پیامد واپسین تحولات منطقه هنوز در هالەای از ابهام است.
سفر بایدن به خاورمیانه و دیدارش با مقامات اسرائیل و عربستان که منجر به راهگشایی بسیاری در روابط کشورهای عرب حوزه خلیج گردید، لایه رویین یک اتفاق بود. از سویی دیگر تهران هم به تلافی این سفر مهم، میزبان اجلاس آستانه شدە و مهمانهایی که در جنگ و ویرانی در سالهای اخیر نقش پر رنگی داشتند را پذیرا میشود. پوتین پدر خوانده جمهوری اسلامی و اردوغان مرد کاسباندیش چند چهره در تهران رئیسی را به ظاهر در آغوش می کشند تا پلان متقابلی را طراحی کنند.
افشاگری ظریف در فایل صوتیاش که منجر به تنشهایی نیز در داخل گردید به خوبی نقش بی چون و چرای روسیه در توافق برجام را آشکار کرد. پوتین با یافتن پاشنه آشیل جمهوری اسلامی اکنون به شکلی فراگیر قدرت خود را بر ایران دیکته کرده تا این کشور را تبدیل به حیاط خلوت خود سازد. از سوی دیگر پهپادهای ایرانی آماده تحویل به روسیه است و گروهی از نظامیان برجسته روسی چند روز قبل با بازدیدی که از کارخانه ساخت آن در جمهوری اسلامی داشتند این معامله را تثبیت کردەاند. اظهارات متناقض وزیر خارجه ایران در گفتگوی تلفنی با همتای اوکراینی خود نیز نکته تازەای نداشت جز آنکه آشکار سازد که جمهوری اسلامی به زعم خود قادر به نشان دادن سیاه به جای سفید است و از این نوع دیپلماسی دروغ هیچ ابایی هم ندارد.
موضوع قابل توجه معادله جنگ اوکراین است که پوتین با محاسبات غلط خود اکنون در باتلاق آن فرو رفته و زیان خسارتش را از جمهوری اسلامی طلب میکند. شاید بپرسید چگونه؟ با نگاهی سطحی به رخدادهای جاری در سیاست بین الملل به وضوح میتوان با پیش کشیدن بحث تامین انرژی حل کردن این معادله را سادەتر کرد.
روسیه جنگ نیابتی سوریه را هم به همین دلیل آغاز و به فرسایشی شدنش هدایت کرد. لوله گازی که از سوریه بخش عمدەای از نیازمندی اروپا را تامین میکرد با عدم پذیرش غرب در خصوص افزایش نرخ بهای ترانزیت آن، مدتی دچار وقفه و بحران نمود و بهترین گزینه برای ادامه درخواست شعلەور کردن جنگ در این کشور بود.
نقش روسیه به عنوان پدرخوانده بشار اسد تاکنون بر هیچ کس پوشیده نمانده و مردم این کشور فقر و آوارگی خود را از ناحیەی پوتین میدانند. تسلط بر خط لوله گازی سوریه کلید حل معمای جنگ و آوارگی در این کشور است که ارباب پوتین قصد بازگشایی آن را ندارد.
در سوی دیگر جمهوری اسلامی با توافق برجام میتوانست ارتباط مستقیم خود را با غرب برای معامله بگشاید و این موضوع شاید اندکی گشایش را در زندگی مردم رقم میزد که این کارزار هم تاکنون بدلیل عاملیت روسیه لاینحل مانده است. موضوع تسلط روسیه بر ایران دیگر امری نیست لە بلندپایەترین مقامات کشوری هر دو طرف از اعتراف بە آن پرهیز کردە و ابایی داشتە باشند. شاید بهترین تعبیر برای ارادت و بردگی در محضر پوتین همان جمله معروف ولایتی بود که میگفت در برخورد با او تجلی روح مسیح را احساس کرده است. مسیحی که این بار پیامآور صلح نیست و جنگ و نابودی را برای ابنا بشر به ارمغان آورده است.
سفر جو بایدن به منطقه این بار آبستن تحولات تازەای است. شورای همکاری خلیج هم دراین سفر امتیاز خود را از بایدن ستانده تا از سوی دیگر جمهوری اسلامی به تکاپوی خود برای خریدن زمان در مذاکره به اصطلاح برجام دست و پای نهایی خود را بزند. همه این تحولات نیز در حالی بود که به اعتقاد کارشناسان این رفت و آمدها به منطقه میتوانست معادلات مثمر ثمری برای ایران داشته باشد که در نهایت چنین نشد.
زمانی که پوتین در مرداب اوکراین به سر میبرد طبیعی است که به نوچەی خود اجازه ارائه و صدوت انرژی به اروپا را ندهد و تبعات آن هم برای روسیه محلی از اعراب نداشته باشد.
دیپلماسی پوتین، سپاه پاسداران و خامنهای قطعا ناگفتههایی دارد که یکی از اضلاع این سه گانه نباید از جزئیات کامل آن مطلع باشد.
خامنەای پا به سن گذاشته که دیدارش در حد هدیه دادن قرآن طلاکاری به پوتین با اندکی سخن مهمل بیهوده توام است، خود بهتر از هرکسی می داند که لابی پنهان سپاه با پدر خوانده از او تنها اسمی با عنوان رهبر را خواهان است و بقیه بازی را باید دراین سوی پرده تماشا کند. حال باید نشست و دید که این معرکه بیا و برو در خاورمیانه به کجا ختم میشود؟ آیا منجر به اولین ترکمانچای هزاره سوم برای ایران خواهد شد یا خیر؟ بایدن از آن سو و پوتین و اردوغان از این سو تنها به عریان کردن ایران رضایت خواهند داد؟
هنوز زمان زیادی نگذشته و باید منتظر فتوای پدر خوانده پوتین ماند و دید که چه خواهد شد. شدنیای که بی تردید به نفع مردم ایران نیست و فقر و بدبختی بیشتری را به خانههای شان رهنمون میشود.