سازمانی که کنترل نه تنها رادیو و تلویزیون بلکه فضای مجازی و وبسایتها را هم در اختیار دارد و کاملا حکومتی اداره میشود، و حتی اگر به قبل از انقلاب نیز برگردیم چنین سازمانی به اسم رادیو و تلویزیون ملی ایران فعالیت داشته است.
نهادی که عملا با ساخت فیلم و مستندات سفارشی سعی در غرب ستیزی و ترویج اسلام شیعی در داخل و خارج از مرزهایش داشته، نهادی که با توجه به وجود قومیت و مذهبهای مختلف در سراسر ایران باید قبل از هر کاری سعی در تعلیم و ترویج همزیستی و احترام قومیتهای گوناگون به یکدیگر کند دقیقا بر عکس عمل میکند و تمامی آنها را یا در صف دشمنان نظام قرار میدهد یا کافر و از دین برگشته، و با سیاهنماییای که میکند حق کوچکترین دفاعیه یا تریبونی را به آنان نمیدهد که عقاید خود را بیانکنند. البته نباید هم تعجب کرد، در حکومتی که به هیچ یک از جناحهای مخالف اجازه کوچکترین فعالیت رسانهای داده نشود و تماماً در اختیار خود حکومت باشد چیزی غیر از این هم مورد انتظار نیست. رسانهای که بسیاری آن را با اسم «دستگاه تولید دروغ» میشناسند. چیزی که مانندش را فقط در کشورهای کرهی شمالی و چین دیدهایم.
رهبر جمهوری اسلامی، شخصأ رئیس صدا و سیما را انتخاب میکند و همین دست مسئولان تامالأختیار را در تولید اخبار دروغ و مستندسازی غیر واقعی باز میگذارد تا فقط در راستای حمایت و تبلیغات جهتدار و از پیش تعیینشدهی خودشان قدم بردارند. در نتیجه عموم مردم نسبت به این نهاد به ظاهر قانونی و ملی که هیچ قانون و ملیتی را در آن نمیبینیم، ناباور شده و به کلی اعتمادشان را به آن از دست دادهاند.
خط مشیهای رژیم را میتوان در تمامی برنامههای روزمرهی این نهاد دید. شاید پنهانترینش را در برنامههای کودک و کارتونها شاهد هستیم که با زیرکی سعی در شستشو دادن مغز کودکان و نوجوانان میکند تا در آینده از آنها جوانانی بسازد که بتواند با افکار مذهبی تند و سودای شهادت در راستای ترویج شیعه به اسمهای گوناگون زیر سایهی رژیم ایران به کشورهای منطقه صادر نموده و باعث ایجاد موجی از جنگ و ناامنی در کشورهای همسایه بشود، و یا آتش به اختیارانی میشوند برای سرکوب ملت. به همین ترتیب تا آخرین برنامه های طول روز حتی به برنامههای ورزشی هم رحم نکرده، بە طوریکه در طول یک مسابقهی عادی ورزشی مجری برنامه از کوچکترین فرصتی برای تبلیغ رژیم و یا افتخار تبریک و تسلیت گفتن به “شهدا” استفاده میکند. اما چیز عجیب در جریان پخش بازیهای فوتبال لیگ قهرمانان اروپا از تلویزیون، یک اتفاق غیرمنتظره که در لحظات کوتاهی از تلویزیون نمایان شد، در توضیحات پیش از پخش بازی تیم بارسلونا و آ اس رم و زمانی که مجری این برنامه از سوابق بازی دو تیم سخن میگفت، مشخص شد که لوگوی باشگاه آ اس رم سانسور شده است، بەخاطر اینکه در میانهی این لوگو، نقاشی یک مادە گرگ است که بر اساس افسانەای ایتالیایی بە دو پسربچە شیر میدهد و همین مسأله مسئولان را مجبور به سانسور کردن لوگوی این باشگاه میکند. شاید این موضوع خندهدار به نظر بیاید اما واقعیت تلخی است از سانسور در صدا و سیما.
سانسور به همین جا ختم نشده بلکه فیلم، سریال، کارتون یا انیمیشن و هر برنامهای را که مخالف ایدئولوژی رژیم باشد را شامل میشود. حتی یک بیت شعر ساده در فیلم و دوبلهی آن به نوع دیگر پخش میشود. تغییر دادن معنی آن یا حتی رنگآمیزی کردن یک صحنه بەخاطر تغییر دادن پوشش یک زن و مرد در فیلم که در حقیقت این سانسور بی احترامی بزرگ به بیننده و سازندگان آن برنامه است. ولی خب صدا و سیما این هزینهی زیاد سانسور را متحمل میشود تا بینندگان کمتری به داستان سانسور صدا و سیما پی ببرند، و این گونه به راحتی مردم را فریب دهند و واقعیت را طور دیگری نشان دهند.
در سال ۲۰۱۳ کنگرهی آمریکا، صدا و سیمای جمهوری اسلامی را بەخاطر نوع دیگری از سانسور، “ارسال امواج پارازیت بر روی امواج ماهوارهای” و همچنین عواقب خطرناک و جبران ناپذیر آن برای زنان باردار و افراد سالمند مشمول تحریمها کرد.
و در تازهترین برنامهی صدا و سیما، «بدون تعارف» شاهد یک گفتگوی ساختگی بودیم که در آن “علی رضوانی”، بازجوی اطلاعات سپاه در قالب گزارشگر با “روحالله زم”، مؤسس وبسایت آمد نیوز مصاحبه میکند. روحالله زم مسلماً اولین نفری نیست که در صدا و سیمای رژیم بهخاطر شکنجهی سفید دست به اعتراف اجباری زده است. همچنین پس از پخش برنامهی “مظنونین همیشگی” بنا به گفتهی “رامین سیدامامی”، فرزند مرحوم “کاووس سیدامامی”، (فعال محیط زیستی) کسی که بازجوی پدرش بوده همان گزارشگر مستند (علی رضوانی) بوده است. مطمئنأ فقط علی رضوانی نیست که از طرف نهاد امنیتی حکومتی رژیم در قالب گزارشگر و خبرنگار برای صدا و سیما در داخل و خارج از مرزهای ایران فعالیت میکند.
فدراسیون جهانی جامعهی حقوق بشر در پاریس و عدالت برای ایرانیان در لندن در سال 2020 اعلامکرد که رژیم ایران در سال های 2009 تا ٢٠١٩ حداقل 355 اعتراف اجباری را در صدا و سیما پخش کرده است. “مازیار ابراهیمی” کسی است که در سال ۹۱ زیر فشار شکنجهی فیزیکی و روانی تن به اعتراف دست داشتن در ترور دانشمندان هستهای داد. سخنان آقای ابراهیمی دربارهی آنکه چطور او را وادار به اعتراف کردهاند در جامعهی ایران بازتاب گستردهای داشت تا جایی که گروهی از نمایندگان مجلس پیشین رژیم ایران طرحی را برای “ممنوعیت پخش اعترافات از صدا و سیما و سایر رسانههای گروهی” ارائه کردند که البته هیچ گاه به تصویب نرسید .
طبق مادهی 75 قانون اساسی، تمام حقوق و امتیازات و درآمد این سازمان متعلق به دولت است. بنا بر این دولت، اصلیترین تأمین کنندهی بودجهی سازمان صدا و سیما محسوب شده و بخش دیگر آن نیز از طریق پخش آگهیهای میان برنامه تأمین میشود؛ که صد البته جای تأسف دارد چرا کە هیچ یک از این هزینهها صرف ساخت برنامههای علمی و مفید و فرهنگسازی درست و مدرن نمیشود و از همه مهمتر با سلایق مردم همخوانی ندارد و در تضاد با آن است.