برگردان: سروش
سە ماه پیش کە خبر استعفای دبیرکل حزب دمکرات کردستان، آقای خالد عزیزی، انتشار یافت و رهبری حزب با موضوع انتخاب یک دبیرکل تازە مواجە گشت، در درون و خارج از این حزب ، سؤالات، نگرانیها و تفسیرهای گوناگونی مطرح شدند. همان هنگام در مقالەای تحت عنوان “حدک، فرصتی برای ایجاد ارادە و انرژی تازە” کە هدف اصلی آن زدودن نگرانیها و حدس و گمانها بود، ضمن اشارە بە دو تجربەی متفاوت از انتقال قدرت در تاریخ حزب دمکرات و نتایج و پیامدهای آنها، نوشتم: “با توجە بە این واقعیت و با وجود تجارب مثبت و ناخوشایند گذشتە، از کمیتەی مرکزی و بطور کلی حزب دمکرات کردستان انتظار میرود تجربەی پیش رو را با سربلندی و پیروزی پشت سر بگذارد”. حال کە بتازگی ششمین پلنوم کمیتەی مرکزی حزب دمکرات کردستان برگزار گردیدە و این پلنوم ضمن بە انجام رساندن مجموعە وظائف و کارهای دیگر، توانستە در جریان یک رقابت دوستانە و انتخاباتی آزاد و دمکراتیک، دبیرکل و جانشین دبیرکل تازەای برای خود انتخاب کند و نتایج آن با استقبال و حمایت کلیەی سازمانهای حزبی در کردستان و خارج از کشور مواجە گشتە است ، جا دارد بر دو نکتەی مهم در این رابطە تأمل داشتە باشیم.
سنت دائمی بودن پست اول تا کی؟
یکی از انتقاداتی کە بارها از سوی مجامع و محافل سیاسی و بطور کلی مردم بە گوش رسیدەاست، عبارت بودە از عدم تغییر چهرەهای نفر اول اکثر احزاب و سازمانهای سیاسی. بسیاری اوقات شنیدەایم کە غیر از مرگ ، هیچ ارادەی دیگری نتوانستە موجب تغییر شخص اول بسیاری از احزاب و سازمانهای سیاسی کردستان گردد. حزب دمکرات در این خصوص پیشاهنگ بودە کە در کنگرەی یازدهم خود، اعمال محدودیت دو دورە یا دو کنگرە بر سر راه انتخاب مجدد شخص اول خود را بە تصویب رساند. این اصل یا اعمال این مادە از اساسنامەی حزب، مشکلات و بحثهای گوناگونی را در درون حزب دمکرات بدنبال داشتە و مخالفانی هم داشت، بە نحویکە کنگرەی شانزدهم حزب دمکرات کردستان، این اصل را از اساسنامەی حزب حذف نمود، با اینحال اصل مزبور و اعمال آن و بعدها ابقاء آن در اساسنامەی حزب تا کنگرەی شانزدهم – قبول کنیم یا نە – در فرهنگسازی و ترویج اندیشەی دست بدست شدن پست اول در یک حزب کردی، نقش داشتەاست. این امر بە معنای نادیدە گرفتن همین سنتشکنی در حزبی چون حزب کمونیست (شیوعی) کردستان نیست.
مسألە آنست کە نفر اول بە هر اندازە کە در پست خود موفق و مجرب باشد، تا بیشتر در این پست باقی بماند، سازمان و حزب متبوعش بیشتر بە وی وابستە میگردد و در نتیجە هرگاه از این پست کنار رود، حال چە داوطلبانە و چە بر اثر یک رویداد ناخواستە، حزب و سازمانش دچار بحران داخلی و افول میگردد. این امر نیز در حالی رخ میدهد کە فرد یا افراد دیگر بدلیل تمرکز توجهات بە سوی شخص اول، تا آنهنگام در حاشیە قرار گرفتە و کمتر شناختە میشوند. تجربەای کە احزاب کرد باید در این خصوص بدان توجە کنند آنستکە، بەجای ابقای یک شخص برای یک مدت زمانی طولانی در پست نخست و تمرکز و جلب همەی توجهات مخاطبان خود بسوی این شخص، از سویی فرهنگ و مکانیزم دست بدست کردن پست اول را در پیش گرفتە و با سنت یک رهبر مادامالعمر وداع گوید و از سوی دیگر همەی چهرەهای خود را بمنظور برجستە کردن سیمای شخص اول خویش، پوشیدە ندارد. یک حزب امروزین و دمکرات بە جای یک رهبر باید یک رهبری دستجمعی و بە جای یک سیما برای ظاهر شدن در تمامی عرصەها و محافل، باید در هر عرصە و میدانی دارای چندین سیما باشد کە مکمل یکدیگر بودە و بە اتفاق هم انتظارات دلسوزان و دوستان حزب خویش را برآوردە سازند. این امر هم با سیاست و تحزب بە شیوەی عقلانی و مدرن سازگار است و هم در درازمدت پیامدهای مثبتی خواهد داشت و برای آیندەی خود آن تشکل سودمند خواهد بود، زیرا در چنین فرهنگ و فضایی، رهبران بیشتری برای آن حزب بارخواهند آمد و حزب در خصوص انتخاب شخص مناسب برای پست نخست دچار مضیقە نخواهد شد.
انتقال قدرت در سایەی “مسئولیت و تعهد”
بسیاری از شخصیتها و هیأتهای احزاب و جریانهای گوناگون کە طی چند هفتەی اخیر بە منظور تهنیت گویی در رابطە با تحولات جدید درون رهبری یا همدردی بە مناسبت انفجار تروریستی شب یلدا و یا درگذشت زندە یاد فتاح کاویان، میهمان دبیرخانەی حزب بودەاند، بە قول خودشان “معجب” گشتە و تعجب و خوشحال خود را در این خصوص پنهان نداشتەاند هنگامیکە میشنیدند و میدیدند کە:
- دو کاندیدا بە اتفاق همدیگر بر سر پست دبیرکلی با یکدیگر رقابت کردەاند، بە جای آنکە نتیجەی انتخابات نوعی سردی میان آندو ایجاد نماید، همکاری میان آنها را قوت بیشتری بخشیدە است،
- دبیرکل پیشین کە استعفا دادەاست، در مقابل دبیرکل و جانشین دبیرکل جدید، نە تنها بیتفاوت نیست، بلکە همکار و حامی آنهاست و علیرغم احترام و جایگاه و منزلت ویژە نزد آنها و دفتر سیاسی و همەی کادر رهبری و کل حزب، همچون یک عضو با دیسیپلین رهبری رفتار کردە و بدین ترتیب نمونەی زیبا و آراستەای از چگونگی تعامل با تحولات دمکراتیک در درون رهبری حزب را بە نمایش میگذارد.
- اعضای دفتر سیاسی کە هرکدام از آنها میتوانستند یک کاندیدای قابل قبول برای احراز پست نخست و دوم حزب باشند و از شانس رسیدن بە این پستها نیز برخوردار بودند، بدون توجە بە اینگونە محاسبات، همکار صمیمی دبیرکل جدید هستند و حتی راه را هموار ساختند کە یکی از رفقایشان از عضویت کمیتەی مرکزی وارد دفتر سیاسی شود و برای آنکە بلافاصلە بە جانشینی دبیرکلی برگزیدە شود، همکاری بسیاری از خود نشان دادند.
- مجموعە افرادی در ردیف حامیان و همکاران نزدیک رهبری این حزب قرار دارند کە هرکدام از آنها روزی از روزها دبیرکل و جانشین دبیرکل و عضو دفتر سیاسی حزب بودە و در حزب دمکرات از مقام و مسئولیتهای بالایی برخوردار بودەاند. اکنون نیز بدون آنکە در رهبری حزب قرار داشتەباشند، همچون یک پیشمرگ و سرباز در خدمت حزب متبوع خود و رهبری آن بودە و از هیچگونە همکاری و دلسوزیای دریغ نمیورزند.
این پدیدەها در منطقە و در داخل یک فرهنگ سیاسی کە هنوز هم شاهد عکسالعملهای ناخواستە در جریان رقابتهای انتخاباتی و در جرگەی تلاش برای انتقال قدرت در درون جامعە و حتی در داخل احزاب بودەاست، بحق باید مورد تحسین و توجە قرار گیرند.
حزب دمکرات کردستان از چنان ماهیت و پتانسیلی برخوردار است کە توانست شخصیتی چون خالد عزیزی را بدون آنکە از پیشینەای در دفتر سیاسی خویش برخوردار باشد، بە رأس رهبری و اختیارات این حزب برساند و با بهرەگیری از توانمندیهای این شخصیت و ظرفیتهای حزب، نوع جدیدی از سیاست ورزی و تحزب را در کردستان ایران بە نمایش بگذارد. این حزب همانگونە کە طی روزهای گذشتە در انتقال موفقیتآمیز پستهای بالای خود نشان داد، قادر بە پشت سرنهادن آزمونهای دیگر بسیاری نیز خواهدبود. حزبی با این تجارب و ظرفیتها، تا هنگامیکە در تحولات داخلی، راهنما و سرلوحەی کار و فعالیت رهبران، مبارزان و اعضایش “مسئولیت” و “تعهد” باشد، میتواند بر تبعات و سختیهای درپیشگرفتن ابتکارات نوین و مجموعە آزمونهای جدید و دلیرانە، فایق آید.