هنوز چند صباحی نیست که از آن نمایش حکومتی فاصله گرفتەایم. شوی تبلیغاتی کە بر اساس سرود عراقی مسروقە و به اسم “سلام فرمانده” عرضه شد. سرودی با خوانندگان نوجوان و به ظاهر مخاطبین نوجوان که به اجبار تثبیت کند؛ دهه نودیها نسلی فرمان پذیرند و در جهت خط اسلام فرمایشی جمهوری اسلامی زندگی آینده خود را رقم میزنند. ولی حقیقت کدام است؟ این که عوامل حکومت ایران نشان میدهند یا آنکه در بطن جامعه در حال وقوع است؟
با نگاهی بیطرفانه به وقایع به راحتی میتوان مشاهده کرد که نسل نو پایبند هیچکدام از شعائر این حکومت نبوده و نیستند. نزدیکترین نشانەاش همین گردهمایی ساکت و بی سروصدای شیراز بود که انعکاس آن لرزه به جان حکومت انداخته است. تعداد کثیری نوجوان دختر و پسر با ظاهری معقول (البته نامعقول به زعم حکومت) شیرازی در یک پارک گردهم آمدند و ساعتی را به قدم و اسکیت در پارک گذراندند. همین کافی بود تا وا مصیبتهای کاسهلیس جمهوری اسلامی فغان سر دهند که اسلام و تمام ارزشهایش یکسره به باد رفت! دهه نودیهایی که با ظهور و بروز تکنولوژی در عصر حاضر مسیر انتخاب شان کاملا با نسل های پیشین مغایرت دارد و پایبندیشان به ارزشها ملاکی متفاوت با پیشینیان را نشان میدهد.
از خاطرمان نرفته که در سال نود چه جنجالی بر سر یک تفریح ساده برقرار شد که تعدادی جوان را به جرم آب بازی در بوستان آب و آتش تهران دستگیر کردە و همه را راهی زندان نمودند. یا تفریح جمعی “خز بازی” که در پارک پردیسان تهران اتفاق افتاد و تعدادی جوان با قرار فیس بوکی با لباس های شاد و متفاوت، ساعتی را گرد هم آمدند تا به قول خود تنوعی در زیستشان ایجاد کنند. تفریح سادەای که هیچ آسیبی را متوجه دیگری نمیکرد و شرکتکنندگان در آن با آرامش ساعتی را قصد سپری کردن داشتند. ولی نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی اساسا چه مشکلی با این نوع تجمعها دارد؟ آیا در این گردهمایی به اسلام یا دین دیگری یا حتی به انسان متفاوتی توهین میشود؟ در حالیکە برداشت میدانی از این نوع وقایع آماری دال بر ایجاد آشوب یا ناامنی توسط این اشخاص را نشان نداده است.
تربیت سفارشی و بستەبندی شده بر اساس موازین خودساخته که انتصابش به پیشینیان مذهبی میرسد در جهان امروز با ساختار بهروز شده تکنولوژی و فرآیند رفع خواستەهای مردم درجهان اکنون کاملا متفاوت است. نمیتوان با حضور تکنولوژی و سوشیال مدیا در عصر حاضر و تاثیری که بر روحیات نسل رو به رشد دارد؛ همچون مکتبهای تربیت دانشآموزی در عصر پیشین انتظار قیاس و نتیجهای یکسان داشت.
توتالیتاریسم حاکم بر ایران که مذهبیهای افراطی درصدد گسترش هر چه بیشتر آنند فاقد آن ویژگی است تا بتوانند به نیازهای نسل حاضر پاسخگو باشد. اما چرا حکومتی که ادعای نابودی دیگران با موشک های دوربرد نقطهزن را دارد چگونه است که با جمع شدن چند دختروپسر در یک دورهمی چنین به هراس و تکاپو میافتد؟ پاسخ روشن است: کنترل جمعیت با اصول تدوین شده سفارشی از نوع شیعه افراطی جوابگوی خواستههای نسل نو نیست.
سرریز شدن تمایلات نسل جوان که باید برای آن خروجی مناسبی اندیشیده شود همیشه دغدغه مسئولین آموزش و تربیت هر کشوری بوده و این روش در هر جغرافیا به تناسب خصوصیات مختلف برای آن تمهیدی اندیشیده میشود. اما در ایران تحت سلطه حکومت جمهوری اسلامی قرار دستوری بر این است که کلیه رفتارها باید با خطکش پوسیده ایدئولوژیک متراژ شود و درست مشکل از همین جا آغاز می شود. نسل طغیان در مقابل دستورات کهنه و پوسیده عقیدتی حکومت.
البته به کرات مشاهده شده که این تربیت پوسیده، نسخه و سفارش شده از سوی مقام عظما برای ایران است و فرزندان سران حکومت ازاین قواعد مستثنی هستند. بە عبارتی دیگر این مردم هستند که بالاجبار منویات دیکتاتور باید برایشان تکلیف معین کند و اگر روزی بر خلاف این را طلب کنند باید تاوان سختی را پس دهند.
وحشت حکومت از نافرمانی در این زمینه و متعاقبا گسترش این نافرمانی به آحاد دیگر زندگی در ایران است. همه اینها در حالیست امروز درحالیکە بر اثر سوءمودیریت و تحریمهای تحمیلی از سوی همین حکومت زندگی برای مردم به کابوس تبدیل گشتە است، اما دغدغه حکومت به ظاهر افراد متمرکز میگردد.
ستادهای بودجه خوار امر به معروف و نهی از منکر هم متشکل از تعداد کثیری حلقه به گوش، ماشینوار دستورات حکومت را بر سر مردم فرود می آورند و دراین بین این جوانان و نوجوانان عاصی هر بار با حرکتی غیرقابل پیشبینی محاسبات ولایت مطلقه فقیه را بر هم می زنند.
قریب به یقین دیکتاتور نمیشنود این شعر حافظ را میگوید:
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم