سخنگوی جیش العدل: حاکمیت امکان فعالیت سیاسی را از مخالفینش گرفتە است
مصاحبە اختصاصی با روزنامە کوردستان
سازمان جیش العدل در سال 1391 اعلام موجودیت کرد و از آن زمان عملیاتهای مختلفی را بر علیه نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران انجام داده است. “عرفان شهنوازی” سخنگوی جیش العدل یکی از اهداف این سازمان را “مورد هدف قرار دادن اماکن و مهرەهای سرکوبگر رژیم، حمله به پاسگاه های نیروهای نظامی و ایجاد مزاحمت در طرح ها و سیاست هایی که بر خلاف منافع مردم بلوچ و اهل سنت ایران هستند” میداند.
جیش العدل در طول این سالها تاکنون موفق به انجام بیش از صد عملیات مختلف شده است که در بین این عملیاتها حمله به پاسگاه های مرکزی گروه تروریستی سپاه پاسداران و به گروگان گرفتن نیروهای نظامی و انهدام بالگرد نظامی رژیم وجود دارد که در نوع خود مهم و قابل توجه میباشند.
مناطق فعالیت این سازمان، بنابر برخی سیاستها، فعلا عملیاتهای خود را محدود به بلوچستان کرده است کە شامل تمام 19 شهرستان موجود استان بلوچستان است.
“کوردستان” در فرصتی گفتگوی اختصاصی با عرفان شهنوازی، سخنگوی این سازمان انجام دادە است:
چرا راه مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی را انتخاب کردەاید؟
برای پاسخ دادن به این پرسشتان شما را به ماهیت حقیقی رژیم ارجاع میدهم ماهیت حقیقی رژیم با آنچه که از جمهوریت و اسلامیت ادعا میکند بسیار فاصله دارد و رژیم “دیکتاتوریِ نفاقی” تعریف صحیح تری از این رژیم میباشد.
رژیمی که در سطح خودی، سیستم خود را آنچنان بسته نگاه داشته است که حتی به افراد نزدیک به خود که دارای دیدگاه های ملایمتری نسبت به سیاستهای تدوین شده رژیم هستند اجازه حضور در قدرت را نمیدهد (نمونه اش رد صلاحیتهای انتخابات ریاست دولت). رژیمی که ما اکنون با آن در حال مبارزه هستیم آنچنان از تغییر و دادن امتیاز به کسانی که خارج از مجموعه تفکری این سیستم می اندیشند ابا دارد که به آن دسته از نزدیکان خود که اندک شکی در صداقت آنها از اطاعت از فرامین صادره را دارد اجازه حضور در قدرت و فعالیت سیاسی را نمیدهد. حال به دیگرانی که کاملا بر خلاف سیاستهای کلی و بنیادی این رژیم می اندیشند چگونه اجازه فعالیت خواهد داد؟
و قطعا مسیرهایی که از سوی خود حاکمیت برای انجام فعالیت سیاسی برای مردمی که بر خلاف حاکمیت می اندیشند تعریف شده اند بازی هایی هستند که اهداف و نتیجه آنها از پیش مشخص است. در نتیجه برای کسانی که واقعا خواهان بهبود در وضعیت کشور و حل مشکلات هستند راهی بجز از مبارزه باقی نمی ماند. و مبارزه ما در حقیقت نتیجه تجربه کردن این سیستم بسته است.
آیا مبارزه شما بر علیه رژیم آخوندی بیشتر سیاسی است یا نظامی؟
مبارزه ما یک نبرد برای دفاع از هویت، سرزمین، و مذهبمان است یعنی نبردی برای حداقل حقوق انسانی یک ملت، مشخص است زمانی که انسان برای ابتدایی ترین داشته های خود فعالیت میکند از هر گزینه ای برای اهدافش بهره میگیرد. و ما نیز در جیش العدل هیچ اولویتی برای عملیات نظامی نسبت به فعالیت سیاسی بجز شرایط موجود کشور و فضای بسته ای که حاکمیت ایجاد کرده است نداریم. در ظاهر امر شاید اینگونه معلوم شود که جیش العدل صرفا عملیاتهای نظامی انجام میدهد اما باید بگویم که شرایط کشور ما بگونه ای است که فعالیت سیاسی هیچگونه صدایی ندارد فعالیت سیاسی صرف، اکثر اپوزیسیونها، امروز صرفا محدود به صدور بیانیه واکنشی و اخذ مواضع نسبت به مسایل کشور شده است.
ما اگر دقیق بنگیریم وضعیت کشورمان بشکلی است که هیچ حزبی اجازه فعالیت ندارد یعنی حاکمیت هیچونه فعالیتی را خارج از چارچوب کنترلی خود بر نمیتابد و به همین دلیل انجام فعالیت سیاسی بشکلی که در دیگر کشورها مرسوم است در ایران چنین شرایطی وجود ندارد. در واقع شرایط برای انجام فعالیت سیاسی آنچنان بغرنج است که هیچ شهروند ایرانی نمیتواند خود را وابسته به یک حزب سیاسی از اپوزیسیونهای رژیم معرفی کند. یعنی عملا عضو بودن در تمام احزاب اپوزیسیون از دیدگاه حاکمیت جرم محسوب میشود و فرد مستحق مجازات است. حال بنظر ما در چنین شرایطی سخن گفتن از فعالیت صرفا سیاسی و یا هر نوع فعالیت صرف دیگری بدون فعالیت نظامی کاری بدور از تعقل صحیح است به همین دلیل بیشتر اقدامات جیش العدل تاکنون نظامی بوده اند.
ما معتقدیم فعالیت نظامی همچون یک واحد فدایی است و دیوارهای مستحکم دشمن را در هم میشکند و مسیر را برای فعالیت سیاسی باز میکند. یعنی به اعتباری رژیم را به پای میز مذاکره میکشاند و رژیم مجبور میشود برای کنترل اوضاع به مخالفین خود امتیاز اعطا کند.
تا چه اندازه ای با دیگر احزاب بلوچ و همچنین اپوزیسیون ایران ارتباط دارید؟
عرفان شهنوازی: منش سیاسی سازمان جیش العدل همیشه استوار بر این بوده است که با هر گروه، تفکر و جریانی که با منافع اهل سنت و ملت بلوچ دچار تضاد نباشد، همکاری داشته باشد. جیش العدل معتقد است کشیدن دیوار در بین احزاب بە معنی تمدید عمر رژیم آخوندی است از این رو ما پیوسته با هر حزب و گروهی که ملاک فوق را رعایت بکند، دست دوستی دراز کرده و همچنین دست دوستی و همکاری چنین گروه هایی را رد نکرده و نمیکنیم. البته باید متذکر بشویم که بسیاری از تشکلها و گروه ها بدلیل نوع فعالیت مسلحانه جیش العدل مایل به ارتباط با ما نیستند که مسلما در چنین شرایطی نمیتوان در این باره کاری انجام داد. درباره احزاب اپوزیسیون باید بگویم که جیش العدل با بیشتر احزاب در ارتباط است اما در عین حال این ارتباطات با احزاب ملتهای کورد و عرب، قوی تر است.
شما خواهان چه نوع حق و حقوقی برای مردم بلوچستان هستید؟
ملت بلوچ سالهاست که تحت ظلم و ستم قرار دارد. ما میگوییم همان کرامت، حقوق و احترامی که برای یک شهروندِ شیعه فارسی زبانِ تهرانی لحاظ میشود برای یک شهروند اهل سنتِ بلوچ هم لحاظ شود.
سوال: نظر شما در مورد سیستم آینده نظام ایران چیست؟ آیا با فدرالیزم برای ایران موافقید؟
عرفان شهنوازی: نظر ما این است که باید در این باره تمام احزاب با یکدیگر بصورت مکرر گفتگو داشته باشند تا به یک نتیجه درست و حافظ منافع تمام مردم ایران برسند. درباره فدرالیزم بنده معتقد هستم که ایران کشوری کثیرالملە است و پیوسته در قدیم بصورت فدرالیزم و حکومتهای خودمختار محلی، اداره میشده است. بنظر من فدرالیزم بهترین گزینه برای ایران است.
با تظاهرات و نارضایتیهای گسترده ای که ایران را فرا گرفته است بنظر شما آینده مبارزه بر علیه نظام فاسد ولایت فقیه چطور است؟
بنظر من مخالفتها بر علیه رژیم وارد مرحله تازه ای شده اند که پیشتر سابقه نداشته است. این اعتراضات در کنار اختلافات داخلی بین سران رژیم و همچنین فساد گسترده در درون حاکمیت در کنار فشارهای اقتصادی بین المللی میتواند نسخه ولایت فقییه را برای همیشه در هم بپیچد.
البته در این بین رژیم هم بیکار نیست و در راستای بهبود این وضعیت اقدامات و فعالیتهایی دارد انجام میدهد که این تلاشهای رژیم میتواند در کنار اختلافات بین گروه های مختلف اپوزیسیون و همچنین عدم امید به اینکه در آینده ای نزدیک به یک دیدگاه مشترک و متفق برسیم میتواند مردم کشور را به عنوان مهمترین ضلع پازل سرنگونی رژیم از ادامه اعتراضات خود دلسرد بکند و این جو کنونی کم کم به سردی بگراید.
جمهوری اسلامی چه ستم هایی را بر مردم بلوچ اعمال میکند؟
در طول چهل سال گذشته و حتی اگر دقیق تر بگویم در طول 90 سال گذشته ملت بلوچ نتنها تحت ستم قرار گرفته است بلکه بنوعی در جغرافیای کشور ایران بکلی نادیده گرفته شده است. البته فشارها در طول چهل سال گذشته بنا بر ایدئولوژیک مذهبی که رژیم آخوندی تعقیب میکند بسیار شدیدتر بوده است. و این امر باعث شده است که ملت بلوچ بصورت کلی از تمام سهم های حضور در مدیریتهای کشوری و حتی پستهای کلان استان خود و همچنین سمتهای نظامی و امنیتی بکلی ترد شود. ملت بلوچ از دو منظر ملی و قومی از سوی حاکمیت تحت ظلم و اجحاف قرار دارد. به اعتباری سرزمین ملت بلوچ از سوی حاکمیت ولایت فقیه بدون آنکه احترامی به منافع صاحبین سرزمین قائل باشد غصب شده است از این رو حاکمیت با مردم بلوچ همچون ملتهای مغلوبی که تحت سلطه دیگر کشورها درآمده باشند برخورد میکند و پیوسته تلاش میکند زبان، فرهنگ و مذهب خود را بر آنها تحمیل کند.
وجود چنین نگاهی نسبت به ملت بلوچ باعث شده است که این ملت بزرگ در تمام شاخصهای رفاهی، آموزشی و بهداشی در انتهای جداول آمار قرار بگیرد. بلوچستان بیشترین آمار بازماندگان از تحصیل را دارد. مدارس بلوچستان کمترین سرانه فضای آموزشی کشور را دارند و شهرهای بلوچستان مخصوصا چابهار و زاهدان بنسبت جمعیتشان در ردیف حاشیه نشین ترین شهرهای کشور میباشند و بیکاری باعث شده است که این مردم نجیب به سمت مشاغل کاذبی همچون خرید و فروش سوخت و موارد مشابه روی بیاورند که سالهانه دهها تن از آنها در شلیک ماموران جان خود را از دست میدهند. ما زمانی به وضعیت صحیح تر ظلم و نادیده گرفتن ملت بلوچ پی میبریم که میبینیم هنوز دهها هزار نفر از شهروندان بلوچ فاقد شناسنامه میباشند یعنی عملا در طول این چهل سال جمهوری اسلامی آنها را نادیده گرفته است و هر گونه تلاششان برای رسیدن به هویت ایرانی از سوی حاکمیت بشکست انجامیده است.