کمتر هفتهای است که کسی قربانی مینهای کاشته شده در مناطق مرزی در استانهای غربی نشود. اقدامی جدی برای مینروبی صورت نمیگیرد. اما در عوض خبر میرسد که در برخی مناطق دارند مینگذاری میکنند.
ایران در بین ٨٤ کشور آلوده به مین، با ١٦ الی ٢٠ میلیون مین و مواد منفجره نشده جنگی (UXO) در مساحت ٦ میلیون هکتاری، بعد از کشور مصر در رتبه دوم قرار دارد. علیرغم شعارهای حکومت، هنوز بیشتر مناطق آلوده به مین در ایران قربانی میگیرند. بنا به گزارش انجمن حمایت از مصدومین مین ایران، به ترتیب استانهای ایلام، خوزستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و کردستان با مساحتی در حدود ٤ میلیون هکتار، بیشترین مناطق آلوده به مین را دارند. تنها در استان کردستان که با کشور عراق حدود ٢٣٠ کیلومتر مرز مشترک دارد، ١٣٦ کیلومتر آن آلوده به مین است، این جدا از ٧ میلیون مینی است که در آنطرف مرز وجود دارد.
مصطفی محمد نجار، مشاور رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و وزیر پیشین دفاع دولت احمدی نژاد، جشن پایان پاکسازی مین را در سال ١٣٩٠ برای استان کردستان و یک سال بعد برای استانهای ایلام و کرمانشاه برگزار کرد. اما پاکسازیهای حکومت جز شعار و وعده نبوده است. بنا به گزارش سازمان حقوق بشری ههنگاو کردستان، تنها در ٩ ماه اول سال ١٤٠٠، در استانهای کُردنشین ایران، دست کم ٤٣ نفر قربانی مین شدهاند که از این تعداد، ١٥ نفر جان باختند و ٢٨ نفر نیز زخمی یا دچار قطع عضو شدهاند. خبرگزاریهای غیرحکومتی هر هفته خبرهای را مبنی بر قربانی گرفتن مین انتشار میدهد. این اخبار از سوی حکومت ایران بازگو نمیشود. اما این تمام ماجرا نیست. به گفته منابع محلی در مرزهای پیرانشهر، سردشت و مریوان نیروی سپاه قدس هنوز به بهانه حفاظت از مرزهای کشور مشغول مینگذاری است.
قربانیان بیپناه
به گزارش سازمان حقوق بشری ههنگاو، یک زن جوان با هویت مریم غفوری ۳۵ ساله روز ۲۳ اردیبهشتماه ۱۴۰۱ در حین جمعآوری گیاهان بهاری در اثر انفجار مین در ارتفاعات روستای (میرگه نقشینه) از توابع شهر سقز از ناحیه پا به شدت مجروح شد. سهشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۱، در اثر انفجار یک قبضه مین در منزل یکی از ساکنین روستای (کوران) از توابع ارومیه یک مادر با هویت مریم عزیزوند و دخترش با هویت روناهی خدایی، ٧ ساله، به شدت مجروح شدند. و یک شهروند اهل بانه با نام امیر صالحی ۳۰ ساله، روز ۳۱ تیر ۱۴۰۱ در ارتفاعات مرزی اقلیم کردستان در اثر انفجار مین جانباخت. خبرها کوتاه است، هم از لحاظ زمانی و هم طول آنها.
از یک فعال مدنی میپرسم: بیشتر قربانیان مین چه کسانی هستند؟ او که حکومت اسلامی ایران را به دورویی و دروغگویی متهم میکند میگوید:
“بیشتر قربانیان مین، کولبران، کودکان و کشاورزان هستند. کولبران بخاطر عبور از مناطق مرزی در بسیاری مواقع قربانی مین میشوند. کشاورزان هم به دو دلیل از قربانیان مین محسوب میشوند. اولا بسیاری از مناطق جنگی، مثل اطراف پادگانهایی که از جنگ ایران و عراق باقی ماندهاند هنوز آلوده به مین هستند و پاکسازی نشداند، باران و تگرگ باعث جابجای مینهای ضد نفر میشود یا باعث میشود از عمق به سطح بیایند. اطراف بسیاری از پادگانها تبدیل به مزارع کشاورزی شده و متاسفانه هر سال چندین قربانی میگیرد. از طرف دیگر، جاهای که قبلاً مینگذاری نشده بود، امروزه توسط سپاه پاسداران مینگذاری میشوند. کولبرها یا کشاورزان به این مناطق جدید آشنایی ندارند و حکومت هم هیچ مسئولیتی در قبال آگاهی سازی متحمل نمیشود.”
هر سال خبرهای از قربانی کودکان توسط مین به گوشمان میرسد. یک ماه پیش بود که کودکی ٧ ساله همراه مادرش به شدت مجروح شد. از این فعال میپرسم چرا کودکان جزء قربانیان عمده مین محسوب میشوند، درحالی که آنها بیشتر در خانه یا کوچه بازی میکنند. او میگوید:
“متاسفانه کودکان آگاهی کمتری نسبت به بزرگسان دارند و خود به خود به مین مثل اسباببازی نگاه میکنند. در همین موردی که اشاره کردید، یک قبضه مین توسط یکی از فرزندان خانواده پیدا شده و آن را به منزل آورده که متاسفانه آنجا منفجر شده است. اطراف بیشتر روستاهای مرزی استانهای غربی کشور، مینگذاری شده است. مینهای که به دلیل بارندگی و وزن سبکشان جابجا میشوند و در دشتهای اطراف پراکندهاند، کودکان را جذب خودشان میکند. جانباختن، قطع عضو، کور شدن و… همه مواردی ست که درباره آنها گزارش میشود. سال ١٣٩٢ بود که ٧ کودک ٨ تا ١٠ ساله در حیاط مدرسه روستای (نشکاش) از توابع مریوان قربانی مین شداند. جالبه بدانیم نشکاش روستای ست که به گفته مسولان نظامی، از مناطق جولان پیشمرگههای کرد است. بعید نیست مینهای که در نشکاش منفجر شدهاند، مینهای تازه کاشته شده نباشند.”
در برخی از خبرگزاریهای کردزبان به کاشت مجدد مین توسط عوامل سپاه پاسداران اشاره میشود. به گفته آنها، مردم محلی در موارد متعددی در پیرانشهر، سردشت، بانه و مریوان نیروهای وابسته به سپاه را در حین مینگذاری مشاهده کردهاند. از یک کنشگر مدنی میپرسم باوجود ١٦ میلیون مین کاشته شده، حکومت چه ضرورتی را برای دفن مینهای جدید میبیند. او در پاسخ میگوید:
“حکومت همیشه با دیدگاه امنیتی به کردستان نگاه کرده است. اگرچه هیچ وقت مینگذاریهای جدید را قبول نخواهد کرد، اما دلیل آن را حفاظت از مرزهای کشور میداند. به نظر من این دلیل کاملاً بیاساس است، به این بهانه میخواهد منطقه را بیشتر میلیتاریزه کند تا حفاظت. چون این کار را مخفیانه انجام میدهد در نتیجه نمیتواند مردم را نسبت به مناطق جدید مینگذاری شده آگاه سازد. سال گذشته در یکی از روستاهای بانه، یک کولبر پایش را روی مین از دست داد. او میگفت بارها از آن منطقه عبور کرده و مشکلی برایش پیش نیامده، ولی این بار بخاطر مینگذاری جدید پایش را از دست داده است.”
به گفته منابع محلی پادگانهایی که از زمان جنگ ایران و عراق در مناطق مرزی کشور برجا ماندهاند از خطرناکترین کانونهای آلوده به مین محسوب میشوند. یکی از اهالی روستای (دزلی) هورامان میگوید:
“وقتی پادگان را ترک کرداند حتی در و پنجرهها را هم با خودشان بردهاند. اما مینها را پاکسازی نکردند. هیچ جا تابلو نگذاشتند تا بفهمیم فلان محدوده مینگذاری شده است. پارسال چند راس گوسفند وارده محوطه پادگان شده بوداند، کسی جرات نمیکرد طرفشان برود. آخر سر یک مین زیر پای یکی از آنها ترکید و درجا تلف شد. خودمان با تجربه کشف کردیم مثلاً فلان جا امن است و یا فلان جا مین دارد. البته با قطعیت نمیتوانیم درباره جاهایی که مین ندارد نظر دهیم. تنها در بخش ایران نیست. طرف عراق هم خیلی مین دارد. از دو طرف در مینهای ایرانی و عراقی محاصره شدهایم.”
مختل شدن زندگی
براساس قانون مربوط به قربانیان مین و مهمات باقیمانده از جنگ، آن دسته از مهاجران و افرادی که در مناطق جنگی به علت برخورد با مواد منفجره از قبیل نارنجک، مین، گلوله توپ و… معلول یا جانباخته میشوند، حسب مورد در حکم جانباز یا شهید تلقی، و طبق ضوابط بنیاد شهید و بنیاد جانبازان از حقوق و مزایای شهدا و جانبازان جنگ برخوردار میشوند. اما به گفته قربانیان، این قانون-مانند بسیاری از موارد قانونی- در کمترین حد ممکن خود اجرا میشود. عبدالله شغلش چوپانی است و دو سال گذشته پایش را در انفجار مین از دست داد، ولی مشمول هیچ تسهیلاتی نشده است. او در این باره میگوید:
“به هرجایی که میشد سر زدهام، میگفتند باید مدرک داشته باشی که انفجار عمدی نبوده و خودم مین را دستکاری نکردام. گفتم: اینکه پایم قطع شده و کمر و سینهام جای ترکش دارد کافی نیست؟ باز قبول نکردند. الان دو سال است خانهنشین شدهام و مردم بهم کمک میکنند.”
در مورد قطع عضو هزینههایی مانند پروتز پا (پای مصنوعی) فقط مشمول کودکان زیر ۱۶ سال میشود. هزینههای درمان برای قربانیان مین که عمدتاً از طبقات پایین جامعه هستند بسیار گران تمام میشود. سفر به شهرهای مجاور و اقامت در آنجا، هزینه بیمارستان و درمان برای بیشتر آنها قابل تامین نیست. از سوی دیگر، برای دریافت مستمری، طبق قانون باید پرونده مصدومین در کمیسیون بررسی قرار گیرد تا میزان معلولیت آنها مشخص شود. رسیدگی به پروندهها زمان طولانی را دربر میگیرد. عبدالله درباره مراجعههای خود میگوید:
“هر بار که پرونده تشکیل میدادم چندین ماه طول میکشید و جوابی هم نمیگرفتم. یکی از کارمندان اداره جانبازان مریوان گفت اگر مشخص شود مین را خودات منفجر کردی باید هزینه آن را بپردازی! آنقدر خانوادهام رفتن و آمدن تا گفتم بیخیال شوند، اینها میخواهند پول مین را هم از خودمان بگیرند.”
نفس وجود گسترده مین در منطقه، زندگی معمول اهالی را مختل کرده است. بخصوص مشخص نبودن مناطق مینگذاری شده، نبود تابلوی اعلان خطر و کاشت مینهای جدید زندگی مردم را بیشتر از پیش در معرض تهدید قرار داده است. یکی از اهالی روستای دزلی هورامان میگوید:
“همیشه در خطر انفجار مین هستیم. نمیتوانیم دامهایمان را برای چرا به جاهای مختلف ببریم چون میترسیم مینگذاری شده باشد. چند سال پیش یکی از زنهای روستا برای تهیه گیاهان بهاری به کوههای اطراف رفته بود، مین زیر پایش منفجر شد، تا رسیدیم جان داد. بعضی وقتها نیروی نظامی میآید و میگوید مشغول پاکسازی است اما همان جایی که آنها به قول خودشان پاکسازی کردهاند دوباره قربانی داده است. جان و زندگیمان اصلا برای حکومت اهمیتی ندارد. ما هم دستمان به جایی بند نیست.”
از این فرد درباره آگاهی سازی مردم توسط حکومت میپرسم: آیا حکومت مردم را در قبال مناطق مینگذاری شده آگاه نمیکند یا درباره آن آموزش نداده است؟ در پاسخ میگوید:
“چند بار هلال احمر آمد و چیزهایی درمورد خطرات مین گفتند که خودمان بهتر از آنها میدانستیم. مشکل ما برخورد با مین نیست، همه میدانند خطرناک است. مشکل ما مناطق مینگذاری شده و پاکسازی نشدن آنها است. یک بار مامور انتظامی گفت اگر پایتان روی مین برود باید هزینه انفجار آن را بپردازید. به این خاطر خیلی از مجروحین، انفجار آن را پیگیری نمیکنند، میترسند برایشان درد سر شود.”
وعدههای حکومت برای پاکسازی تا به امروز نتیجه نداده است. حتی به گفته شاهدان محلی روستاهای مرزی ساوجی، دَرهوَران و ارتفاعات سورن از توابع مریوان، حد فاصل روستاهای مرزی اطراف دولَبی سردشت با شهر پِنجوین در اقلیم کردستان، و نواحی مرزی تمرچین و سَرگرده پیرانشهر توسط سپاه پاسداران و نیروهای انتظامی مجدداً مینگذاری شده است. سختگیری در اهدای تسهیلات، مشخص نبودن مناطق مینگذاری شده، جابجایی مینها در اثر بارندگی، کاشت مینهای جدید، قربانیگرفتنهای هفتگی، مختل کردن معیشتهایی مانند کشاورزی، گردشگری، دامداری و کولبری از بیشترین مشکلات زندگی در مناطق آلوده به مین محسوب میشود. با این همه، ایران هنوز پیمان منع مین ضد نفر (پیماننامه اُتاوا) که منع استفاده، نگهداری، ساخت، و جابجایی مین ضد نفر، و نابودی آنها را در دستور کار خود دارد، امضا نکرده و به بازرسان بینالمللی اجازه بازدید از مناطق را نمیدهد.
منبع: رادیو زمانە