبندی مختصری از این افشاگری و سخنان دیگر که همگی دال بر فساد و ناکارآمدی در حکومت جمهوری اسلامی است، نباید از بازی مکرآمیز حکومت هم غافل ماند.
ایجاد بحران برای پوشش بحران بزرگ تر همیشه شگردی برای دادن آدرس غلط به اذهان عمومی بوده که در این ویژگی هم جمهوری اسلامی ید طولایی دارد.
اکنون که برجام در مشت پوتین و بسته به تصمیم اوست، سران حکومت عاجز از مدیریت حقیقی بحران در کشور به تکاپو افتادەاند تا از خشم مردم خود را دور کنند. سخنان انتقادآمیز برخی از چهره های حکومتی و جنگی که در درون حکومت در گرفته دو روی یک سکه قدیمی است که نشان از خارج شدن اوضاع از کنترل دارد. مردم نیز کە شاهد فساد و دزدی در مقابل چشمان خود هستند، با خزیدن فقر و فلاکت بیشتر به سفره خود، دیگر چیزی ندارند که نگران از دست رفتنش باشند و همین نکته خیل جمعیت را به خیابانها خواهد کشاند.
وقتی جوادی آملی که روزگاری دستبوس خامنەای بود و اکنون از حلقە خارج شده به نفس میافتد و ناچار میشود خامنەای را سفیه خطاب قرار دهد، حتما این پوسیدگی از درون خود را بیشتر عیان می کند.
جنگ این روزهای مسیح مهاجری مدیر روزنامه جمهوری اسلامی با شریعتمداری حلقە بە گوش که کیهان را خامنەای به او سپرده تا سخنگویش باشد هم جالب توجه است. اکنون با حذف کامل اصلاحطلبان از بازی شاهد دو دستەگی مشهودی در میان اصولگرایان افراطی هستیم. ترس از دست رفتن مملکت با طغیان و خروش مردمی لرزه به جان طیف سنتی این جریان انداخته و جریان فعال این دارودسته که مشغول چپاول و بازی قدرت هستند، مست از مال و منال هنوز بوی سوختن به مشام شان نرسیده، یا رسیده و کتمانش میکنند.
در هر حال بخشی از قدرت به تخته پوتین میزنند و بخشی دیگر میخش را میکوبند.
شاید همین دوگانگی و بحران است که جوادی آملی را واداشته در سرسرای پیری مردم ایران را فلج شده تلقی کند و به آنان لقب ملت ویلچری بدهد و اشاره هم بکند که همین ویلچریها میتوانند نظام دیکتاتوریشان را سرنگون و محو کنند، که اگر آن روز برسد دیگر هیچ نیرویی را یارای مقابله با آنان نیست.