ویدا: عشق، امید و عدالت در تبعید، نام مستندی ساخته مارال شفافی است که به بخشی از زندگی و دادخواهی ویدا رستمعلیپور، یکی از شاکیان دادگاه حمید نوری و کسی که همسر و برادرش در جریان اعدامهای سال ۶۷ اعدام شدند، میپردازند.
“شما هیچوقت نمیتونید با یه اسم ارتباط برقرار کنید، ولی وقتی این عکس رو ببینید، باهاش میتونید ارتباط برقرار کنید…”
تنها چند روز از صدور حکم حبس ابد برای حمید نوری، دادیار سابق زندان گوهردشت توسط دادگاه استکهلم گذشته بود که مستندی به نام “یدا: عشق، امید و عدالت در تبعید”، ساخته مارال شفافی، فیلمساز ایرانی ساکن بریتانیا منتشر شد.
این مستند کوتاه درباره زندگی و دادخواهی ویدا رستمعلیپور، یکی از شاکیان پرونده حمید نوری است که همسر و برادرش در جریان اعدامهای سال ۶۷ اعدام شدند.
این مستند کوتاه با راهپیمایی روز کارگر و خاطرات ویدا رستمعلیپور از برگزاری روز کارگر در ایران و سرکوب آن توسط حکوت و تفاوتش با سوئد آغاز میشود و در ادامه علاوه بر به تصویر کشیدن بخشهایی از زندگی خصوصی او، فیلم روایتی دارد از خاطرات ویدا و همسر اعدام شدهاش، مجید ایوانی.
نقطه اوج فیلم زمانی است که ویدا خود را برای ارائه شهادت در دادگاه حاضر میکند، او روز قبل حلقه عروسی همسرش را در گردن میکند و تصویر همسرش را پرینت گرفته و تصمیم دارد وقتی دربارهاش صحبت میکند، آن را به هیأت دادگاه نشان دهد، زیرا معتقد است تنها با یک اسم نمیتوان ارتباط برقرار کرد. سپس بخش کوتاهی از شهادت او در دادگاه نشان داده میشود و فیلم در نهایت با تصاویری از لحظه شادی و اشکهای ویدا، زمانی که دادگاه حمید نوری را به حبس ابد محکوم کرد، به پایان میرسد.
این مستند کوتاه، بیش از هر چیز با تصاویری که ثبت کرده پیام خود را به مخاطب میرساند؛ عشقی که در دل ویدا زنده مانده و بانی ایجاد امیدی شده تا بعد از ۳۳ سال و در تبعید، همچنان در جستوجوی عدالت باشد، اگرچه راه دشوار بوده است.
زمانه در همین رابطه با مارال شفافی، سازنده مستند “ویدا” گفتوگو کرده است. مستند ۲۰ دقیقهای ویدا با حمایت One World Media تهیه شده است.
مارال شفافی درباره مضمون مستند ویدا به زمانه میگوید علاوه بر اینکه روایت زندگی ویدا رستمعلیپور است، سوژههای دیگری نیز پیدا میشوند، همانند قدرت پایدار عشق و توان انسانها که چگونه در مقابله با خفقان و جنایت میتوانند مبارزه کرده و امید به زندگی پیدا کنند.
مارال شفافی در انگلستان به دنیا آمده است. او میگوید در خانه آنها همیشه در مورد کشتار دهه ۶۰ صحبت میشد، زیرا مادر و پدرش دوستان و فامیلهای زیادی را در جریان وقایع این دهه از دست دادهاند:
“همیشه دنبال شانسی بودم که در مورد اتفاقات گذشته در پروژهای مثل این صحبت کنم و دادگاه حمید نوری همین شانس بود تا در مورد چنین سوژهای بهطوری که تازگی داشته باشد، صحبت کنیم. مخصوصا زمانی که من فیلم را ساختم، بیشتر مخاطبهای بینالمللی در ذهنم بود، زیرا خیلیها به نظرم بیخبرند که در گذشته چه اتفاقاتی در ایران رخ داده است.”
مارال شفافی میگوید اغلب در سیاست بینالملل داستان انسانها و حقوق بشر گِم میشود و فیلمهای مستند آنجا هستند تا نشان بدهند دادگاهی چون دادگاه حمید نوری برای افرادی مانند ویدا مهم هستند:
“نه تنها برای ویدا بلکه عدالت برای کسانی که جنایتی در حق آنها اتفاق افتاده مهم است…”
این مستندساز جوان میگوید برای ساخت مستند ویدا از فیلمهایی مانند «واژهنامههای سکوت» (El silencio glosarios) که در مورد کشتار دوران فرانکو در اسپانیا است و «نوستالژی برای نور» (Nostalgia for the Light) مستندی درباره زنانی که به دنبال بقایای عزیزانشان که توسط رژیم پینوشه کشته شدهاند، الهام گرفته است.
منبع: رادیو زمانە