احتمالا مهمترین مانع توسعە و گسترش زبان کوردی، یا حتی اصلیترین مانع در خصوص خواندن و نوشتن زبان کوردی و بالاخص بە زبان کوردی، “قدرت مسلط” باشد. قدرت مسلطی کە بە درازای تاریخ، تمامی سعیاش بر این بودە ملت کورد را در قالب هوموژنسازی در خود حل کند. (ناسیونالیسم فارس، ترک و عرب بە نسبت بە این همگنسازی دارای مکانیسمهای متفاوتی میباشند) و برای نیل بە این منظور استراتژی امحا زبان کوردی را در پیش گرفتەاند، زبان بەمثابە اصلیترین عنصر هویتی کوردها.
اما سوأل اصلی این است، اگر این حکومت ضمن اینکە مانع شدە کە هر فرد کورد بە زبان کوردی تعامل داشتە باشد، پس چرا نتوانستە افکار ناسیونالیستی را در ذهن این فرد از بین ببرند؟ برعکس، این ناسیونالیسم طی گذر زمان و افزایش فشارها با تغییرات روبەرو شدە و خود را با محیط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… سازگار کردە و بەسوی “ناسیونالیسم همەجانبە” گام برداشتە است.
برای مثال در کوردستان ترکیە اگر زبان کوردی بەطور رسمی ممنوع میشود، پس چطور است بعضی کاراکتر یا برخی اوقات افرادی کاریزماتیک پیدا میشوند کە بە زبان خود متجاوز معادلە را برعکس میکنند و سپس چگونە است این فرد دقیق با زبان متجاوز با آنان بە مقابلە میپردازد؟ آیا این بە نوعی وگرایش بە سوی “ناسیونالیسم همەجانبە” است؟
سال ١٩٨٤، یلماز گونای پس از انتشار آخرین فیلم ویدئویش، اظهاراتاش را بە زبان ترکی بیان میکند. وی حکومت فاشیست ژنرالها را بە باد انتقاد میگیرد و بە زبان ترکی در مورد مسائل ممنوعە سخن بەمیان میآورد! تابوهای کە سخن گفتن در مورد آن حساسیت ایجاد میکرد مانند: ” کوردستان مستقل!” در واقع یلماز در سخناناش در خصوص موضوعاتی اظهار نظر کردە بود کە قالب، چهارچوب و محتوایش، پیرامون هویتخواهی ملت کورد است، اما بە زبان ترکی!
این در حالی است کە ژنرال “ایورن” رئیس جمهور ترکیە، موجودیت کورد را بەعنوان ملتی مستقل انکار میکرد و آنان را بەعنوان ترک کوهی Mountain Turks نام میبرد. ایورن در ١٩ سپتامبر ١٩٨١ طی مصاحبەای با شپیگل میگوید: “کوردها بیشتر اوقات در دوران امپراطوری عثمانی و آتاترک بەمنظور تقسیم ترکیە قیام کردە، ملتی تحت نام کورد در تورکیە وجود ندارد.” برای همین مخاطب گونای حاکمیت سیاسی- نظامی ترکیە است کە با زبان خودشان علیە آنان موضعگیری، کیش و ماد میکرد. زیرا در واقع متن بدون مخاطب، متی مردە و گونای بە زبان دیگری بە ناسیونالیسم متجاوز مقابلە میکرد کە این دقیق روح مبارزەجویی کورد بەزبان متجاوز میباشد. وی بە زبان ترکی از زبان مادری خویش حمایت بەعمل میآورد، یعنی کورد بودن بە زبان ترکی. هرچند این از نظر ناسیونالیسم سنتی، نوعی ساختارشکنی در آن نمایان است، اما این “ناسیونالیسم همە جانبە” کە سعی بر گسترش و فراتر رفتن از حد و مرزها دارد، همچون در مورد آن سخن گفتیم نتیجەی محیط معاصر فرد و جامعە کوردستان است. احتمالا دلایل ساختارشکنی این آلیاژ، بە آن وضعیت ویژە برمیگردد کە در آن بەسر بردە است. برای همین این ناسیونالیسم معاصر، نوعی واکنش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. “ناسیونالیسم همەجانبە” متشکل از چندین نوع از جملە اتنیکی، فرهنگی، ضد استعماری، مدنی، رومانسی، چپ، دینی و… .
تمامی این مسائل، چهرەای انسانی بە ناسیونالیسم کوردی میبخشند، ناسیونالیسمی کە بە بها و ارزشهای انسانی احترم قائل است. برای مثال در هیچکدام از بخشهای کوردستان، ملت کورد در خاک دیگری نجنگیدە است، این یعنی نوعی از “ملیتگیرایی کوردی”، ملیتگرایی مدافعانە بر اساس اصول انسانی نە تهاجمی و ضد انسانی. این ناسیونالیسم کە در مرحلەای انسانی نمایان میگردد، براساس گفتمانی اخلاقمحورانە تأسیس شدە، یعنی اخلاق در این گفتمان اخلاق کانتی و مسئولیتپذیرانە است. برای همین اگر بە زبانی دیگر از حقوق ملت کورد دفاع میکند، همزمان برای مثال بە موسیقی دیگر ملتها گوش میدهد، کتاب آنان را بە زبان کوردی ترجمە میکند، همچنین از زبان کورد متون را بە زبان آنان برمیگرداند. بە فیلم و تائتر آنها نیز نگاە میکند. برای همین اگر وقتی کاست خوانندەای فارس زبان در جیب پیشمرگەای شهید پیدا شود جای تعجب نیست، بلکە نشانەی برحق و مشروعیت این ناسیونالیسم است کە بە آن معتقد است. این “ناسیونالیسم اخلاقگرایانە” معتقد بە Cultural Diversity یعنی تنوعات فرهنگی و پلورالیسم فرهنگی است و براساس این اعتقاد بە فرهنگ، ادب و هنر دیگر ملل را محترم میشمارد. تفاوت این ناسیونالیسم با ناسیونالیسم تهاجمی در این است کە فاشیسم را بە دنبال خواهد داشت. یعنی کورد، وجود خود را در نبود دیگران تعریف نمیکند. اگر بەطور جزئی بە آن بنگرم ناسیونالیسم کوردی این عصر با تمامی تعاریف و خردە مفاهیم، چهرەی ناسیونالیسم انسانی در آن نمایان است، یعنی انسان از هر ملتی باشد، برای وی ارزشمند است.
معلوم است کە لذتبردن از یک متن بەعنوان متنی نوشتە شدە، دیدە و شنیدە بە جنسیت، تبار و مذهب مرتبط نیست. زیرا لذت بردن چیزی فردی و احساس انسانی میباشد. بە قلب و درون فرد مرتبط است. نمیتوانی کسی را نکوهش کرد چرا از موسیقی دیگر ملتها لذت میبرد؟ چرا فیلم ملتی دیگر برایش جای توجە است؟ این نوع تصمیمات یک جانبە، لذات را از بین میبرد. برای مثال جوانان کە بە موسیقی خوانندی ملتی دیگر گوش میدهند، یا اشعار دیگر ملل را میخوانند، همین افراد برای دفاع از حقوق ملی و زبان کوردی آمادەاند هزینەی گرافی را بدهند! آنان کە میگویند بە موسیقی دیگر ملتها گوش ندهید، متأسفانە اکثر آنان آشنایی اندکی با موسیقی و بەخصوص موسیقی کوردی دارند. آنان کە میگویند متون فارسی، ترکی و عربی را بە زبان کوردی ترجمە نکنید، متأسفانە اکثر آنان با ترجمە آشنایی آنچنانی ندارند و کمتر میتوانند مقالەای بە زبان کوردی بدون اشتباە املای و دستور زبانی بە رشتەی تحریر درآورند! از این تعجبآورتر اگر بە نوشتەی برخی از نویسندگان بنگریم، میبینیم کە منابع نوشتەهایشان فارسی، ترکی و یا عربی است!
ناسیونالیسم کوردی بە ارزشهای فرهنگی دیگر ملل احترام قائل است و همچون در مورد آن بحث کردیم ناسیونالیسم اخلاقگرایانە کە بە پلورالیسم فرهنگی معتقد است، تا حدی کە در برخی از مکانها بە سوی ناسیونالیسم مدنی گرایش پیدا میکند. در این نوع ناسیونالیسم خاک بە مفهوم مرکزی مبدل میشود، خاک بە میهن همگان با تمامی تنوعات، جنسیت و مذهب. آنچە جای توجە است این است وقتی بە این بنگریم طی مدت کمتر از صد سال گذشتە با ظهور اندیشەی ناسیونالیسم مدرن کوردی، بەدلیل بە وجود آمدن احزاب سیاسی، در اساسنامە و مرامنامەی این احزاب ناسیونالیسم مدنی بەخصوص و بەطور کلی این ناسیونالیسم همە جانبە کە در مورد آن بحث کردیم، وجود دارد.
برای مثال در مرامنامەی “حزب آزای کوردستان”- این حزب قبل از تأسیس کوملەی ژیکاف تأسیس شدە بود- نخست بەطور جزئی بە تقسیم کوردستان میپردازد و سپس از مادەی یک بە بعد بدون تبعیض بین کورد، ارمنی، آشوری و ترک کە از ساکنین کوردستان میباشند میپردازد. در بند ٥ بە گسترش زبان کوردی، ارمنی و ترکی میپردازد. در بند٨ و ١٣ بە این موارد میپردازد و همچنین در بند ٢٣ این چنین میگوید: “آزادی ادبی، فرهنگی، قلم و زبان اقلیتهای ملی و مورد احتراماند.” (اسناد احزاب سیاسی ایران، بە کوشش بهروز طیرانی، ١٣٧٦). اگر بە این بندها بنگریم ناسیونالیسم همە جانبە بەکلی نمایان میشوند:” تقسیم کوردستان (ناسیونالیسم اتنیکی و ناسیونالیسم ضد- استعماری)، بدون تبعیض (ناسیونالیسم چپ)، کوردستان بەعنوان سرزمین ساکنان ملل ( ناسیونالیسم مدنی) گسترش و توسعەی زبان دیگر ملل (ناسیونالیسم فرهنگی) و… . یعنی میخواهم بگویم ناسیونالیسم کوردی، از درون خود برگرفتە از این ناسیونالیسم میباشد و بە ناسیونالیسم همە جانبە مبدل گشتە است.
یا در اطلاعییەی تأسیس حزب دموکرات کوردستان پس از مقدمە و مجموعەای، سخنرانی و مجموعەای اشعار تحت نام “شعارهای ما و آنها” طبقەبندی شدەاند. در شعار شمارە ٦ اینگونە آمدە: ” حزب دموکرات کوردستان بە این منظور فعالیت میکند کە در جریان مبارزە، بەهمراە آذربایجانیها و دیگر اقلیتها ملی مانند آشوری و ارمنی و… اتحاد و برادری را میخواهد.” همچنین در مرامنانەی حزب، مصوب کنگرەی ١ فصل ٢، بخشی از مادەی ٤ بەدین شیوە آمدە: ” همچنین در کوردستان باید اساس دموکراسی و نرمهای اجتماعی مردم درنظر گرفتە شود، باید بدون توجە بە تبعیض ملی و مذهبی، برای انتخاب نمایندگان مجلس شورای ملی دارای حقوق برابر باشند.” سپس در مادەی ٢٢ اینگونە آمدە: ” باید حقوق اقلیتهای ملی کە در کوردستان زندگی میکنند، مانند آذربایجانی، ارمنی و آشوری، بەکلی تأمین شود.” میتوان دقیق برای کوملەی ژکاف این ناسیونالیسم را در پیش گرفت. اما این دو مثال کە در مورد آن سخن بە میان آوردیم بیشتر دارای جنبەی پلوریالیستی، تنوعات و همزیستی مسالمتآمیز در ناسیونالیسم کوردی پررنگ میشود.
برخی اوقات انعطافپذیری و همزیستی مسالمتآمیز کورد با دیگر ملتها، بە جای میرسد کە در بطن گفتمان ملی کورد بەعنوان عنصر ناسیونالیسم مدنی یا ناسیونالیسم غربی شناختە میشود. هدف از این ناسیونالیسم مدنی ارزشهای جهانشمول لیبرال براساس آزادی و دموکراسی و ارزش قائل شدن بە خواستە و ارادی فردی است. حتی این خط دوگم و رادیکال ناسیونالیسم کوردی در این عصر بەعنوان ناسیونالیسم ضد- استعماری نامبردە میشود، در معادلات کولونیالیست- کونولونیالیس شدە خواهان تعامل است. هرچند احتمالا بحث در مورد ناسیونالیسم مدنی، سخن بە میان آوردن در مورد ناسیونالیسم همەجانبە محصول محیط ملت کوردستان، بهتر مستقر شود. اما با وجود این تمامی این مسائل، تهدیدی دیگر وجود دارد کە میتوان بەعنوان طرف دیگر قضیە بە آن بنگریم. یعنی این دستەای کە بە زبان دیگری در خدمت آنان است. بیشتر اوقات این گروە از نویسندە، تحلیلگر، روزنامەنگار، بازیگر تئاتر، دقیق برای منافع دارندەی این زبان، یعنی برای ملت فرادست مینویسند و میگویند. برخی اوقات بە این آسیمیلاسیون غیرآگاهانە میگویند کە از آن مطلع نیست، اما آنان کە آگاهانە از این زبان بەمنظور نشان دادن فرادستی این زبان استفادە میکنند قضیەاش متفاوت است. یعنی باوجود این کە نوع باختن و تسلیمپذیری (در راستای درآمد) درخصوص زبان ملت فرادست در جریان است، سعی میکنند با همگنسازی خودساختە در ملت فرادست حل شود و بە بخشی از آنان مبدل شوند. این مسئلە جای توجە است کە پس سالهای خدمت بە زبان و فرهنگ ملت متجاوز، آنان را تحویل نمیگیرند و در آخر با دیدگاهی تحقیرآمیز بەعنوان “کرد پارسی گوی” نامبردە میشوند!
کسانی کە بە زبان دیگری از حقوق ملت کورد دفاع میکنند، دو برابر خستەاند، زیرا برخی اوقات هم هدف دشمن و هم مورد نکوهش دوست قرار میگیرند. هرچند در مورد آن بحث کردیم از این شاقول بەعنوان معیار استفادە نمیشود. در واقع این مهم است کە ما برای گفتن در برابر دیگران چە داریم و چطور آن را بیان میکنیم.
کلام آخر ، مشکل ما با ملت فرادست، عقلیت حاکم بر گفتمانشان است کە هدفاش محو تمامیت ما است. در این صورت ما با تنوعات و ارزشهای انسانی هیچ ملتی مشکل نداریم.