یک نگاه چپ یا یک جروبحث ساده یا یک حرکت نمایشی میتواند جرقه آتشی بزرگ در این نزاعها باشند. از به کاربردن الفاظ رکیک و بلندکردن صدا و فریاد کشیدن تا دست به یقه شدن و پاره کردن پیراهن, مانتو و روسری را از سر کشیدن و در بدترین حالت به کار بردن سلاح سرد از دستاوردهای این نزاعهاست. در پی قتل و نزاعهای خیابانی چند روز اخیر در شهرستان بوکان و ایجاد رعب و وحشت در بین عموم مردم , حس ناامنی و وحشت بر این شهر سایه افکنده است. با نگاهی گذرا به تنوع خشونتهای خیابانی در چند سال اخیر اعم از دعوا و فحاشی و اسیدپاشی بر روی دخترکانی از جنس پروانه و قتلهایی با تنوع آلت قتاله در هر گوشه از شهر, نگرانی را در سطح شهر فرا افکنده است. طبق آمارهایی که از پرونده های پزشکی قانونی داد می شود , ایرانیها در یک سال بیش از 600هزار بار با یکدیگر دعوا و نزاع می کنند. این آمار همچنین از 1680 بار نزاع و درگیری در روز سخن می گویند. اما نزاعهایی که پیامدهایی ناگوار به دنبال دارند نیز بخش اعمشان از آمارهای نگران کننده را به خود اختصاص میدهند. سرهنگ صمدپور فرمانده انتظامی شهرستان ارومیه با تاکید بر اینکه هر چند نسبت به آمار سال گذشته در حوزه نزاع و درگیری کاهش داریم ، هشدار داد : متاسفانه همین بخش ۲۸ درصد جرایم را به خود اختصاص داده و تشکیل ۳۱۰۵ فقره پرونده نزاع و درگیری در ارومیه نگران کننده است و نیازمند همراهی مردمی و بالابردن آستانه تحمل و فرهنگ سازی در این حوزه هستیم. شناور شدن ارزشهای فرهنگی و ناهمسازی هنجارهای رفتاری در ایران باعث شده که وجه مشترک شهروندان در شکل دادن یک زندگی اجتماعی به سامان مختل شود. این اختلال با بروز کوچکترین عدم تفاهم یا اصطکاک علایق و منافع، خود را در شکل خشونتهای کلامی و فیزیکی بروز میدهد. در یک بررسی میدانی در خصوص خشونتهای خیابانی فاکتورهای مهمی اعم از سن و سال , تحصیلات , طبقه خانوادگی , شغل و میزان درآمد و همچنین شخصیت شخص از لحاظ روحی و روانی بایستی مورد بررسی قرار گیرند. آمارهاي پزشكي قانوني نشان مي دهد بيشترين موارد درگيري ها بين افراد جوان صورت مي گيرد. اعم جوانان ناپختگي، بي تجربگي، انرژي زياد و تحريك پذيري دارند و مستعد درگيري و زد و خورد و پيامدهاي آن هستند. در گذشته درگیریهای خیابانها اغلب بین افرادی رخ میداد که میزان تحصیلاتشان بسیار پایین بود و رتبه اجتماعی پایینی هم داشتند، اما امروز افراد تحصیلکرده حتی با رتبه اجتماعی بالا هم وارد درگیریهای کلامی و در نهایت زد و خورد میشوند. عموماً افراد با روحیه آرام و متین کمتر درگیر شرّوشوور می شوند به لحاظ اینکه تندخویی و به کار بردن کلمات رکیک و فحش و ناسزاگویی در روحیات لطیفشان نمی گنجد. حقیقتاً در گوشه و کنار شهر پرسشهایی مانند چرا مردم دیگر اعصاب ندارند؟ و چرا زود از کوره در میروند ؟ و چرا خشونتها در ابعاد گسترده ای به چشم میخورند؟ … را از خود مردم می شنویم. دعواهای خیابانی معلول آسیبهای اجتماعی است. جامعه شناسان به پایین آمدن آستانه تحمل مردم و تغییر ارزشهای اجتماعی و مشکلات فرهنگی و فقر و بیکاری و تورم و چند شغله بودن مردم برای جبران هزینه های اجتماعی میتوانند به درگیری های خیابانی منجر شوند , اشاره دارند. هنجارهای اجتماعی که زمانی برای ما ارزش بودند حال به ضد ارزش تبدیل شده اند و در پی خشونتهای مکرر و پی در پی در بین مردم رایج شده است. فقر و بیکاری و مشکلات اقتصادی نیز بر این ناخوشایند دامن افکنده است و برخوردار نبودن از متوسط رفاه اجتماعی و فضای سفت و سخت خانواده ها و دور بودن از نشاط عمومی تبدیل به اجتماعی شده است که خشونت طلبی به نوعی عادت در زندگی روزمره مردم تبدیل شود و از نمایشهای خانگی فراتر رود و قبح و تابوی آن هم به سادگی شکسته شود. ریشه نزاعهای خیابانی در عدم کنترل خشم و هیجانات لحظهای است. در دهههای گذشته نه تنها هیچکدام از نهادهای آموزشی جامعه (خانواده، مهد کودک، دبستان، دبیرستان) به موضوع کنترل خشم نپرداختهاند، بلکه در روندی معکوس در کل جامعه به خشم و پرخاش دامن زده شده است. آموزش و شیوه های تربیتی و برخورد و رفتار با فرزندان از بدو تولد و ساختن جامعه ای با آینده ای روشن برای جوانان میتوانند دستخوش تغییرات عظیمی در امنیت و آرامش باشند.