بیتخوانهای کرد، از نامآورترین چهرههای فرهنگی کردستانیهای محسوب میشوند. قصهسرایانی که ریشه در تاریخ شفاهی و اسطورهای کردها دارند. راویان عشقهای نافرجام، شکستهای تاریخی، اندوها و تراژدیهای ملت کرد که بین ادبیات و موسیقی در جولاناند.
مری بویس، پژوهشگر هندی-بریتانیایی در کتاب (دو گفتار دربارهی خنیاگری و موسیقی ایرانی) بیتخوانی کردی را تداوم سنت گوسانها و خنیاگران در ایران باستان میداند.
متاسفانه نسل این قصهسرایان رو به پایان است و تنها چهرۀ زنده و مطرح این روزها، خضر قادری معروف به خله دهرزی ست که از کهولت و کسالت بسیاری رنج میبرد. او که یک بار در مستندی دربارهی خود گفت: «حنجرهام پر از [آواز] حیران است» دیگر بیماری و کهولت رمقی برایش نگذاشته و تمام قصهها در سینهاش ماندهاند. وارثان او آن نسل از بیتخوانهای جوانی هستند که امروزه در گوشه و کنار شهرهای کردستان گاهگداری آوازی سر میدهند. اما در میان هجوم انبوهی از نوشتار کاغذی و سروصدای موسیقیهای مختلف جایگاه این قصهسرایان کجاست؟ آیا زمانهای که همه چیز را به بهانۀ نامدرن طرد میکند خانی برای بیتخوانها باقی مانده است؟ برای پیگیری این سوالها به سراغ یک کارشناس بیت کردی و جامعهشناس رفتم که مشروح آن را در ادامه میتوانید بخوانید.
تعریف و اهمیت بیت
یک پژوهشگر که تا به حال چند مقاله و سخنرانی دربارۀ سنت بیتخوانی کُردهای ایران نوشته و برگزار کرده و دغدغۀ اصلیاش وجوه ادبی سنن شفاهی است، بیت را منظورمههای حماسی و یا به عبارتی بهتر نوع مخصوصی از داستانهای قهرمانی و شورانگیز کردی وصف میکند که به صورت نظم و نثر ترکیب یافتهاند. این پژوهشگر که مایل نبود به دلایل امنیتی از او نام برده شود دربارهی نام “بیت” یا “چریکه” میگوید:
“واژهی بیت یا (چریکه) که به معنای سرود کردن و آوازخواندن است، در زبان کردی با معادل ادبی رایج آن در زبان فارسی، که به دو مصرع شعر اطلاق میشود، متفاوت است. بیت کردی ترکیبی از نظم و نثر است که گاه به صورت شعری طولانی با اوزان هجایی خوانده میشود. جز معدودی از بیتها، سرایندگان آنها مشخص نیست و در طول زمان سینه به سینه انتقال یافتهاند. بیشتر پژوهشگران، بیت کُردی را معادل اصطلاح لاتین “اپیک” و شکل یونانی آن “ایپوسیا” و “ایپوپیا” میدانند. بیتها روایتگر داستانی مشخص هستند که در دل خود وجوه موسیقایی با عنوان (حیران) یا (لاوک) دارند. وجه ادبی بیت بارزتر از وجه موسیقایی آن است.”
عدم آموزشهای فرهنگی-ملی در شهرهای کردنشین ایران باعث قطع رابطۀ نسل امروز با گذشتۀ فرهنگی و تاریخی خود شده است. وقتی در این کشور، نه به آموزش زبان مادری در مدارس مجوز داده میشود، نه پشتوانە دولتی برای گذشته فرهنگی وجود دارد، و نه حتی در رسانۀ ملی اهتمامی به آن داده میشود، کاملا طبیعی ست علاقهای هم به روایات و سنن گذشته وجود نداشته باشد.
این نویسنده و پژوهشگر قدمت بیتهای کردی را تداوم سنت خواندن سرودهای (گاتا) و (یشت) اوستایی میداند و معتقد است که گاتاهای اوستایی همچون بیتهای کردی با اوزان هجایی سروده و خوانده میشوند. او در پاسخ به اهمیت و جایگاه بیتخوانها میگوید:
“در گذشته بیتخوانان درمیان مردم کرد محبوبیت بالایی داشتند. آنها در جشنها و سوگواریها حضور داشتند و مویهسرایی، طنزپردازی، داستانگویی و نوازندگی میکردند. در یک کلام حافظۀ مردم کُرد بودند. در باب اهمیت این قشر باید تاکید کنم زمانی که امکان ثبت وقایع تاریخی و فرهنگی وجود نداشت، بیتخوانها نقش حافظۀ جمعی را ایفا میکردند و بدین ترتیب رخداد و وقایع مهم گذشته، خاطرۀ شکست یا پیروزی، افسانهها یا اعتقادات بومی و مذهبی، روحیات عاطفی، ماجراهای تلخ و شیرین تاریخی، رخدادهای اجتماعی و… را سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل میکردند. عجب اینکه تمامی این وقایع در حافظۀ بسیار قوی آنها ماندگار میشد. اسکارمان، پژوهشگر آلمانی، وقتی در ١٩٠١-١٩٠٣ به روستاهای اطراف مهاباد آمد و بیتخوانهای آنجا را دید از حافظۀ بسیار قوی آنها تعجب کرد. چراکه این قصهسرایان گاها داستانهای را از برمیخوانندن که طولش به چند ساعت میرسید.”
منبع: رادیو زمانە