در جریان پنجمین سفر “ولادیمیر پوتین”، رییس جمهوری روسیه به ایران، آیتالله “علی خامنهای” از اقدام او در تجاوز نظامی به اوکراین تمجید کرده و حرفهایی بر زبان آورده است که میتواند نشانه مهمی از تغییر سیاست رسمی جمهوری اسلامی درباره ماهیت نبردهای نظامی باشد.
خامنهای به پوتین گفته است: “جنگ یک مقوله خشن و سخت است و جمهوری اسلامی از این که مردم عادی دچار آن شوند، به هیچوجه خرسند نمیشود. اما در قضیه اوکراین، چنانچه شما ابتکار عمل را به دست نمیگرفتید، طرف مقابل با ابتکار خود، موجب وقوع جنگ میشد.”
معنای حقوقی اظهارات خامنهای، تایید ماهیت حمله امریکا به عراق و سیاست نظامی اسرائیل در برابر ایران است.
معنای حرف خامنهای در ابتکار عمل شروع جنگ چیست؟
علی خامنهای حمله نظامی روسیه به اوکراین را که از اسفند ۱۴۰۰ شروع شده، به دست گرفتن ابتکار عمل از سوی ولادیمیر پوتین دانسته و معتقد است اگر روسیه به اوکراین حمله نمیکرد، اوکراین مسبب شروع جنگ و حمله به روسیه میشد. سپس توضیح بیشتری از آنچه در ذهن خود میگذرد، داده و گفته لست: “اگر راه در مقابل ناتو باز باشد، حد و مرزی نمیشناسد و اگر جلوی آن در اوکراین گرفته نمیشد، مدتی بعد به بهانه کریمه، همین جنگ را به راه میانداختند.”
آنچه که خامنهای به پوتین گفته، این است که اوکراین میخواسته است عضو “ناتو” شود و پس از این عضویت، به دلیل جدا کردن شبه جزیره کریمه از این کشور و انضمام آن به روسیه، اعضای ناتو را وارد درگیری با روسیه کند اما روسیه با تجاوز نظامی به اوکراین، از حمله نظامی احتمالی اوکراین و ناتو به روسیه پیشگیری کرده است.
در حقوق بینالمللی، آنچه که خامنهای گفته است، اصطلاح مشخصی دارد که “جنگ پیشگیرانه” است. این جنگ به نبرد مسلحانهای گفته میشود که هدف از آن، بازداشتن دشمن یا کشور طرف مقابل از توانایی و قابلیت حمله نظامی است.
حمله پیشگیرانه یک عمل مشروع نظامی است؟
حمله پیشگیرانه یا به تعبیری که خامنهای به کار برده است، ابتکار عمل در شروع جنگ، روش مشروع و پذیرفته شدهای در نبردهای نظامی نیست. حقوق و مقررات بینالمللی حمله پیشگیرانه را بدون شروط لازم، از جمله تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد، به رسمیت نمیشناسند. اصولا حمله پیشگیرانه به سختی میتواند مشروع باشد. بیشتر روشی برای توجیه نبردهای مسلحانه غیرقانونی و نامشروع است. منظور از حمله مشروع، حملهای است که مطابق منشور ملل متحد و به طور مثال، برای دفاع در برابر یک حمله خارجی باشد
مثال کلاسیک حمله پیشگیرانه غیر مشروع، حمله نظامی ایالات متحده امریکا و نیروهای ائتلافی آن در زمان ریاست جمهوری “جورج بوش” پسر به عراق در زمان ریاست جمهوری “صدام حسین” است.
پس از حمله به برجهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی، امریکا سیاست «مبارزه با تروریسم» را در پیش گرفت و بوش اعلام کرد گام اول در این راه، پیشگیری از حملههای تروریستی پیش از رخ دادن آنها است؛ یعنی حمله به تروریستها پیش از آن که آنها حملهای انجام دهند. پس از حمله به برجهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی، امریکا سیاست “مبارزه با تروریسم” را در پیش گرفت و بوش اعلام کرد گام اول در این راه، پیشگیری از حملههای تروریستی پیش از رخ دادن آنها است؛ یعنی حمله به تروریستها پیش از آن که آنها حملهای انجام دهند.
مقامهای دولت جورج بوش به طور مدام تاکید داشتند که صدام با ماموران سازمان ملل و بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری نمیکند و این وضع، دلیلی جز پنهان نگه داشتن سلاحهای کشتار جمعی، از جمله سلاح اتمی و شیمیایی ندارد.
بوش، رییس جمهوری وقت امریکا استدلال میکرد پیش از آن که صدام حسین از سلاحهایش استفاده کند، باید با حمله نظامی به آن، خطرش را خنثی کرد. به جز بریتانیا و چند کشور کم شمار دیگر، اغلب دولتهای جهان این سیاست را “یک جانبهگرایی” خواندند و حمله نظامی به عراق را بر اساس تئوری حمله پیشگیرانه، نقض حاکمیت و استقلال دولت عراق، تجاوز به این کشور و زیر پا گذاشتن منشور ملل متحد دانستند که تهاجم نظامی به دیگر کشورها را ممنوع کرده است.
آیا سیاست ایران حمایت از جنگ پیشگیرانه بوده است؟
جمهوری اسلامی ایران تا پیش از حمله روسیه به اوکراین، از مخالفان سرسخت تئوری جنگهای پیشگیرانه بود و مخالفت آن با حمله امریکا به عراق هم از همین زاویه بود. با این که برنده اصلی حمله امریکا به عراق، جمهوری اسلامی بود که در آن صدام با هزینه ایالات متحده حذف شد و سیاستمداران نزدیک به نظام حاکم بر ایران در عراق بر سر کار آمدند اما جمهوری اسلامی ایران اجرای تئوری جنگ پیشگیرانه را تا آن زمان خطرناک میدانست.
مقامهای تهران همواره نگران بودند که مشروع و مقبول شدن اقدامات نظامی مثل جنگ پیشگیرانه، ایران را هم در صف اهداف اقدام نظامی احتمالی قرار دهد. یکی از دلایلی که احتمال داده میشود جمهوری اسلامی برنامه تسلیحات اتمی خود را همزمان با حمله امریکا متوقف کرد، بیم از این بود که دومین کشوری باشد که امریکا بر اساس این تئوری، آن را هدف حمله نظامی قرار دهد.
خطر مشروعیت دادن به جنگ پیشگیرانه برای جمهوری اسلامی چیست؟
اسرائیل سالها است که میگوید جمهوری اسلامی در تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی است و مرتب تهدید میکند که از هر اقدامی، همچون حمله نظامی برای پیشگیری از اتمی شدن ایران استفاده میکند که تعریف حمله پیشگیرانه است.
معتبر شمردن حمله پیشگیرانه روسیه به اوکراین آنچنان که آیتالله علی خامنهای در دیدار با پوتین آن را مورد تایید قرار داده، به معنای این است که اقدام مشابهی از سوی اسرائیل در ایران از هم اکنون میتواند مشروع و قانونی باشد. خامنهای در دیدار با پوتین، تئوری پر مخالف حمله پیشگیرانه را با حمایت از حمله به اوکراین عملا تقویت کرده است.
ساعاتی پیش از دیدار با رییس جمهوری روسیه، خامنهای در ملاقات با “رجب طیب اردوغان”، رییس جمهوری ترکیه، حمله احتمالی این کشور به شمال سوریه را در تعارض با “تمامیت ارضی” سوریه خوانده و خواستار خودداری ترکیه از این حمله احتمالی شده بود.
ظاهر این درخواست ممکن است در تضاد با دیدگاه چند ساعت بعد او در تایید جنگ پیشگیرانه در ملاقات با پوتین باشد اما مرور اظهارات سالهای اخیر مقامهای نظامی ایران روشن میکند که حمایت از جنگ پیشگیرانه، وارد دکترین نظامی جمهوری اسلامی ایران -دستکم در حد تئوری- شده است.
چهار سال پیش فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته بود: “تاکنون استراتژیهای جمهوری اسلامی، پدافندی (دفاعی) بودهاند اما به نظر میرسد که از این به بعد باید آمادگی تهاجم و تعقیب دشمن را داشته باشیم.”
این همان تئوری جنگ پیشگیرانه است.
با اظهارات خامنهای در پنجمین دیدارش با ولادیمیر پوتین، اینک میتوان با احتیاط گفت که جمهوری اسلامی با حمایت خامنهای از حمله پوتین به اوکراین، در حال تثبیت سیاست حمایت از جنگهای پیشگیرانه است.
منبع: ایران وایر