برگردان به فارسی: “کوردستان”
تروریسم، از لحاظ لغوی به معنای ایجاد رعب و وحشت در راستای دستیابی به هدفی مشخص است. اکثر کارشناسان در تحلیلها و تفسیرهایشان عمل تروریستی را به رفتار افراد یا یک گروه تقلیل میدهند و در تعاریفشان از تروریسم، دولت را نادیده میگیرند. اگر چە تروریسم بە عنوان اصطلاح و در چارچوب سیستم بین المللی قدمت طولانی ندارد، اما به عنوان متد و سلاح انسانها برعلیه یکدیگر، طبیعت و سرمایه انسانهای دیگر پدیدهای مسبوق به سابقه و قدیمی محسوب میشود. این پدیدە در چارچوب خانواده، قبیله، دین و ایدئولوژیهای مختلف دیگر وجود داشته و دارد. هدف قرار دادن و حذف رقبا و غیره در بسترهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پدیدهای ناآشنا و غریب نیست. در بستر انتقام و خالی کردن کین و نفرت شدید و دیرین در برابر اشخاص، جریانها و دولتها بازتاب یافته است.
تروریسم یکی از مشکلات بین المللی عصر حاضر محسوب میشود. اعمال تروریستی امروزه به انحای مختلف در سطح وسیعی از جهان صورت میپذیرند، بنابر این نمیتوان به آسانی در مقابل این اعمال تروریستی ایستاد و کنترلشان نمود. ترور و بانیان و عاملانش با اهداف متفاوت و هر کدام در قالب و چهارچوب خودشان در عرصهی منطقه، کشور یا در محدودهی جغرافیایی وسیعتری فعال هستند. از منظرهای مختلف در ارتباط با تروریسم سخن گفته میشود و تعریف مشخصی برای این پدیده وجود ندارد. دیدگاهها و تحلیلها اکثراً در باب انواع آشکار و متداول تروریسم سخن میرانند و به شیوههای کجدار پدیده تروریسم را بررسی میکنند. آنها بیشتر سازمانها، گروههای مسلح و ایدئولوژیک را برجسته میکنند و کمتر در مورد تروریسم دولتی سخن میگویند، که در واقع منشا و بانی اصلی ترویج هدفمند تروریسم در سطح جهان است.
بخش چشمگیری از دولتها به بهانهی تمامیت ارضی و دفاع از مرزهایشان مردمان آزادیخواه و مخالفان سیاسی خود را به طرق آشکار و پنهان از طریقی فیزیکی حذف میکنند. برخی از این دولتها همچون دولتهای اشغالگر کوردستان علاوه بر حذف فیزیکی مخالفانشان، از طریق نظامی و متدهای مختلف سرزمین، هویت، فرهنگ، زبان، احساس اعتماد به نفس و بسیاری دیگر از سرمایههای انسانی ملت کورد را تحت فشار مضاعف و سرکوب قرار میدهند. به عنوان مثال میتوان به تروریسم دولتی در سال ۱۷۹۳.م پس از انقلاب فرانسه اشاره نمود که به قتلعام هزاران تن و سپردن مخالفان به جوخههای مرگ با گیوتین اشاره کرد. هر کدام از دیکتاتورها تصویری مشهود و زنده از اعمال قتلعام و تروریسم در مقابل ملت و شهروندانشان هستند.
کلمه ترور در ماده اول کنوانسیون ویژهی جلوگیری و مجازات تروریسم در سال ۱۹۳۷.م جامعەی ملل مورد استفاده قرار گرفته است. در این ماده تروریسم به عنوان عملی غیرعادی و جرم شناخته شده است، که دولت، مردم یا جریان مشخصی را هدف قرار میدهد. در آن دوره جامعه ملل نقش چندان حائز اهمیتی را ایفا نمینمود و آغاز جنگ جهانی دوم بر تمامی رخدادهای آن عصر سایه گستراندە بود. سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۲.م و پس از حادثه گروگانگیری ورزشکاران اسرائیلی در مسابقات المپیک تابستانی مونیخ، تروریسم را به عنوان مبحثی مستقل مورد بحث و بررسی قرار داد. رئیس وقت سازمان ملل متحد در بیانیهای به چگونگی دفاع در مقابل اعمال تروریستی و انحای مختلف آن میپردازد. باید به این نکته نیز اشاره نمود که در این بیانیه مبارزات رهاییطلبانه ملتها خارج از دایرهی اقدامات تروریستی قرار گرفته است. سازمان ملل متحد کمیتهای را برای شناسایی و مجازات عاملان تروریسم تاسیس کرد که فعالیتهایش پس از پنج سال خاتمه یافت. وظایف این کمیته عبارت بودند از: تحلیل اقدامات و تلاشهای مقابله با تروریسم و تحقیق و تفحص در ارتباط با دلایل پیدایش تروریسم.
تاریخ ۷۰ سال اخیر جهان لبریز از وقوع اتفاقات رخدادهایی است که بنا بر تعریف ناپایدار و باز تروریسم، اکثر آنها در چهارچوب ایجاد رعب و وحشت جای میگیرند. در ادامهی رشد پدیدهی انتقامگیری و تقابل، تروریسم در طی چند دههی اخیر رنگ و لعاب دیگری بهخود گرفتە و بر مبنای ایدئولوژیهای چپ، راست، دینی و غیره … به عنوان پدیدهای جهانی شناخته شد. اهداف بانیان و طراحان ترورها متفاوت است، که نامی و مشهور شدن اشخاص در رسانهها، ناآرام کردن وضعیت کشورها، ایجاد فضای رعب و وحشت و بازتولید مداوم ارعاب در واحدهای سیاسی مختلف جهان را شامل میشود. برخی از کارشناسان و صاحب نظران موج جدید تروریسم را جنگ ایدئولوژیها و فرهنگها مینامند.
تروریسم دولتی بە تفکر، سیاست و اقدامات خشونتآمیز دولتی در برابر مردم بومی در داخل و خارج از مرزهای کشور و همچنین در برابر دولتها یا مردمان دیگر خارج از مرزهای آن کشور اطلاق میشود. بخشی از دولتها، از گذشتهی دور تاکنون با توجیهات مختلف فاکتور و عامل اصلی ترویج تروریسم محسوب میشوند. آنها از طرق مختلف به شیوه مستقیم و غیرمستقیم بر این سیاست ابرام ورزیده و سیستم اطلاعاتی و جاسوسیشان موتور محرک این دولتها در این زمینه قلمداد میشود. سرویسهای اطلاعاتی دارای اختیارات تام و وسیعی هستند و حتی با گروهها و سازمانهای تروریستی وارد تعامل و همکاری میشوند و با اعزام نیروها و مهرههای وابسته به خودشان زمینه مساعد برای انجام توطئهها و برنامههای خود را فراهم میکنند. این دولتها، در داخل کشور بیشتر از شکل ترور مستقیم بهره میجویند و در خارج از مرزهایشان نیز اجرای توطئه و برنامههایشان را به گروهها، جریانها و حتی اشخاص تروریست وامیگذارند.
تروریسم دولتی به عنوان دنبالهی سیاست بخشی از دولتها شناخته میشود که در خارج از مرزهایشان این اقدامات را بر علیه دولتهای منطقهای یا قدرتهای جهانی انجام میدهند. سرویسهای اطلاعاتی این دولتها و افراد متخصصشان نقش مهمی در ترویج، آموزش و محیا ساختن زمینه برای پیدایش و رشد گروهها و جریانات تروریستی دارند. آنها به علت حساسیت این موضوع، کمترین اطلاعات و دادهها را در ارتباط با این رخدادها به ثبت میرسانند و تلاش میکنند شرایط را بهطور کامل ناروشن سازند. در نهایت نهادهای دولتی و مجامع جهانی در یافتن سرنخ چنین شبکههای عنکبوتیای سردرگم گشته و در یافتن و شناسایی عامل و منشا اصلی این اقدامات تروریستی عاجز میمانند. اهداف عملیات تروریستی متفاوتند و عرصههای اقتصادی، سیاسی، ایدئولوژی و استراتژیک را دربرمیگیرد و اقدامات تروریستی کم و بیش منافع چند جریان را تامین میکند.
دولتهایی که مستقیم یا به شیوههای مختلف و از طریق اشخاص و جریانهای همپیمانشان از سلاح ترور استفاده میکنند، در ذات و ماهیت خود فاقد اصول مشروع و بسترهای عقلانی دولت مردمی و دارای شرعیت هستند. این نوع دولتها در برخورد با مردمانشان از شدیدترین شیوههای سرکوب و مرعوب استفاده میکنند و زندان، اعدام و ارعاب و اختناق را در جهت سرکوب هر آوای آزاد و آزاده در سیاست روزانه و ادارهی کشور درپیش میگیرند. قوانین بین المللی را رعایت نمیکنند و مسالەی حقوق بشر را یک نوع بازی گمراەکنندە معرفی میکنند. نحوە نگرششان بە جهان خارج نیز تهاجمی و هموارە در فکر افزایش زرادخانەها و تسلیح و تجهیز بیشتر خود هستند و هیچ اهمیتی برای چگونگی زندگی و حیات شهروندان قائل نیستند. در بیشتر مناطق ناامن و مورد منازعه مداخله کرده و در راستای منافع خودشان و رژیمهایی که از آنها جانبداری میکنند، از جریان یا جبهه خاصی حمایت میکنند. این دولتها از تامین آزادیهای ابتدایی و همچنین ترویج فرهنگ و آموزش دمکراتیک بیم و ابا دارند و ارعاب شهروندان و دگراندیشان را در فضایی مملو از خفقان سرلوحه مدل روزمره سیاست قرار میدهند.
دولتهای مذبور و مورد اشارە جهت انجام آسانتر توطئهها و برنامههایشان در پس پرده و نقاب برخی سازمانها و گروههای منطقهای و جهانی خود را مخفی میکنند. در جهان امروز سازمانها و گروههای تروریست و رادیکال به ندرت میتوانند بدون حمایت دولتها و سرویسهای اطلاعاتی شکل گرفته و رشد نمایند. در پرتو فهم جریان تروریسم دولتی درک و فهم رخدادهایی که هم اکنون در منطقه و جهان رخ میدهند، کار دشواری نیست. دولتها در پوشش گروهها و جریانهای ریز و درشت مختلف به منافع دولتهای رقیب و ابرقدرتها ضربه میزنند و از پذیرفتن مسئولیت مستقیم این اقدامات تروریستی شانه خالی می کنند. در بسیاری از مناطق بحرانزده جهان وجود دولتهای مستبد، تقسیم ناعادلانەی ثروت، حقوق و جغرافیای سیاسی، مرزهای غیرطبیعی و تفاوتهای دینی و مذهبی زمینه مساعد جهت پیدایش تروریسم دولتی را فراهم میکنند. به علت خلا ویژه در عرصهی ارتباطات بین الملل و مدیریت ضعیف بحرانها، دولتها از پیشقراولان انجام اقدامات تروریستی و حامیان شدید سازمانها و گروههای تروریستی هستند. دولتهای مورد اشاره، در سایهی جنگ و بحرانها سیاست منحرف ساختن و استفاده از قوه جبریه را به عنوان تاکتیک در پیش گرفته و آن را مشروع میدانند. دولتهای فاسد و دزد، تحت لوای حفظ مرزها و تمامیت ارضی و با استفاده از سرویسهای جاسوسی وضعیتی خفقانآور و رعبآور را خلق نموده و مخالفان و منتقدان را به شیوههای آشکار و پنهان از میان برمیدارند.
دولتها در ارتباط با اقدامات جنایتکارانه و تروریسم یا احترام به انسانها و حقوقشان در سه سطح متفاوت مورد ارزیابی قرار میگیرند. نخست؛ قدرت و زور دولت و نقش این قدرت در ادارە جامعە و حفظ و دفاع از مرزها و غیره … دومین سطح جایگاه قانون، شکل و نوعیت دولت و همچنین چگونگی درپیش گرفتن و اجرای قوانین ملی و بین المللی می باشد. مشروعیت دولت، کە بە عرصه سوم معرفی میشود، مسئولیتهای دولت در برابر مردم و موضوعات اخلاقی را بیان مینماید. در دولتهایی که بر علیه مردم و شهروندان از نیروی ارعاب و سرکوب استفاده میکنند، در عمل سیاست اعمال زور سخن اول و آخر را بر زبان میراند. در چنین نظامهایی قوانین مکتوب و شرعیت فاقد هرگونه ارزشی هستند و در تلاشند از طرق نامشروع و پنهانی در پس رخساری دروغین خود و اعمال کریهشان را پنهان نمایند. در نتیجە ترور بخشی لاینفک از سیاست اعمال زور دولتی بە شمار میآید کە در راستای ابقای یک شخص، حزب یا خانواده ترور را به متد و سیاست اداره جامعه مبدل مینماید.
شاید دولتها در رسانەها خود را قهرمانان امنیت و جنگ علیە تروریسم، مواد مخدر و جریانات مسلح مخرب معرفی نمایند. اگر حملات تروریستی و جنایتکارانە منافع دول دیگر را شامل شد، حامیان تروریسم در کمین نشستە و به شیوههای مختلف با سعی در وارونه نشان دادن و پیچیده نمودن حقایق، افکار عمومی و حتی بین المللی را دچار سردرگمی میکنند.
دولتهای تروریست به عنوان توطئەچین و طراحان ماهر ترور و اقدامات جنایتکارانه شناخته میشوند. شاید آنها ابتدا مشکل یا رخدادی را به وجود بیاورند و پس از ارزیابی عکس العمل مردم و افکار عمومی داخل و خارج از کشور، راهحل نیز پیشنهاد نمایند. برخی از این دولتها در خارج از مرزهایشان با توجیه دفاع از اقلیتهای دینی، ملی و غیره … از طریق متدهای تروریستی بحرانآفرینی نموده و مردم را به جان همدیگر میاندازند. تامین منابع مالی تروریستها و آموزش گروهها و جریانهای تروریست و رادیکال با هدف مخالفت با دولتی منطقهای یا ابرقدرتی جهانی یکی دیگر از راههای حمایت از اقدامات جنایتکارانه و تروریستی است.
دولت ایران تمامی ویژگیهای تروریسم دولتی را در خود جمع کرده و سرقافله این نوع دولتها محسوب میشود. جمهوری اسلامی ایران نمونه روشن و واضح دولتهایی است که نه تنها مروج تروریسم دولتی بلکه مهد تروریسم بین المللی نیز به شمار میآید .این نظام از بدو تاسیس تا امروز بر مبنای سیاست ترور، فعالیت مینماید. رژیم برای موفقیت در توطئهها و اقدامات تروریستیاش و همچنین برای مخفیکاری و پردهپوش نمودن جنایتهایش از ابزارهای بسیاری بهره میبرد.
تورق صفحات گذشته و ماهیت قدرت در ایران قدیم و جدید اثبات مینماید که ترور و قتلعام بخشی از فرهنگ این حاکمیت میباشد. آنها در تاریخ معاصر خود نشان دادهاند که برای نابودکردن ملتی حقطلب، حذف فیزیکی مخالفان و رهبران اپوزیسیون و مبارزان آزادیخواه هیچ مرز و محدودیتی نمیشناسند. در پرونده ترور و قتل عام، ایران در میان کشورهای منطقه و از جمله در بین اشغالگران کوردستان رتبه اول را داراست. ایران جنایت بزرگ ترور را انجام داده است و رهبران سیاسی کورد را سر میز به اصطلاح مذاکره ترور کرده است. جنایتی که نشان آشکار فرهنگ جنایت در تاریخ حکمرانان ایرانی است. رواداشتن ظلم و ستم بر کوردها، دستگیری و اعدام مخالفان، ترور مبارزان شرق کوردستان در اقلیم فدرال کوردستان و خارج از کشور، نشاندهنده سیاست دشمن مابانهی حکام تهران در برابر ملت کورد است.
پدیدە ترور در ایران موضوع چند وجهی است، که عمیقا ریشه در زوایای تاریک تاریخ دارد. زیربنای مستحکم ترورهای سیاسی در ایران با ماهیت و فرهنگ حکام ایرانی و بهویژه در هم آمیختن مذهب رسمی با سیاست و حاکمیت در ارتباطی تنگاتنگ قرار دارد. در عرصه روزانه و پراتیک، کوردهای شرق کوردستان و سایر ملیتهای تحت ستم در ایران به انحای مختلف شاهد وقوع بخشی از سیاست ترور و ارعاب رژیم هستند. اعمال خشونت بر علیە مردم غیرنظامی، سرزمین، فرهنگ، زبان و هویت ملت کورد جزو لاینفک تروریسم دولتی ایران در برابر ملت کورد بوده است. این رژیم سعی بر آن داشته است با شیوههای مختلف در خارج از کشور و حتی در قلب کشورهای غربی به مخالفان سیاسی خود ضربه بزند. سیاست تهران در منطقه از کانال ترور میگذرد. این رژیم تحت عناوین دفاع از شیعیان، فلسطینیان، حکام همپیمان و غیره نقش مهندس سیاست ترویج ترور در خارج از مرزهایش را ایفا مینماید.
برای رهایی از دام تروریسم محلی، منطقهای و جهانی به اصلاح در ساختار دولت، سازمان ملل متحد و آموزش فرد هوشیار نیازمندیم. جهت تقلیل دادن تهدیدات تروریسم، جامعهی بشری و واحدهای سیاسی جهان باید تروریسم دولتی را از ریشه بخشکانند. احترام گذاشتن به حقوق بشر، حقوق اقلیتها، خلقها و اعتقاد به اصول دمکراسی و آزادی، دولتها را از مواجهه با منجلاب جاسوسی و تروریسم و قتلعام دور میکند. به نگرشی انتقادی نیاز داریم که بیش از همه محققان و اصحاب رسانه را شامل میگردد. آنها به سبب مسئولیت حرفهیی خود وظیفهی خطیری بر دوش دارند.
در خلا وجود نگرشی مداوم و سیستماتیک نقادانە این جامعە بشری است کە متضرر میشود. سادهلوح بودن و خوشباوری نسبت به حاکمان و تسلیم شدن و تعظیم در مقابل قدرت، جامعه را بسوی قهقهرا پیش میبرد. سکوت اکثریت جامعه در برابر حاکمیت مستبد و توتالیتر به گسترش تروریسم دولتی دامن میزند. شاید دولتها و بهویژه دولتهای نادمکراتیک به آسانی از منافعشان دست نکشند اما موج حقخواهی و هوشیاری جامعه و فرد میتواند کاخ ظلم و جور دولتهای مستبد را فرو بریزد. ریشهکش کردن تروریسم در جهان به فاکتورهای بسیاری بستگی دارد، که قطع کردن دست دولتها در انجام دادن جنایتها و حل بحرانها، به عنوان فاکتور اصلی و تعیینکننده شناخته میشود.