برگردان: رەوەز
”کوردستان”: آقای حسنزادە، بە عنوان سؤال اول، گفتە میشود کە حزب دمکرات کردستان برای ادارەی جامعە و برقراری حاکمیت سیاسی طراحی شدە، آیا شما با این نظر موافقید؟ لطفأ نظر خود را بیان کنید.
حسنزادە: جواب این سؤال بستگی بە این دارد کە منظور از این سخن چیست. اگر منظور این باشد کە حزب دمکرات فقط برای این مناسب است و بە درد چیز دیگری نمیخورد، من موافق نیستم؛ هرچند این افتخاریست برای حزبی کە قادر باشد جامعەای را ادارە کند. در واقع همەی احزاب سیاسی جدی و پیگیر، بدینخاطر تأسیس میشوند کە در مقطعی از زمان، حاکمیت کشور را در دست گرفتە و جامعە را بر پایەی دیدگاه خود و آنچە را کە از این منظر، مصالح مردم میدانند، ادارە کنند. لذا این امر، چندان نادر و غریب نیست و حزب دمکرات بدین منظور نیز تأسیس گشتەاست. ولی حزب دمکرات طی ٧٠ سال مبارزەی خود، رویهمرفتە کمتر از سە یا چهار سال ادارەی بخش بسیار کوچکی از جامعە را در دست داشتەاست؛ آنوقتها هم چه مناطق تحت حاکمیتش و چه قدرت اجراییای کە در ادارە امور بەکار بستە، محدود و اندک بودند. بطور مثال حتی در دوران جمهوری کردستان نیز کارمندان، روابط اداری خود با تهران را قطع نکردە بودند؛ شهر مهاباد کە مرکز جمهوری بود در مجلس شورای ملی نمایندە داشت. در رابطە با سایر ادوار نیز؛ این درست است کە در سالهای پس از انقلاب، مناطق گستردەتری تحت تسلط پیشمرگان بود، کە البتە نە بە تنهایی، ولی عمدتا حزب دمکرات آن مناطق را ادارە میکرد و جمهوری اسلامی محاصرەی بیرحمانەای بر آن مناطق اعمال کردەبود، با این وصف، ادارات دولتی در شهرها در خصوص کارها و امور رسمی، با دولت در پیوند بودند و اینچنین نبود کە حزب دمکرات حاکمیت مطلق را در دست داشتە باشد. بنابراین باعث فخر و مباهات است کە این حزب قادر گشتە ادارە امور جامعە را در دست گیرد؛ لیکن این حزب تنها بدین منظور تأسیس نشدە است، بە دلیل آنکە همچنانکە متذکر شدم، حداکثر چهار سال از این ٧٠ سال، بخشی از کردستان را ادارە کردە و ٦٦ سال بقیە از حیات حزب صرف مبارزە مخفی، پیکار مسلحانە و سایر شیوەهای مبارزاتی شدە است.
”کوردستان”: اگر فرض کنیم کە حزب دمکرات کردستان، اختصاصأ برای حاکمیت بر جامعەی کردستان طراحی شدە باشد، در آن صورت فعالیت این حزب دچار اداریگرایی و یک نوع خشکی خاص میشود و یا شدەاست کە در نتیجە نتواند خودش را با شرایط واقعی تطبیق بدهد. اگر این گفتە را اینچنین بتوان تعبیر کرد، آیا شما با این نظر موافقید و یا اینکە نە، این حزب تنها تا موقعی کە جمهوری کردستان سقوط میکند، بر حسب شرایط و نیازهای آن زمان چنین ساختاری داشتە است؟
حسنزادە: فکر میکنم در پاسخ بە پرسش قبلی متذکر شدم کە نمیتوان گفت حزب دمکرات صرفا برای چنین منظوری تأسیس شدەاست. هم اینک راهکار اداریای کە در برنامەی سیاسی حزب موجود است، برای شرایط زمانیای است کە معلوم نیست چە وقت فرا میرسد؛ یعنی برنامەایست کە حزب دمکرات میخواهد پس از آنکە مبارزەی آزادیخواهانەی ملت کرد بە پیروزی رسید، در جامعە پیادە گردد. در عین حال اگر دقت کنیم میبینیم برنامەی حزب دمکرات بە هیچوجە این ادارە (ادارە امور کردستان) را بە حزب اختصاص ندادە و آن را بە خواست و رأی مردم کردستان ارجاع کردەاست، البتە در این خصوص دارای پیشنهاد ویژەی خوداست. فزون بر این، شاهد هستیم کە این حزب در عرصەهای مختلف، مبارزە کردە و توان خود را آزمودە است؛ من معتقدم حزب در حد توان و امکانات خود در عرصەهای تشکیلاتی، اجتماعی، تبلیغاتی ــ فرهنگی و دیپلماسی ــ سیاسی کمتر از ادارەی جامعە فعال نبودەاست؛ در زمینەی ادارەی امور جامعە، عذر مقبول داشتە، زیرا از امکانات وفرصت کافی برخوردار نبودەاست؛ این حاکمیت محلی و محبوب در همەی زمینەها کاستیها و اشکالات بسیاری داشت.
”کوردستان”: اگر صحبتهای شما را معیار قرار بدهیم یک سؤال پیش خواهد آمد، پرسیدە خواهد شد، بنابراین چرا جمعیت تجدید حیات کرد ( ژ ــ کاف) کە در سال ١٣٢١ تأسیس شد، در سال ١٣٢٤ بە حزب دمکرات کردستان تبدیل میشود؟ بە این معنی کە دو حزب همزمان وجود نداشتند، علت چیست؟
حسنزادە: در واقع من معتقدم این دو نە تنها دو حزب در کنار هم نبودند، حتی در هم ادغام و یا تبدیل بە هم نیز نشدند، بە دیگر سخن، جمعیت تجدید حیات کرد کنار گذاشتە نشدە کە حزب دمکرات تشکیل شود، بلکە “ژــ کاف” تغییر نام دادە و بە حزب دمکرات بدل شدەاست، این امر در تاریخ ثبت شدە و برای اثبات درستی آن میتوان بە اسناد و مدارک حزب رجوع کرد. این کە چرا این تغییر نام روی داد، شاید دلایل زیادی داشتە باشد، لیکن دلیلی کە من اینک میخواهم بدان اشارە کنم این است کە “ژــ کاف” بمثابەی سازمانی صرفأ ناسیونالیستی ایجاد شدە بود؛ بطور مثال در بخشی از برنامەهایش آمدەاست: “ژــ کاف” از نظر دینی، پایبند بە اسلام است؛ پس حزبی برخاستە از جامعەای کە در آن اسلام سنی و شیعە، مسیحی، یهودی و یارسان وجود دارند، چگونە میتواند فقط برای بخشی از جامعە فعالیت کند؟ از سوی دیگر شاید چندان خوشایند نباشد کە ما شعار استراتژیک خود را تغییر دادیم، جمعیت تجدید حیات کرد بسان سایر سازمانهای سیاسی پیش از خود، همچون تشکیلات “خویبوون” و حزب “هیوا” خواستار تشکیل کردستان بزرگ و استقلال آن بود؛ ولی طراحان و بنیانگذاران حزب دمکرات بە این نتیجە رسیدند کە در آن شرایط (متأسفانە هماکنون نیز) این شعار غیر واقعگرایانە و تحقق آن نامحتمل است و حل معضل کرد در چارچوب کشورهایی کە کردها در آن زندگی میکنند محتملتر است و جامعەی جهانی بهتر آن را هضم کردە و دوستان و طرفداران بیشتری خواهد یافت، لذا شعار استراتژیک خود را تغییر دادند. مضافا، مخاطبان این برنامە همەی اقشار و طبقات جامعە، همەی ایرانیان، کردهای سایر بخشهای کردستان و حتی محافل جهانی بودند؛ این برنامە با نام جمعیتی کە صرفأ بر” کردایتی” یا بە عبارتی روشنتر ناسیونالیسم کرد تأکید دارد و حتی کلمەی کردستان نیز در عنوان آن گنجاندە نشدە، همخوانی ندارد. بە همین دلیل پایەریزان حزب نام دمکرات را بە جای “ژــ کاف” برگزیدند. هر چند البتە اینک نیز دو نظر متفاوت در مورد اینکە آیا حروف “ژــ کاف” خلاصە شدەی “حیات کرد” و یا “حیات کردستان” است، وجود دارد. در هر حال این نام با محتوای برنامەی جدید حزب همخوانی نداشت و لذا هم نام و هم برنامە و شعار استراتژیک را تغییر دادند.
”کوردستان”: موضوع دیگری کە عنوان شدە، این است کە تاریخ ٥٠ سال گذشتە، نیم قرن گذشتەی حزب دمکرات، تاریخ انشعاب و انشقاق بودە و یا هست. آیا شما با این موافق هستید؟
حسنزادە: فکر میکنم هیچکس معتقد نیست که انشعاب و انشقاق کاری درست و مطلوب است، اما این اجحاف و بیانصافی بزرگی است کە بگوییم تاریخ این حزب (انشعاب و انشقاق) است. از سویی این حزب، برخوردار از ٧٠ سال مبارزە است و از دگر سو، زمانی کە فعالین حزب منشعب نیز شدەاند، بجز موارد استثنایی، همگان در راستای اهداف و آرمانهایشان مبارزە کردەاند؛ اینگونە نبودە کە از آرمانهای حزب تخطی کنند. علاوە بر این، بە کرات متهم میشویم کە بر سر مقام و کرسی و پول و منافع مالی با هم نمیسازیم؛ هیچگاە چنین چیزی نبودە است. بطور مثال، اینک قریب ٩ سال است حزب دمکرات یکپارچە بە دو حزب تبدیل شدە است، دو حزب بە معنی واقعی کلمە؛ ولی انشعاب و جدایی بر سر کدام پول و مقام؟ من بار دیگر این عبارت را تکرار میکنم؛ این دو حزب، (هر دو با هم) دو متر خاک کردستان را در اختیار ندارند، افزون بر این از هیچ نوع امتیاز مادی نیز برخوردار نیستند، بنابر این کدام کرسی و مقام؟ از این گذشتە، انشعاب در احزاب، صرفا مختص حزب دمکرات و یا احزاب و سازمانهای کردستانی و ایرانی نیست، در کشورهای پیشرفتە نیز هستند احزابی کە منشعب میشوند؛ بطور مثال، من اطلاع نداشتم ولی کاک مصطفی شلماشی گفتند کە در کشور هلند سە حزب دمکرات وجود دارند کە هر سه نیز در پارلمان این کشور دارای نمایندە هستند، در یک کشور دمکرات، حزبی دمکرات نیز منشعب میشود. حزب سوسیالیست فرانسە در یکی از کنگرەهایش (دقیق یادم نیست کدام کنگرە) تا سر حد انشعاب پیش رفت، در آخرین لحظە، پیشنهاد سازش شد و طرفین آن را پذیرفتند. چنین مواردی در بین همەی احزاب محتمل است. بە عقیدەی من اگر انتقاد عمدەای بە رهبران حزب دمکرات وارد باشد، و بر این باورم کل انشعابات صورتگرفتە نیز ناشی از آن است، این است کە ظرفیت تحمل یکدیگر و پیشبرد آراء و عقاید مختلف با حفظ وحدت تشکیلاتی حزب را ندارند. این در حالی است که بودن افکار و آراء متفاوت و مخالف مایه پیشرفت حزباست. در غیر اینصورت اگر چشم وگوش بستە نظرات و عقاید را بپذیریم از دو حالت خارج نیست ؛ یا اینکه یک نفر همە چیز را میداند و بقیە ناآگاهند، یا اینکه یک نفر در رأس قدرت است و دیگران ناچار از پیرویکردن هستند، چنین حزبی بە درد بخور نیست؛ ولی اینکە نتوانیم تفاوتهای عقیدتی خود را در چارچوب یک حزب واحد تحمل کنیم، انتقادی جدی و بجاست که بە همەی جریانهای سیاسی، بویژە به احزاب کردی وارد است.
”کوردستان”: حزب دمکرات متهم میشود کە روند انشعاب بعد از دکتر قاسملو شروع بە شکلگیری کردە است، آیا شما موافقید؟ و دوم اینکە ریشەی این اختلاف نظرها چە عواملی بودەاند؟
حسنزادە: پیشینەی انشعابات در حزب دمکرات کردستان بە بیش از ٥٠ سال قبل برمیگردد و قدیمیتر از دورانی است کە دکتر قاسملو در آن بە شهادت رسید. امسال ٢٦مین سال شهادت دکتر قاسملو است؛ ولی تنها یک انشعاب در حزب پس از دکتر قاسملو روی داد. در دورەی دکتر قاسملو و پس از انقلاب خلقهای ایران، حزب در دو کنگرەی چهارم و هشتم دچار انشعاب شد؛ قبل از این دو انشعاب نیز حزب با انشعابات دیگری مواجە بودەاست؛ حتی جنبش مسلحانەی سالهای ٤٧ ــ 46 نیز کە یکی از برگهای زرین تاریخ حزب دمکرات کردستان است، نتیجەی انشعاب و انشقاق در حزب بود. کمیتەی مرکزی مخالف چنین حرکتی(جنبش مسلحانە) بود، بخشی از کادرهای حزب با این اقدام همگام شدند و آن را عملی ساختند کە تنها دو یا سە نفر از آنان از اعضای کمیتەی مرکزی بودند؛ با ین حساب نادرستاست اگر چنین فرض کنیم که چون این انشعابات در ٥٠ سال اخیر بەوقوع پیوستەاند، بنابراین تاریخ حزب در همەی این سالها انشعاب بود و یا پس از دوران دکتر قاسملو است؛ شاید دکتر قاسملو در همەی این انشعابات حضور همسانی نداشتە، لیکن در زمان حیات ایشان حداقل پنج بار حزب منشعب شدە است. یکی از آنها تقسیم حزب بر دو جریان راست و چپ بود، بطوریکە شخص چون دکتر قاسملو بە دلیل آن از عراق اخراج شد. یکی دیگر از این انشعابات، پیدایش کمیتەای بود تحت عنوان “کمیتەی بازسازی” و در مقطع دیگری، کمیتەای تشکیل شد بە نام”کمیتەی انقلابی”؛ حتی در دورەی خاصی جریان سیاسی دیگری کە کمتر از آن یاد شدە، تحت عنوان “حزب دمکرات کردستان رهبری موقت” یا همان “قیادەی موقت” سربرآورد. این جریانات قبل از انقلاب خلقهای ایران در حزب دمکرات پدیدار شدند، این درست است کە بە لحاظ نفرات کم بودند، ولی عملا وجود داشتند. لذا مسألەی انشعاب در حزب آنگونە نیست کە صرفا بە دوران پس از دکتر قاسملو ربط دادەشود.
در خصوص دلایل و ریشەهای اختلاف نظرها نیز همچنانکە تصریح کردم، شاید دلایل بسیاری وجود داشتەباشد، ولی از دیدگاە من، یک مسألە بسیار حائز اهمیت است و آن اینکە، ما در بین ملت خودمان نیستیم، رهبری حزب دمکرات و متأسفانە دیگر احزاب سیاسی کردستانی و حتی ایرانی نیز، خارج از کشور هستند و لاجرم، نە آلام و درد و رنج مردم را بە شیوەی محسوس لمس میکنند و نە تحت فشار مردم هستند. من بدین لحاظ بە فشار مردم اشارە میکنم چون دلیل موجە دارم؛ سال ١٣٥٨ جنگ معروف بە جنگ سە ماهە برما تحمیل گردید، پس از پایان آن، هیأتی بە نام هیأت نمایندگی خلق کرد تشکیل شد، بە واقع باید اعتراف کرد فشار نخبگان و روشنفکران جامعەی کردستان باعث تشکیل هیأت مزبور شد، آنان رهبران سیاسی را برای اتحاد عمل تحت فشار قرار دادند؛ لذا هیأت نمایندگی خلق کرد از ترکیب حزب دمکرات، کوملە، شاخەی کردستانی سازمان چریکهای فدایی خلق و مرحوم شیخ عزالدین حسینی تشکیل گردید. آری، عدم حضور در داخل و رکود مبارزاتی، چنین پیامدهای ناخوشایندی را در پی دارد.
”کوردستان”: بە عنوان آخرین سؤال: گفتە میشود ای کاش حزب دمکرات کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران، جشن ٧٠ سالگی را بە عنوان یک حزب و با هم برگزار میکردند، بە نظر شما آیا یک چنین زمینەای آمادە است؟ و این دو حزب با توجە بە فضای واقعی ، در شرایط کنونی حتی اگر متحد شوند، چە کاری میتوانند انجام دهند کە امروز بە عنوان دو حزب جداگانە نمیتوانند آن را بە انجام برسانند؟
حسنزادە: مثل معروفی هست کە میگوید” اگر را با مگر تزویج کردند؛ از آنان بچەای شد کاشکی نام”؛ گفتن ایکاش چنین و چنان میشد، نە دردی را درمان میکند و نە کسی را خوشحال؛ در خصوص مساعد و یا نامساعد بودن زمینە هم، جواب آن معلوم است؛ اگر زمینە مساعد میبود، این دو حزب با هم جشن ٧٠ سالەی تأسیس حزب را برگزار میکردند.
در مورد بخش دوم سؤال، کە اگر این دو حزب، بە یک حزب متحد تبدیل شوند چە کاری میتوانند انجام دهند کە اینک قادر بە انجام آن نیستند، بر این باورم کار فوق العادەای نمیتوانند انجام دهند، ولی خصوصأ بە لحاظ روانی تأثیر بسزایی بر تودەهای مردم و جامعەی کردستان خواهد داشت؛ بر اعتبار و پرستیژ حزب در داخل و خارج از کشور خواهد افزود و مردم بە آیندە خوشبینتر میشوند. ولی برای تحقق چنین هدفی حتمأ لازم نیست این دو حزب در هم ادغام و یکی شوند؛ من معتقدم بە قول معروف” راه دعا را گم کردەایم”، هم اینک در صحنەی سیاسی کردستان ایران تنها این دو حزب وجود ندارند، سازمانهای دیگری نیز هستند، حال از لحاظ کمی یکی بیشتر و یا یکی کمتر، مورد مناقشە نیست، لیکن باید همەی ما بە عنوان احزاب سیاسی وظایف محولەی خود را بە انجام برسانیم؛ تنها طریق ممکن و سهلترین و عملیترین راه این است بر روی نقاط مشترک تمرکز کنیم و در میدان عمل با هم همکاری نماییم؛ در غیراین صورت، پافشاری و اصرار بر اینکە حتمأ باید کوملەها و یا دمکراتها یکی شوند ما را بە جایی نخواهدرساند؛ چراکە آزمون چند سال گذشتە این را بە ما گوشزد میکند. حتی در مورد کوملە نیز، آزمون ١٥ سال اخیر، بیانگر این امر است. چون در سال ٢٠٠٠ میلادی بود کە اولین انشعاب در این سازمان روی داد.
بدین ترتیب اتحاد دوبارە حتمأ دارای تأثیر خواهد بود و بر اعتبار حزب میافزاید، ولی تغییر نوعی در نحوهی کار و فعالیت در داخل، تنها از طریق یکی شدن دو حزب و یا سە حزب بە وقوع نمیپیوندد، تغیرات زیادی پیرامون ما رخ میدهند کە ما بر آنها تأثیر کمتری داریم، خارج از ارادەی ما روی میدهند و یا در گذشتە بوقوع پیوستەاند. بدون تردید این تغییر و تحولات اثرات همەجانبەای دارند. در مورد تشکیل جبهەی متحد بین احزاب و سازمانهای کردستانی نیز بارها متذکر شدهام، تشکیل چنین جبهەای، حتی اگر هیچ تأثیری نیز بر روند رویدادها نداشتە باشد، بر روحیەی مقاومت و مبارزەی تودەهای مردم اثربخش و امیدوار کنندە خواهد بود و نباید آن را دستکم گرفت.
درشمارهی٦٦٢ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است