مقامهای جمهوری اسلامی، به ویژه آنها که در دالانهای بیت رهبری رفتوآمد دارند، چند روزی است که در مورد “توان” جمهوری اسلامی برای ساخت سلاح هستهای و البته “موانع ایدئولوژیک” آن سخن میگویند.
پس از کمال خرازی، رئیس شورای روابط خارجی جمهوری اسلامی، محمد جواد لاریجانی هم از امکانات و توانمندی جمهوری اسلامی برای ساخت بمب هستهای سخن گفته است.
لاریجانی، شامگاه یکشنبه ۲۶ تیرماه در یک گفتگوی خبری با صداوسیمای جمهوری اسلامی گفت که “طبیعتا ما مطابق فتوای رهبر انقلاب و شرع اجازه نداریم تا به دنبال تولید سلاح های کشتار جمعی از جمله اتم پیش برویم اما اگر بخواهیم این کار را انجام دهیم کسی نمی تواند جلوی ما را بگیرد.”
پیش از این، کمال خرازی، مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی هم در مصاحبه با الجزیره قطر درباره توان ایران برای ساخت بمب هستهای گفته بود:
“ایران توانایی فنی برای ساخت بمب هستهای را دارد. ما تنها در چند روز سطح غنیسازی اورانیوم را از ۲۰ درصد به ۶۰ درصد رساندیم و به سادگی میتوانیم آن را به ۹۰ درصد برسانیم.”
اظهارات این دو مقام نزدیک به علی خامنهای میتواند در واکنش به تحولات چند روز گذشته خاورمیانه بیان شده باشد. در جریان سفر منطقهای جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا به اسرائیل و عربستان سعودی، او در هر دو کشور گفت که اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای دست یابد. جو بایدن در اسرائیل یادداشت تفاهمی با عنوان “بیانیه اورشلیم” را هم امضا کرد که بر موضع مشترک تلآویو و واشنگتن برای مقابله با ایران و برنامه هستهایش تاکید میکرد. موضوع تهدیدات موشکی و حمایت ایران از گروههای نیابتیاش در خاورمیانه نیز بخش دیگری از این بیانیه بود.
اما روی دیگر واکنش ایران میتواند این باشد که مقامهای جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیدهاند که آنچه آمریکا را در نهایت به امتیاز دادن برای توافق یا خارج کردن موضوع هستهای ایران از دایره مخاطرات بینالمللی وادار میکند، سیاست بازدارندگی هستهای است.
لاریجانی، خرازی و دیگران…
کمال خرازی در مصاحبه با الجزیره به صراحت گفت که داشتن «فناوری هستهای» به خودی خود امری “بازدارنده” است و گفت که پنهان نمیکند که ایران توان قرار داشتن در “آستانه هستهای” را دارد.
حرکت به سمت ساخت سلاح یا دست کشیدن از آن در دو دهه گذشته در مرکز مجادلات داخلی بر سر برنامه هستهای بوده است. براساس ارزیابی اطلاعاتی آمریکا و اسنادی که اسرائیل در سال ۱۳۹۷ منتشر کرد، ایران تا پیش از سال ۲۰۰۳ “پروژه آماد” را برای ساخت دستکم ۱۰ بمب هستهای پیش میبرد. اداره این پروژه هم با محسن فخریزاده بود که آذرماه ۱۳۹۹ در آبسرد دماوند در چندکیلومتری تهران ترور شد.
اطلاعات روشنی در مورد تلاش ایران برای ساخت بمب هستهای بعد از سال ۲۰۰۳ وجود ندارد. در سطح گمانهزنیهای سیاسی یا سخنرانیهای مخالفان مذاکرات هستهای با تهران، جمهوری اسلامی همچنان به دنبال ساخت سلاح هستهای است. این ادعاها البته متکی به اسناد و شواهد مشخصی نیست. اما جنبه دیگری که میتوان آن را در برنامه هستهای ایران به وضوح دید آن است که ایران پس از موج نخست ترور دانشمندان هستهایش در سال ۱۳۸۹ با شروع برنامه غنیسازی ۲۰ درصد و بالاتر خود را در وضعیت «آستانه هستهای» قرار داده است. این به آن معنا است که ایران در تلاش است تا همه گامهای زمانبر و تکنیکی برای ساخت سلاح هستهای را در قالب برنامه هستهای صلح آمیز، برنامه فضایی و برنامه موشک بالستیک طی کند گرچه هیچ کدام از اینها در قالب یک برنامه واحد برای تولید سلاح هستهای قرار ندارند.
غنی سازی ۶۰ درصدی، ساخت اورانیوم فلزی و ساخت ماهوارهبرهای سوخت جامد یا سوخت ترکیبی که میتوانند در نقش موشک بالستیک حامل سر جنگی هستهای عمل کنند از جمله مهمترین مواردی است که تحلیلگران غربی آن را برنامههای “به ظاهر جدا از هم ولی منسجم” ایران برای قرار گرفتن در آستانه هستهای میدانند.
تا پیش از موضعگیری کمال خرازی در مصاحبه با الجزیره، ایران همواره تلاش برای رسیدن به آستانه هستهای را رد میکرد. در مرداد ۱۴۰۰ ووقتی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش داد که ایران ۲۰۰ گرم اورانیوم فلزی با غنای ۲۰ درصد تولید کرده است، سه کشور اروپایی عضو برجام بیانیه دادند و گفتند که این پیشرفت جدید قاعدتا نمیتواند کاربردی جز استفاده در سلاح هستهای داشته باشد. بریتانیا، فرانسه و آلمان، چند ماهد قبل از آن هم که ایران از عزمش برای ساخت اورانیوم فلزی سخن گفته بود بیانیه مشابهی صادر کرده بودند. در مقابل، مقامهای جمهوری اسلامی گفتند که این برداشت از اقدامات ایران که در راستای سلاح هستهای است از اساس مردود است و ایران به چیزی جز برنامه صلحآمیز هستهای فکر نمیکند و هیچ اقدامی برای نزدیک شدن به ساخت سلاح انجام نداده است.
موضع همیشگی ایران در رد داشتن برنامه ساخت سلاح هستهای بر دو محور متکی بوده است: اول اینکه علی خامنهای ساخت سلاح هستهای را حرام میداند و دوم اینکه سلاح هستهای در «دکترین امنیتی» جمهوری اسلامی قرار ندارد. کمال خرازی هم در مصاحبه با الجزیره مجددا همین روایت را بیان کرد البته به شیوهای متفاوت. در روایت جدید، ساخت سلاح هستهای همچنان یازده امنیتی ندارد و خلاف “باورهای ایدئولوژیک” است ولی قرار داشتن در آستانه هستهای و نفس دانش و تکنیک هستهای “بازدارنده” است.
حمایت نماینده روسیه از سیاست هستهای ایران
اظهارات اخیر مقامهای جمهوری اسلامی در مورد “سیاست آستانه هستهای” فعلا با واکنش مثبت نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی مستقر در وین روبره شده است. میخائیل اولیانوف دو توییت مختلف در مورد سخنان کمال خرازی منتشر کرد.
این دو توییت در واکنش و پاسخ به اظهاراتی بود که سخنان خرازی را “اعتراف مقام عالی جمهوری اسلامی به توان ایران برای ساخت سلاح هستهای” تعبیر کرده بودند.
اولیانوف نوشت:
“ایران غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم را در واکنش به سیاست فشار حداکثری آمریکا که توسط ترامپ آغاز شد و بایدن ادامه داد، در پیش گرفت. آن هم مدتها پس از اهمال این سیاست. اما بالاترین مقامهای ایران مدتها پیش به وضوح اعلام کردند که تهران به دنبال “تولید سلاحهای هستهای” نیست.”
و در توییتی دیگر در واکنش به این تفسیر از سخنان خرازی که ایران در حال گام برداشتن برای غنیسازی ۹۰ درصدی و ساخت بمب هستهای است نوشت: “توانایی (ساخت سلاح هستهای) به معنای تمایل یا برنامهریزی (برای آن) نیست. در هر صورت وضعیت فعلی برنامه هستهای ایران محصول سیاست فشار حداکثری ترامپ/بایدن است.”
روسیه که فعلا دل خوشی از آمریکا و غرب ندارد و فشار هماهنگ این کشورها در واکنش به حمله نظامیاش به اوکراین را تهدید موجودیتی برای خود میداند بیش از گذشته از مواضع هستهای جمهوری اسلامی جانبداری میکند. به نظر میرسد سیاست آستانه هستهای و نه لزوما داشتن بمب، آن چیزی است که میتواند هم برای ایران و هم روسیه کارت بازی مهمی در برخورد با غرب باشد.
تغییر در قلب و روح برجام
در بیش از یک سال و نیم گذشته که مذاکرات احیای برجام در جریان بوده است، مقامهای غربی از تلاش ایران برای شتاب دادن به برنامه هستهای برای گرفتن امتیازهای بزرگتر سخن گفتهاند.آنها همواره گفتهاند که تسلیم “باجخواهی” ایران نمیشوند و شتاب دادن به برنامه هستهای، احیای برجام را کندتر و دشوارتر میکند.
با این وجود ایران درک متفاوتی از زمین بازی بحران هستهایش دارد. این درک متفاوت شاید روشنترین نتیجه خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت سال ۱۳۹۷ باشد. سیاست “تعدیل برنامه هستهای در ازای امتیازات اقتصادی” که قلب برجام بود جای خود را به سیاست “موازنه قدرت و توافق محدود”داده است. شاید به همین دلیل است که احیای برجام هنوز رخ نداده است.
شواهد نشان میدهد که ایران رویکرد خود را به موضوع هستهای به صورت کلی تغییر داده است و روی میز گذاشتن توافقی که همچنان روح برجام پیش از ۱۳۹۷ را در خود دارد برای مقامهای تهران چندان جذاب نیست. طرف مقابل هم همچنان امیدوار است که با فشار گذاشتن بر ایران بتواند، دیدگاه مقامهای ارشد تهران را تغییر دهد. فشارها تاکنون به مصر شدن آنها بر ایده جدیدشان در مورد بحران هستهای منجر شده است.
تصویری که اکنون مقامهای جمهوری اسلامی در “تابلوی بحران هستهای” میبینند این است که پذیرش محدودیت هستهای به معنای گشایش اقتصادی و دفع مزاحمت برای آنها نیست. پس باید با ادامه سیاست “آستانه هستهای” به “توازن قدرت”ی رسید که طرف مقابل مجبور شود در فضایی متفاوت و با امتیازات رنگارنگ بر سر میز مذاکره بنشیند.
منبع: رادیو زمانە