در اردیبهشتماە و در ادامەی تدوام اعترضات مردمی در ایران، دور جدیدی از این نارضایتیها شروع شد. در سالهای گذشتە بەخصوص پس از اعتراضات سال ١٣٨٨ کە کە طولانیترین اعتراضات نسبت بە سیاست و برنامەهای رژیم بود، بیشتر اوقات بە دلایل گوناگون در مناطق مختلف ایران، مردم بە خیابانها آمدە و سکوت خیابان را در مورد سیاستهای رژیم جمهوری اسلامی شکستەاند. آنچە نمایان است، مشکلات اقتصادی و زندگی روزانەی مردم است. اما همیشە معلوم بود کە این مسائل بهانەای بودند تا میدانی ایجاد شود مردم خشم و نفرت خود را نسبت حاکمیت جمهوری اسلامی نشان دهند. علیرغم کوردستان، اکثر اعتراضات و اعتصابات دارای محتوای سیاسی بودند و در دیگر مناطق ایران هر بار بە دلیل بەوجود آمدن مشکلی مردم بە خیابانها آمدەاند. مسائلی مانند گرانی و دزدی در مشهد، مشکلات آب در مناطق عربنشین خوزستان، افزایش نرخ بنزین و اعتراضات شیراز و دیگر شهرهای ایران، مشکلات آب در زایندە رود اصفهان و دەها مشکل دیگر اینبار نیز گرانی و افزایش چندبرابری نرخ ضروریات روزانەی مردم طی مدتی کوتاە و در سطح ایران دور جدیدی از اعتراضات شروع شد.
طی این مدت جدا از اعتراضات مردمی در بسیاری از استانهای کشور، اعتصاب معلمان مدارس بنابر درخواست شورای هماهنگی تشکلات صنفی فرهنگیان، رانندگان و کارگران سندیکای کارگری شرکت واحد اتوبوسرانی تهران جای توجەاند. این دو بخش کە دارای بزرگترین تشکل صنفی در ایران هستند، بە همراە اعتصابات سراسری بار سنگینی را بر عهدەی رژیم گذاشتە است. برای همین نهادهای امنیتی رژیم شروع بە بازداشت و زندانی افراد سرشناس از مدیران این دو تشکل کردەاند و اکنون آنچە آشکار است بازداشت نزدیک بە ١٠٠ تن از فعالان کارگری و معلمان در شهرهای مختلف ایران میباشد.
تاکنون آنچە نمایان و دلیل اصلی اعتراضات خیابانی مردم میباشد مشکلات اقتصادی، گرانی و کمبود ضروریات در بازار است. اما اگر بە فریاد آنان در چهارچوب شعارهایشان توجە کنیم، برایمان معلوم میشود در واقع صدای اعتراضی آنان نسبت بە حاکمیت ارتجاعی جمهوری اسلامی است. بەطور واضح این اعتراضات دارای جنبەی سیاسی میباشد. برای همین این جمهوری اسلامی و اطرافیانش هستند کە میخواهند این اعتراضات جدید را در چهارچوب اعتراض بە برنامەهای دولت و تحت نام “شورش گرسنگان” قلمداد کنند. در این صورت شعار “مرگ بر خامنەای” و “مرگ بر دیکتاتور” و بە آتش کشاندن بنرهای رهبر رژیم در شهرهای مختلف ایران نشان دهندەی این است اعتراضات تنها برای “نان” نیست، بلکە آنان در پی رسیدن بە آزادی میباشند. جامعەی ایران پس از تجربەای تلخ و درازمدت و زندگی زیر سلطەی کسانی کە تمامی اهداف مردم را در جریان انقلاب علیە رژیم پادشاهی بە باد دادند، اکنون بەفکر تحولاتی دیگر میباشند. هماکنون بدون رعب و وحشت از بازداشت و کشتارشان در خیابانها برای تغییر رژیم تمامی سعی و تلاش خود را کردەاند. رژیمی کە نە تنها نان بلکە تمامی کرامت انسانی آنان را از بین بردە است. برای همین سران و بلندگو بە دستان رژیم میخواهند این اعتراضات مردمی نسبت بە دولت را در چهارچوب گرانی محدود کنند. از طرفی دیگر مدام میخواهند این را در افکار مردم جای دهند کە این اعتراضات هیچ نتیجەای را بەدنبال نخواهد داشت و باید منتظر بمانند دولت راە چارەای را برای حل مشکلاتشان را پیدا کند! بەدین شیوە مردم را با یأس و ناامیدی روبرو کردەاند.
آنچە واضح و آشکار است و مردم ایران بە خوبی آن را درک کردەاند، این مشکلات میباشد کە در هیچ جای ایران و در چهارچوب حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی امکان حل آن وجود ندارد. رژیمی کە بیش از چهار دهە است در راستای برنامە و سیاستهای خود، مردم را تنها بەعنوان ابزار بە کار بردە بدون اینکە در مقابل مشکلات و معضلات آنان پاسخگو باشد. رژیمی کە بدون اهمیت قائل شدند بە زندگی مردم، تمامی سرمایە جامعە را در راستای سیاست و منافع خویش بەکار بردە است. همچنین خدمت کردن حکومت بە گروەها نیابتی و دیگر کشورها کە سیاستهایش را تأئید میکنند بەعنوان وظیفەی خود قلمداد میکند. حاکمیتی کە هیچ پل ارتباطی با مردم ندارد، نمیتواند هیچ راەحلی درخصوص حل این مشکلات در پیش گیرد. بی دلیل نیست کە تنها مسئلەی کە بەآن فکر میکنند، اعلام آمادەباشی بە فرماندەهان سپاە و نهادهای امنیتی برای سرکوب اعتراضات مردمی است. همچنین از بازداشت و قتل عام مردم در خیابان دریغ نەورزیدەاند. اما بیشک نیروی سرکوب برای همیشە نمیتواند جلوی خروش مردم را بگیرد. آنها احتمالا برای مدتی کوتاە بە سرکوب این اعتراضات دلخوش هستند، اما هرگز بەطور دائم نمیتوانند صدای اعتراضی مردم را خفە کنند.
اکنون علیرغم بحرانهای بینالمللی و منطقەای، بحرانهای داخلی نیز هر روز کە میگذرد بار سنگینی را بر دوش رژیم میگذارند. بحرانهای کە بە اعتقاد مردم تنها با سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی بە پایان میرسد. آنچە اکنون در ایران میبینیم بحران عمیق سیاسی است کە گریبانگر مقامات بالای رژیم شدە است. برای همین مردم با شعار “مرگ بر دیکتاتور” بە خیابانها میآیند. این هم نشان دهندەی این واقعیت است کە مردم قاطعانەتر نسبت بە قبل بە میدان مقابلە با رژیم آمدەاند. آنچە اکنون مهم است تداوم اعتراضات مردمی و پشتیبانی همەجانبە از این اعتراضات است کە وظیفەی سنگینی را بر عهدەی اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی و فعالان داخلی میگذارد. علیرغم این برای گسترش اعتراضات در دیگر مناطق ایران میتوان بە مردم امید بخشید و از آنها جانبداری بەعمل آورد. باید بەدین مسئلە پی برد کە آیندەی ایران در دست جمهوری اسلامی نیست بلکە در گرو اتحاد مردم و گام نهادن بەسوی تعیین حق سرنوشت خودشان است.