تخریب منابع طبیعی در ایران در کنار بسیاری از هدر دادن های انرژی انسانی و غذایی و اکولوژیک، از دستآوردهای حاکمیت جمهوری اسلامی در حضور تحمیلی چند دهه خود بوده است.
جنگلهای زاگرس همچون رویشگاههای جنگلی و با در بر گرفتن بیش از ۵۰ درصد دام کشور یک منطقه استراتژیک برای ایران بودە و نیز معیشت حدود ۱.۵ میلیون نفر از مردم ساکن در این مناطق وابسته به جنگلهای زاگرس است. قدمت پنج هزار و پانصد ساله این جنگلها با در بر داشتن صد و هشتاد گونه گیاهی که عمدتا بلوط در حیطه گستردەتری آن را شامل می شود از یک سو و تامین چهل درصد از آب کشور باعث شده حفاظت از این گوهر طبیعی از اهمیت بالایی برخوردار باشد. گونەهای متعدد جانوری که جمعیت انبوهی از سنجابهای زیبا را شامل میشود هم از جذابیتهای این جنگل هاست.
حال باید دید چرا حکومت جمهوری اسلامی با داشتن چنین پتانسیل طبیعی بجای اینکه در حفظ و مراقبت از آن کوشا باشد، کمر به نابودی آن بسته است.
موقعیت استراتژیک این گستره جنگلی که بخش قابل توجهی از آن کناره مرزهای غربی کشور را پوشش داده در این سالها جمهوری اسلامی را به این صرافت انداخته که به بهانه حضور احزاب اپوزیسیون دست به تخریب این اکوسیستم بزند. این در حالیست که حفاظت از منابع طبیعی به یقین از وظایف کشورداری یک حکومت است و باید به دور از ژئوپولیتیک سیاسی به آن نگاه شود تا در مراحل بعد تعریف جامعی در این خصوص ارائه کند.
استفاده نظامی از این جنگلها بر خلاف ادعای پوچ حکومت اتفاقا موضوعی بوده که تنها بهانه واهی جمهوری اسلامی برای نابودی زاگرس گردیده است. متنی که در پی میآید یاداشتی ست که انجمن چیا در مریوان کوردستان چندی پیش با این تیتر: “باز هم آتشسوزی جنگلها در میدان تیر ارتش” منتشر نمود و توضیح داد کە “برای چندمین بار در طی سالهای اخیر میدان تیر ارتش واقع در منطقه “کانی قوله جان” بەردەڕەش در اثر اجرای تمرینات تیراندازی به آتش کشیده شد. پرسش این است ارتش جمهوری اسلامی ایران که یکی از وظایفش حفاظت و حراست از مرزهاست، آیا نگهداری از جنگلها که سرمایه ملی است را نباید جزو وظایفش محسوب نماید؟ در حالیکه هر ساله و مکررا باعث آتش سوزی و نابودی چندین هکتار جنگل می شود! آیا مانور نظامی آن هم در این فصل که گرما میتواند منجر به اتفاقات ناگوار شود امری منطقی میباشد؟”
این متن متعهدانه از سوی انجمنی است که با اهداف فرهنگی و اجتماعی و محیط زیست بنیاد نهاده شده و راه حفظ و احیا طبیعت کوردستان با اهدای جان اعضای خود، جان نثارانه در این راه گام بر میدارد. دادن هشت شهید محیط زیست برای اطفای حریق در سه نقطه متفاوت از دستاوردهای این انجمن است و بر خلاف رویه حکومت این نهاد خصوصی زحمت و تلاش بی شائبه ای را درین مسیر متحمل شده.
همه این حوادث ناگوار را می توان در قیاس با بی مسئولیتی حکومت ایران سنجید که از ارسال تجهیزات و امکانات حداقلی نیز برای این وقایع دریغ میکند.
درخواست جمهوری اسلامی برای خاموش کردن آتش سوزی در پاکستان و چند کشور دیگر که به ادعای مقامات ایران قابلیت حداکثری را دارا بودند از تناقضات بارزی است که نشان می دهد این حکومت کمر به نابودی سرزمین و طبیعت ایران بسته و درین راه پاسخگوی هیچ نهاد و سازمانی بین المللی نبوده و نخواهد بود.
یکی دیگر از مقاصد پنهان جمهوری اسلامی بی تردید عدم رسیدگی تعمدی است به مناطق کوردنشین که در ادوار مختلف ثابت کردەاند از توانمندی انسانی و جغرافیایی منحصر به فردی برخوردارند.
وقوع چنین پیامدهای ناگوار طبیعی اگر در اصفهان یا تبریز یا نقاط سوگلی دیگری که مورد عنایت جمهوری اسلامی است، اتفاق می افتاد قطعا با بسیج امکانات و نیروی کمکی حکومت تلاش مضاعفش بر حل بحران متمرکز می گردید.
طبق اخبار رسانههای داخل ایران اکنون با وقوع آتش سوزی های مکرر در زاگرس، گونه جانوری سنجابها در معرض خطر جدی است و سوداگران وابسته به حکومت هم بیکار ننشستەاند تا این گونه حیوانی را به مرزهای خارج از ایران قاچاق کنند.
به هر روی بلایی که جمهوری اسلامی بر سر زاگرس آوار کرده از نگاه فعالان محیط زیست جهانی هم پنهان نمانده و با هشدارهای جدی که در این مورد به حکومت داده شده، این نگرانیها را جدیتر نشان می دهد.
جمهوری اسلامی برای بقای بی بنیان خود نه تنها مردم ایران را به فقر و سقوط اخلاقی بی سابقەای کشانده، پا را از این هم فراتر نهاده و به طبیعت و جانداران نادر نیز رحمی پیشه نمی کند.
شاید مصداق بارز این ادعا گفته آن معمم روحانی است که در پاسخ به فردی ناراضی گفته بود؛ خیالتان راحت باشد اگر ما رفتنی بشویم به مردم ایران خرابهای را تحویل می دهیم که قرن ها برای ساختنش زمان ببرد.
اکنون مشغول همین خراب کردن هستند؛ چرا که به نتیجه رسیدەاند، عمری برایشان باقی نمانده و بنیاد حکومت متزلزلشان در حال فرو ریختن است به زودی… .