با فرمان آیتالله خمینی، رهبر وقت ایران در مرداد ۱۳۵۸، در کردستان ایران اعلام جهاد شد و آتش جنگ دامن این مناطق را گرفت. محیط زیست و منابع طبیعی کردستان نیز از اثرات این فرمان بیبهره نماند و بهصورت مستقیم و غیر مستقیم یکی از قربانیان جنگ افروزی خمینی شد.
در سالهای اول انقلاب، یعنی مصادف با اوجگیری تابعیت سپاه پاسدران از فرمان رهبر وقت، آتش توپخانه سپاه به بهانه استتار اعضای احزاب کردی در جنگلهای کردستان، جنگلهای این مناطق را نشانه گرفت.
این جنگافروزی از بی دفاعترین موجودات منطقه قربانیان بیشماری گرفت. مردم منطقه نیز که به بهانه عدم امنیت از دریافت سوختهای فسیلی محروم بودند به ناچار برای تأمین سوخت مایحتاج خود از جنگلهای کردستان قربانیان بیشتری گرفتند. بدین ترتیب درختان بیدفاع از هر دو سو مورد حمله قرار گرفت و تراکم آنان چنان کم شد که هرگز این خسران جبران نگردید.
از دیگر عوامل مؤثر بر تخریب محیط زیست در کردستان، حضور نیروهای ناکارآمد، انقلابی های غیر متخصص و حتی کمسوادی بود که بهعنوان مدیران بخش منابع طبیعی و محیط زیست این مناطق منصوب میشدند. این مسئولان اگر بهطور مستقیم در تخریب محیط زیست نقشی نداشتند، دستکم بهطور غیر مستقیم بر روند تخریب اثرگذار بودند.
تخریب جنگلهای کردستان در سالهای اخیر نیز ادامه داشته و حتی روند تخریب شتاب بیشتری نیز یافته است.
در سال ۱۳۹۲، پیمان باباپیری، مدیرکل منابع طبیعی کردستان آتش سوزی، شاخهزنی و گرد و غبار را سه عامل تخریب و تهدیدکننده جنگلهای این استان دانست و افزود: «سطح جنگلهای استان کردستان ۳۷۳ هزار هکتار است که ۸۳ درصد این جنگلها درختان بلوط ، هفت درصد بنه و مابقی سایر درختان هستند».
او تعداد آتشسوزیهای سال ۱۳۹۱ در جنگلهای کردستان را ۱۶۷ فقره در سطح ۶۸۰ هکتار ذکر کرد و گفت: «۹۵ درصد آتشسوزیهای رخ داده در جنگلهای استان کردستان مصنوعی است یعنی عامل انسانی در آن نقش اصلی داشته است».
بنابر اعلام روابط عمومی محیط زیست کردستان، در سال ۱۳۹۴ آتشسوزیهای وسیع در مناطق حفاظت شده و عرصههای جنگلی و مرتعی تنوع زیستی استان را با تهدید جدی مواجه ساخته است.
عبدالوحید ریاضیفر، مدیرکل جدید حفاظت محیط زیست کردستان وسعت این آتشسوزیها را ۷۲ هکتار دانست و گفت لطمات زیادی به حیات وحش منطقه و تنوع زیستی وارد شده است و گونههایی مانند سنجاب، خرگوش، مار، مارمولک، لاک پشت از خانواده خزندگان وآگاماها و پرندگان و لانه آنها از جمله کبک و… طعمه حریق شدهاند.
البته در همین مدت دهها مورد آتشسوزی در جنگلها، مراتع و مناطق آزاد نیز رخ داده است که لطمات و پیامدهای جبران ناپذیری بر محیط زیست استان وارد ساخته است. ریاضی فر در ادامه گفت: «آتشسوزی در مراتع بسیاری از گونههای گیاهی ارزشمند را نیز نابود میکند. بهعنوان مثال، گیاه گون در هر منطقه بعد از آتشسوزی، دیگر هیچگاه در آن منطقه بار دیگر رشد نخواهد کرد».
تاکنون ۱۰۰ هزار هکتار از جنگلهای بلوط ایلام نیز خشک شده است. بنابر گفته مسئولان استان ایلام خشکیدگی درختان جنگلهای زاگرس در استانهای مختلف و بهویژه ایلام بهشدت در حال گسترش و پیشرفت است، به طوری که بر اساس آخرین برآوردها، یک میلیون و ۱۳۱ هزار هکتار از جنگلهای بلوط منطقه زاگرس دچار خشکیدگی شده است.
به گفته فریبرز غیبی، مدیر کل دفتر جنگلهای خارج از شمال سازمان جنگلها، بیتوجهی به جنگلهای زاگرس در سالهای گذشته منجر به خشکی ۳۰ درصدی جنگلهای زاگرس شده: «اگر نتوانیم شتاب این تخریب را کنترل کنیم به زودی مرگ اکوسیستم جنگلی تمامی زاگرس را فرا می گیرد. به هر روی در دو سال گذشته تخریب جنگلها به دلیل تنشهای اکولوژیک و هجوم ریزگردها شدت بیشتری گرفته و طبق گفته مسئولان ۱۸۳ هزار هکتار بلوط جنگل های زاگرس در این مدت به کام مرگ رفتهاند».
بحران آب در تمدن هورامان
از مهمترین معضلات دیگر زیست محیطی کردستان ایران میتوان به بحران آب، بحران دریاچه ارومیه، توسعه ناپایدار کشاورزی، فرسایش خاک، حفر چاههای غیر مجاز، عدم کشت بهینه، حضور ریزگردها، انتقال بین حوزهای آب و ساخت سدهایی بدون توجه به عواقب زیست محیطی اشاره کرد.
در حال حاضر پروژه انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه توسط شرکتهای زیر مجموعه سپاه پاسداران در حال انجام است که عواقب آن بسیار خطرناک است و در برابر مضرات آن سودی عاید محیط زیست نخواهد شد و معضل دریاچه ارومیه نیز چندان تغییر نمی یابد.
با انتقال آب زاب و جلوگیری از ورود آب به عراق، روند خشک شدن تالابها در عراق که از آب زاب تغذیه میشوند سرعت خواهد یافت و این خشکی شرایط مناسبی را برای ایجاد ریزگردها فراهم خواهد کرد که در آینده برای کشور ایران مشکلات عظیمی به بار میآورد که شاید آن زمان پی بردن به اشتباه انتقال بین حوزهای آب، خیلی دیر شده باشد و معضلات زیست محیطی و عواقب آن چند برابر شود.
از دیگر عواقب انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه میتوان به قطع آب شرب شهرهای سردشت، نلاس و اغلب روستاهای جوار رودخانه زاب که بیشتر از طریق پمپاژ تأمین میشوند اشاره کرد. کاهش دبی رود زاب با انتقال فرضی آن به دریاچه ارومیه منجر به دیمی کردن زمینهای کشاورزی آبی دشتهای پیرانشهر، سردشت، کلوه، ربط و کل محور سردشت پیرانشهر خواهد شد.
معضل اساسی دیگر که بحث در ارتباط با آن زیاد است، موضوع کانی بل و سد داریان میباشد که به قول بایزید مردوخی، از کارشناسان اقتصادی ایران، «زیان آبگیری سد داریان تا ابد جبران نمیشود و سدسازی تهدید بزرگی برای تمدن هورامان است.»
حال سوال اینجاست؛ استان کردستان، منطقهای که هماره با نگاهی امنیتی اداره میشود، چگونه میتواند با پر کردن شکاف مردم/حکومت به سمت توسعه پایدار زیست محیطی و رفع بحران بیآبی و آتشسوزی فزاینده جنگلها گام بردارد؟ توسعه پایداری که جز از خلال همکاری با مردم بومی و محلی ممکن نخواهد بود.