در تئوریهای اقتصادی عموماً از ریسک به عنوان یک مقیاس برای ناسازگاری نتایج پیش آمده یاد می کنند.
ریسک عموماًبار منفی کلمه را به دوش می کشد اما در حقیقت به معنای از دست دادن نیست. وقتی کلمه ریسک شنیده می شود عمدتاً مسایل اقتصادی مطرح می شود یعنی در قبال بده و بستانی که معامله صورت گرفته چه سودی عایدمان می شود. بیمه یک مثال کلاسیک از ریسک است بگونه ای که خریداران در قبال حفظ کالایشان در برابر خطرات پیش بینی نشده مبلغی را به عنوان ضمانت پرداخت می کنند.
بلیتهای بخت آزمایی نیز نوعی ریسک بشمار می آید طوریکه شخص در قبال پول اندک یک جایزه فوق العاده بزرگ عایدش شود.
در مسئله ریسک میتوان دیدی مکعبی به موضوع داشت .جهت بررسی منطقی بودن یا غیرمنطقی بودن ریسک تنها میتوان با بکارگیری اطلاعات حاصله و تجزیه و تحلیل آن در شرایط موجود نسبت به از دست ندادن فرصت پیش روی منطق مسئله را مورد بررسی قرار داد. مدت ریسک عمدتاً به تعداد ذینفع هاو اطمینان از درصد موفقیت تصمیم اتخاذ شده دارد.
در گروه ذینفع روش اجماع گردآوری اطلاعات هر تصمیم با ویژگی های خاص خود همچنین تناقض گروههای ریسک همسان برای انتقال اطلاعات کمی و کیفی وقایع ریسک ، بالاخص در مدنظر قراردادن منافع، اهداف و مطالبات گروه ذینفع در مدت زمان ریسک برای اطمینان از موفقیت در تصمیم تاثیر مستقیم دارد.
تعمیم واژه ریسک به روابط انسانی در خور مباحث کلان اجتماعیست.
ریسک در روابط انسانی در حوزه ریسک عملیاتی قابل بحث است. ریسک عملیاتی عموماً ناشی از اشتباهات انسانی یا اتفاقات و خطای تکنیکی است.تقلب و اشتباهات مدیریتی می توانند عوامل ریسک عملیاتی باشند.
اولین اقدام در کنترل ریسک عملیاتی و در حوزه روابط انسانی همانا شناسایی سطح طرف مقابل و تعیین نیازها و اولویتها و نحوه رابطه و مدت زمان در برقراری رابطه است.i
انتخاب همسر در زندگی به معنای واقعی کلمه ریسک به حساب می آید که در حوزه ریسک روابط انسانی قابل بحث است.
یکی از مهمترین روابط انسانی که هم منطقی بودن ریسک و هم طولانی بودن مدت زمان ریسک و هم شاخص های اصلی ارتباطات با انسان هم در بُعد روحی و شخصیتی و هم در بُعد فیزیکی و ظاهری را داراست ، روابط زناشویی ست.
ریسکی که بزرگترین و مهمترین و پرتامل ترین اتفاق زندگی ست.
اثر ریسک گزیری در حوزه روابط انسانی ابعاد گوناگونی را در برمی گیرد.
دامنه ریسک پذیری را جنسیت ، سن ، موقعیت شغلی ، تحصیلات و مذهب و فرهنگ ، سلامتی جسمی و روانی تعیین میکنند.
بدیهی است شخصی که از لحاظ موقعیت شغلی و درآمدی و طبقه اجتماعی در وضعیت مناسبی قرار دارد و در سلامت جسمانی و روحی کامل به سر برد یقیناً دامنه ریسک بالاتری خواهد داشت.
شاید برای زنی که در جامعه جهان سومی زندگی میکند با وجود شرایط کاملاً مناسب از لحاظ اقتصادی و خانوادگی اما شخصیت او از لحاظ روحی یارای مقابله با مشکلات پیش آمده را نداشته باشد یا از لحاظ مذهبی و فرهنگی توانایی مقابله با اجتماع بسته و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات سدراه غیرقابل تحملتر از ادامه زندگی با همسرش باشد.اما همیشه داشتن موقعیت و فرصت طلایی دلیل بر ریسک پذیری نیست.
هستند افرادی که دارای خصوصیات روحی و شخصیتی متمایزی هستند و راهی را در پیش می گیرند که بقیه افراد هرگز جرأت فکر کردن به این موضوع را نداشته باشند.
افراد با اعتماد به نفس و مطمئن به عملکرد خود و راسخ در تصمیم گیری و هدفمند میتوانند ریسک پذیرتر باشند.
روحیه اینگونه افراد در مقابل سختی های پیش رو ضمن داشتن قاطعیت برای ادامه مراحل تصمیم می تواند چراغ راه بقیه ب ای حل مشکلاتشان باشد.
اما در دنیای حقیقی که دلها مالامال از آرزوهای رنگارنگ است زنان ریسک پذیرترند یا مردان؟
تا چه حد موفقیتهایتان را مدیون ریسک در انجام عمل می دانید؟
اصولاً آدم ریسک پذیری هستید؟؟
به امید آنکه ریسکهای زندگیتان مُهر تائیدی بر برگ برنده شما در تمام مراحل زندگیتان باشد.