بدون ابزارهای قدرتمند مطبوعاتی و رسانهای که به نوعی کنترل کنندهٔ فعالیتهای جامعه هستند، یک کشور نمیتواند به حیات سالم خود ادامه دهد. پس از روی کار آمدن حکومتهای خودکامه و ایدئولوژیست که چنگال قدرتشان را در تنهٔ تمام قوانین فرو میبرند و از ایدئولوژی به عنوان ابزار و از مردم به عنوان برده برای بقای سیاسی خود استفاده میبرند، حیات مطبوعات و سلامت افشا اطلاعات نیز در خطر میافتد و میتوان گفت رسانهها در چنین حکومتهایی از اولین هدفهایی میباشند که حکومتها سعی در نابودی و یا سفارشی سازی آنها دارند.
در ایران نیز این سفارشی سازی در نبود احزاب آزاد و سازمانهای کنترل کننده به سرعت رنگی خشونت آمیز به خود گرفته و در دورههای مختلف تاریخی این کشور، ما شاهد تعطیلی روزنامهها و به زندان افکندن و کشته شدن روزنامه نگاران فعال و مدافعین حقوق بشر بودهایم. اینها در حالی است که در دو ماده از فصل سوم قانون مطبوعات ایرانتصریح شدهاست که «در ایران مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادهای سازنده، پیشنهادها، توضیحات مردم و مسولین را با رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه درج و به اطلاع عموم برسانند و همچنین هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب و یا مقالهای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت ورزد»
وضعيت مطبوعات در حكومت اسلامي ايران از خبرنگاران وسينما و كتاب ودانشگاه هاي آن گرفته تادستگاه هاي مختلف ديگر بسيار اسفناك مي باشد.
به گزارش منابع خبري خارجي، ایران در میان ۱۷۹ کشور جهان، پایینتر از ازبکستان، سومالی و گینه استوایی، در رتبه ۱۶۹ قرار دارد. گزارشگران بدون مرز مدعي شد كه با وجود بهبود نسبی در روابط خارجی ایران، این کشور همچنان “یکی از سرکوبگرترین کشورها در زمینه آزادی مطبوعات است”. در گزارش سال گذشته، ايران در رده ۱۷۱ قرار داشت كه امسال دو پله صعود كرده است.
گزارش ايسنا بدون اشاره به رتبه ايران
وضعیت آزادی مطبوعات وخیمتر شده است
در همين حال ايسنا، در گزارشي مفصل و با حذف نام ايران در اين رتبهبندي نوشت: وضعیت آزادی مطبوعات و رسانهها در جهان در سال ۲۰۱۵ به مراتب بدتر شده است. چین، سوریه، ترکمنستان، کره شمالی و اریتره در ردهبندی سازمان گزارشگران بدون مرز، آخرین رتبهها را در بین ۱۸۰ کشور به خود اختصاص دادهاند.
«زمانی که از پول نفت يا مسايل جدی جامعه صحبت و به دولت انتقاد می شود، به روزنامه نگاران اتهامات جاسوسی می زنند. نيروهای امنيتی چه آن بخش که در بخش رسانه ای حضور دارند و چه آنهايی که در دادگستری، بر مبنای همين اتهامات روزنامه نگاران مستقل را بازداشت و زندانی می کنند و ادامه جنگ قدرت در بالا را به نوعی با سرکوب در پايين به پيش می برند.»
از طرفي حسن روحاني در روز مطبوعات گفته بود: «از قلم شکسته و دهان بسته چه کاری ساخته است؟ نشکنیم قلمها را به بهانههای واهی، نبندیم دهانها را با بهانههای غیراساسی. بگذاریم در این جامعه آزادی باشد و بگذاریم آزادی مسئولانه باشد. امنیت امروز برای ما اصل است اما فکر نکنید تنها با تفنگ امنیت ساخته و یا حفظ میشود که تفنگ هم به جای خود لازم است. اما قلم چه؟ اما بیان؟ و اما فرهنگ؟»
واز طرفي ديگر لاریجانی در اشارهای آشکار به روحانی گفت: «برادر بزرگوار شما خودتان شفاهاً یا کتباً با واسطه یا بیواسطه بارها گفتهاید که چرا با فلان روزنامه یا فلان سایت برخورد نمیکنید یا نزد مقام معظم رهبری گلایه میکنید که چرا دستگاه قضایی با فلان روزنامه برخورد نکرده است. اما وقتی در بین اهالی مطبوعات و رسانه حضور مییابید ندای آزادی مطبوعات سر میدهید و اینکه قلمها را نشکنید و دهانها را نبندید!»
اين سخنان دو پهلو سران نظام اسلامي ايران نشان بر نا كارآمادگي وتقيه كردن آنها در مجامع عمومي مي باشد .
باوجوداينكه آقاي روحاني در زمان انتخابات رياست جمهوري وعده داد به مردم كه من سرهنگ نيستم بلكه حقوقدان هستم
اما طبق آمار سازمان هاي حقوق بشري بيشترين آمار اعدام ودستگيري خبرنگاران و بهبود نشدن مطبوعات در دوران رياست جمهوري ايشان اتفاق افتاد.
کسانی که میگویند آزادی بیان منجر به کاهش سطح امنیتملی میشود اصلا اینطور نیست. هر وقت شاهد «بهار تهران» بودیم شاهد کاهش تخلف و فساد اقتصادی و… بودیم اما برعکس هر وقت هوای مطبوعات ابری میشد، فساد هم گسترش پیدا میکرد.
مشهور است که می گویند «تجربه بشری نشان میدهد که مفهوم آزادی سیاسی در هر جامعه با وضعیت مخالفان و منتقدان تعریف میشود. بهطوریکه میتوان گفت آزادی یعنی آزادی مخالف»
با این وصف، سوالی که در این میان باید با آن روبرو شد آن است که «آزادی مطبوعاتی» در جامعه کنونی ما در چه وضعیتی قرار دارد؟ و این همان سوالیست که نویسنده این سطور از پاسخ به آن شدیدا بر حذر است!