«کولبر نیوز»، در تازهترین گزارش آماری خود از کشته و زخمی شدن صدها کولبر طی ١٠ سال گذشته در مناطق مرزی کردستان خبر داده است.
به نوشته این پایگاه خبری، از سال ٢٠١٢ تا پایان سال ٢٠٢١ میلادی دستکم ۵۴۷ کولبر کشته و بیش از ۱۶۰۱ کولبر در پی شلیک مستقیم نیروهای انتظامی و حوادث طبیعی حین کولبری در مناطق مرزی استانهای کرمانشاه، آذربایجان غربی و کردستان زخمی شدهاند.
«ایرانوایر»، در گفتوگو با «کمال سلیمانی»، استاد مرکز مطالعات خاورمیانه و اسلامشناسی در «دانشگاه کولمکس» شهر مکزیکوسیتی علاوه بر تحلیل مصادیق عینی و انضمامی آمارهای فوق، از آخرین یافته تحقیقات مشترک با «احمد محمدپور»، جامعهشناس و مردمشناس کُرد در «دانشگاه ماساچوست امهرست» درباره وضعیت کولبران در کردستان میگوید.
***
دکتر سلیمانی، به عنوان محققی که از سال ٢٠١٨ وضعیت کولبران در کردستان را مورد مطالعه و پژوهش قرار دادهاید، نظر شما درباره جدول آماری قربانیان کولبری در مرزهای کردستان که توسط کولبر نیوز طراحی و منتشر شده، چیست؟
تصویر اولیهای که پس از مشاهده جدول آمار قربانیان کولبری به ذهن متبادر میشود، اثبات واقعیت رویآوری بیشتر مردم کُرد به کولبری به موازات کشتار فزاینده و روزمره آنها از طریق استراتژی امنیتیسازی کردستان است. این دوره با ریاستجمهوری «محمود احمدینژاد» آغاز و سپس به بخشی از استراتژی دولت برای توسعهزدایی در کردستان تبدیل شد. اگرچه در دوران پهلوی نیز نوعی فعالیت مرزی در کردستان وجود داشت و کالاهای گوناگون مبادله میشد؛ اما کولبری همچون پدیدهای سیاسی، زمانی گسترش یافت که بدن انسان کُرد، استفاده از پشت و کمر به ابزار تامین حداقل معیشت و زندگی تبدیل شد؛ واقعیتی که با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد و تشدید سیاست توسعهزدایی در کردستان به طور فزاینده نهادینه شد. به گونهای که امروزه این پدیده شوم و خطرناک به منبع حیات اقتصادی حدود یک میلیون کرد بدل شده است.
شما در مقاله مشترک تحقیقی «اقتصاد سیاسی کولبری در روژههلات»، که در سال ١٣٩٩ به همراه دکتر محمدپور منتشر کردید، کولبری را اینگونه تعریف میکنید: «کولبری نتیجه مستقیم نگاه تکاتنیکی-تکمذهبی به توسعه است که بخش لاینفک استراتژی دولت پارسی-شیعی [دولت جمهوری اسلامی ایران] در کردستان است. بنابراین، کولبری قبل از اینکه یک پدیده اقتصادی باشد، اساسا یک برنامه سیاسی است.» آیا امنیتیسازی مرزهای کردستان در دوره هشت ساله ریاست جمهوری محمود احمدینژاد را هم در ادامه همین تعریف صورتبندی میکنید؟
از نظر ما، استراتژی امنیتیسازی دولت احمدینژاد در ادامه فرمان حمله «روحالله خمینی» به کردستان در ٢٨مرداد١٣۵٨ بوده است؛ همان استراتژی که در دوره هشت ساله احمدینژاد به اوج خود رسیده و تاکنون نیز همچنان ادامه دارد. از سوی دیگر، ما در تحقیقات خود نشان دادهایم که در طول چهار دهه گذشته استراتژی برخورد با کُردها از طریق تعلیق قانون و عادیسازی خشونت روزمره در کردستان در دستور کار بوده است. از همین نظر، کشتار سیستماتیک کولبران به شکل فراقانونی، خود مصداق بارز و نتیجه عملی پروژه امنیتیسازی زندگی و اشغال حیات اجتماعی و سیاسی مردم کرد در کردستان بوده؛ کشتاری که به بهانه حفظ امنیت، «مرز» را به بزرگترین قتلگاه کردها، از دولت احمدینژاد تا رئیسی تبدیل کرده است.
مطالعه آمارهایی که کولبر نیوز طی ده سال گذشته ثبت کرده و در اختیار ایرانوایر قرار داده، نشان میدهد که عواملی همچون سقوط از کوه و ارتفاعات، غرق شدن در رودخانههای مرزی، ایست قلبی، تصادف و واژگونی ماشین در مسیر یا حین کولبری، ضربوشتم، شکنجه، تعقیب و گریز توسط ماموران مرزبانی، برخورد صاعقه، انفجار مین، ریزش بهمن و سرمازدگی در کشته یا زخمی شدن کولبران موثر هستند؛ اما عمدهترین عامل، شلیک مستقیم نیروهای انتظامی و ماموران دولتی با گلولههای جنگی به کولبران بوده است. نظر شما در این رابطه چیست؟
تحقیقات ما در رابطه با روند روبه افزایش قربانیان کولبری طی یک دهه گذشته نشان میدهند که نیروی انتظامی در شلیک به کولبران «آتش به اختیار» هستند. مصاحبههای متعددی که با شاهدان عینی و قربانیان کولبری انجام دادهایم، اثبات میکنند که ماموران نیروی انتظامی در مرزهای کردستان آتش به اختیار بوده و در اغلب موارد آنها تعیین میکنند که به چه کسی حق باید حیات داد و یا این حق را از او سلب کرد؛ یعنی مرزبان مسلح تعیین میکند یک کرد [کولبر] حق حیات دارد یا باید کشته شود.
آیا یافتهها شما در جریان مصاحبه با کولبران و قربانیان کولبری، آن دسته از کولبرانی را هم شامل میشود که داری کارت کولبری و تردد قانونی از مرز هستند یا فقط کولبرانی را شامل میشود که به شکل غیرقانونی در مرزها تردد میکنند؟
ما در جریان مصاحبه با شمار قابل توجهی از کولبران و افرادی که جزو قربانیان کولبری محسوب میشوند، متوجه شدیم بسیاری از کولبران با وجود اینکه کارت کولبری هم داشتهاند، به عمد هدف شلیک مستقیم نیروهای دولتی قرار گرفتهاند. موارد پرشماری وجود دارند که شخص کولبر، با وجود اینکه دارای کارت کولبری بوده، اما مورد هدف گلولههای جنگی نیروهای دولتی قرار گرفته، کشته شده و یا به شدت زخمی شدهاند؛ حتی مواردی را ثبت کردهایم که دستهای از کولبران از ترس اینکه مبادا به آنها شلیک شود، کارتهای کولبریشان را به ماموران دولتی نشان دادهاند؛ اما باز هم به آنها شلیک مستقیم شده است. به عنوان مثال، یکی از کولبران اهل بانه که کارت کولبری هم دارد، تعریف کرد که هولناکترین لحظه برای کولبرانی که کارت تردد قانونی از مرز را دارند، این است که ماموران مسلح در مرز از آنها کارت کولبری بخواهند. متاسفانه، کولبران در اغلب موارد پس از نشان دادن کارت تردد در فاصله چند متری به آنها شلیک مستقیم شده است.
از سوی دیگر، غیر از تصاویر و فیلمهایی که از کشته و زخمی شدن کولبران در فضای مجازی منتشر شدهاند، تصاویر و فیلمهای اختصاصی از کشته شدن کولبران در مناطق مختلف کردستان به دست ما رسیده، اغلب کولبرانی که حین کولبری کشته شدهاند، از ناحیه سینه و سر هدف گلولههای جنگی قرار گرفتهاند. شلیکهایی که نه برای ایجاد ترس وحشت و پراکنده کردن دستههای کولبران بلکه به قصد کشت، هدفمند و تعمدی بودهاند.
آیا در جریان مصاحبهها و تحقیقاتی که درباره وضعیت کولبران انجام دادهاید، امکان گفتوگو با ماموران نیروی انتظامی در مرزهای کردستان را هم داشتهاید؟
بله، ما در جریان تحقیقات مشترکی که انجام دادهایم، با تعدادی از نیروهای انتظامی و سربازان وظیفه مرزبانیها که در استانهای کردستان، کرمانشاه و آذربایجانغربی مشغول خدمت بوده، گفتوگو و مصاحبه کردهایم. شنیدن و ثبت روایتهای ماموران نیروی انتظامی و سربازان وظیفه نیز نه تنها آتش به اختیار بودن ماموران دولتی در کردستان را تایید میکند، بلکه از اشکال، انواع و سطوح دیگری از خشونت علیه کولبران نیز پرده برمیدارد. آنها تایید میکنند که کولبران علاوه بر شلیک مستقیم مورد توهین، اهانت و فحشهای رکیک (اتنیکی و مذهبی)، شکنجه، آزار و اذیت روحی، روانی و جسمی نیروهای دولتی قرار میگیرند؛ حتی بسیاری از آنها را مجبور به بیگاری کرده و با توسل به زور اسلحه مجبورشان میکنند که پایگاهها، برجکها و مقر نیروهای مرزبانی از آشپزخانه تا دستشویی و از حمام تا بخشهای اداری و نگهبانی را تمیز کنند. بعد از اتمام بیگاری نیز، آنها را به شدت کتک زده، کالاها و بارشان را ضبط کرده و اگر اسب یا قاطری هم داشته باشند، با گلوله جنگی میکشند و خودشان را هم رها میکنند.
در جریان گفتوگو آتش به اختیار بودن ماموران مسلح مرزبانی علیه کولبران در مرزهای کردستان را در چارچوب سیاست استراتژیک نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بررسی کردید، به نظر شما سازوکارهای دولت برای توجیه کشتار کولبران چیست؟
گسترش روزافزون اعمال خشونت، آن هم در مقیاسی که توصیف شد، بیشک نشانگر سیاست استراتژیک یک نظام سیاسی است. از سوی دیگر، عادیسازی کشتار کولبران در کردستان و طبیعی جلوه دادن آن علاوه بر سازوکارهای توجیه، مهلکترین بخش نابود سازی زندگی اجتماعی کُردها بوده است. به تعبیری دیگر، عادیسازی کشتار روزمره کولبران کارآمدترین روش برای ماموران آتش به اختیار مستقر در کردستان است که عملا به عنوان بازوی اجرایی کشتار سیستماتیک عمل میکنند. بنابراین، سیاست آتش به اختیار بودن نیروهای دولتی برای کشتار سیستماتیک کولبران که عملا از حمایتهای قانونی، سیاسی و امنیتی نیز برخوردار هستند، عینیترین بعد کشتار سیستماتیک کردها در طول چهار دهه حاکمیت دولت جمهوری اسلامی ایران بوده است.