صرف بحث های مربوطه در مورد حمله سی و یکم شهرویرماه در اهواز به رژه نظامیان جمهوری اسلامی که چه احزاب و سازمانهایی پشت پرده دستشان در این حادثه بوده،چند نکته حائز اهمیت است.
قبل هر چیز این را هم اضافه کنم که با وجود اینکه اکثر جان باختگان از سربازها و مردم غیر نظامی هستند،نزدیکی سفر روحانی به نیویورک،جلسه شورای امنیت ملی امریکا،فرا رسیدن دور دوم تحریم ها،منحرف کردن اذهان عموم از مشکلات معیشتی و بحرانهای اقتصادی و سیاسی،اعدام های فله ای و حمله موشکی به مقر حزب دموکرات که باعث واکنش تندی برخی سران دول خارجی شد،باعث ایجاد شک و شبهه های در رابطه با دست داشتن خود عوامل نظام در این حادثه را تقویت میکند،اما در اینجا از قضاوت نهایی خودداری میکنیم تا در اتیه اسناد و شواهد بیشتری فاش شود.در این موارد باید از موضع گیری عجولانه پرهیز کرد.به قول علی میرفطروس پژوهشگر تاریخ و منتقد ادبی(تاریخ انجا اغاز میشود که غبار یادها زدوده باشد)
ما امروزه بهتر میتوانیم در رابطه با ۲۸مرداد سال ۳۲ یا انقلاب ۵۷ و یا اتش سوزی سینما رکس ابادان تفسیر و توضیح ارائه بدهیم که چه عوامل و اشخاص و سازمان و کشورهایی پشت قضایا بودند.
و اما نکاتی که میخواهم در رابطه با انها بحث کنم یکی اینکه انگار از حمله روز شنبه به نظامیان بیشتر از همه خود ج.ا سود برده است.
اگر سری به رسانه ها و دنیای مجازی بزنیم میبینیم اکثریت ایرانیان چه ولایت معاش چه منتقد چه بی طرف و چه مخالف نظام،این حمله را تروریستی خوانده و همصدا با رسانه های رژیم ان را محکوم کرده و با هشتگ تسلیت اب به اسیاب رژیم میریزند.
شاید در نگاه اول به این نتیجه برسیم که این ناشی از حس ترحم و انسان دوستی و وطن پرستی ایرانیان هست که بخاطر قربانی شدن سربازان و غیر نظامیان بی گناه اشک میریزند ولی این توجیه قابل قبولی نیست چون همین مردم ماتم گرفته ندیدیم نه قطره اشکی برای حمله ناجوانمردانه و ناگهانی رژیم به کمپ اشرف بریزند و نه حمله موشکی سپاه به مقر حزب دموکرات که در هر دومورد باعث کشتار ادمهای بی دفاع زیادی شد.
چرا؟!چون از نگاه ایرانیان انها یا تجزیه طلب هستند و یا تروریست.
اما از طرفی دیگر میبینم همین ایرانیان که مدام شعار مرگ بر ولایت فقیه و نابود باد ج.ا سر میدهند و شکوه و ناله میکنند از اقدامات تروریستی و اعدام و شکنجه و اشاعه فقر و فساد و ظلم این نظام،تا نیشگونی بر پیکره اش وارد شد اعلام همبستگی و پشتیبانی میکنند از ج.ا و برای قربانیانش زجه و زاری میزنند.
مردمی که میبینید در سوگ حادثه شنبه هستند همان اقشاری بودند که خود قربانی باتون و گلوله پاسداران ج.ا در اعتراضات ۸۸ و دی ماه ۹۶ بودند.
ارسطو از اولین نظریه پردازان سیاسی یونان باستان عقیده داشت که دولت و ملت رابطه ای همچون گل و گیاه با خاک دارند.ایشان ابراز میکرد همانطور که هر خاکی برای پروراندن نوعی از گل و گیاه مناسب هست دقیقا هر ملتی هم شایسته نوعی حکومت است.همانطور که نظام استبدادی برای همه ملل درخور نیست به همان شیوه حکومت دموکراسی هم شایسته هر ملتی نیست.
انگار این نظام فعلی لباسی هست که کاملا برازنده مردم ایران است.به قول کوردی(کالایه و به بالای دورواوه)
این نظام ابژه عینی سوبژه ایرانیان هست.انها تا جایی مخالف نظام هستند که به قول خودشان حاکمیت ارضی کل کشور به مخاطره نیافتد وگرنه همینکه احساس کردند ندایی از قلب اقلیت ها برای احقاق حقوشان سرامد،از هر ولایت معاشی پروپاقرص تر پشت نظام میگیرند.
حتی در افکار دموکرات ترین و سکولار ترین و ازادمنش ترین ایرانیان هم هیچ جایگاهی برای اقلیتهای قومی نیست انها بیشتر بر اقلیت های مذهبی تاکید میکنند.
مخالفان نظام ولایی امروز شعار برابری همه ملت ایران سوای زبان و مذهب را برای فردای ایران سر میدهند،اما ما اقلیت ها غافل از اینکه شعار انها شبیه به همان ندای برابری و برادری اعراب متجاوز بود که همه اقوام در اسلام برابر هستند اما زیر لوای عرب زیر زبان عرب و زیر فرهنگ عرب.
ایران ازاد مخالفان ج.ا هم چیزی جز فارسستان نیست که در ان شهروند درجه دو نداریم بلکه فقط ایرانی داریم و این دقیقا همان سیاست اتاتورک که بعد به قدرت رسیدن برای یکدست سازی کشور گفت ما کورد نداریم بلکه انها تورک کوهی هستند.
سیاست اپوزسیون های غیر کورد مخالف نظام در این چند دهه همیشه دو پهلو بوده.
حتی تئوریسین هایی همچون علیرضا نوریزاده هیچگاه به صورت علنی از حق کوردها دم نزده است با اینکه کومله در شبکه خودش هرشب برایش وقتی اختصاص داده بود.انها اگر از حق کورد میگویند نه منظورشان حق ملت کورد بلکه هدفشان همگام کردن کوردها در راه اهداف شخصیشان برای به قدرت رسیدشان هست نظیر کاری که خمینی یا اتاتورک کرد.
از دیدگاه اکثریت ایرانیان تا زمانی ندای تظلم خواهی اقلیت ها و کوردها بر حق هست که فریاد بر
ارند(نان نداریم،کولبر داریم،ریزگرد داریم،اب نداریم)
ولی همینکه دایره خواسته هایشان از این محدوده فراتر رفت و به مطالبات حقوق مدنی و قومی و زبانی رسید،همین ایرانیان مخالف نظام ولایی همصدا با ولایت معاش ها فریاد میزنند(رهبرا از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن)
لازم است در این مورد مهم ژورنالیست ها و روشنفکران و نخبگان کورد هرچه بیش شفاف سازی کنند و احزاب کورد هم با اپوزسیون های مخالف نظام اتمام حجت کنند.
نکته دیگر که لازم به شفاف سازی هست،عملیات مسلحانه و خرابکاری و حتی ترور در قبال نظام کنونی هست که ایا این چنین فعالیت هایی مشروعیت دارد یا نه و ایا اخلاقی هست یا نه.
ما را کاری به اکثریت ایرانیان نیست که هرگونه حمله به نظام محبوبشان را محکوم میکنند و بر ان مهر تروریست و تجزیه طلب میزنند.اگر کورد یا عرب یا تورک تجزیه طلب شد،خود معلول عللی بود که پهلوی ها و ج.ا و پان ایرانیست ها رقم زدند که خود بحث جداگانه ای است.
اما ایا در کل دست به اسلحه بردن در شرایط کنونی ایران از طرف مخالفان و مخصوصا اقلیت های مورد ظلم واقع شده درست است یا نه.
اگر ایران در شرایط انگلستان قرن هفدهم قرار داشت که طی جنگ های داخلی و به قدرت رسیدن کرامول و مخصوصا بخاطر اثار لیبرالیسم متفکرانی چون جان لاک و جان میلتون راه را برای به قدرت رسیدن طبقه بروژوا و محدود کردن اختیارات پادشاه و تفویض ان به پارلمان هموار کرد و منجر به انقلاب ارام و بدون خون(۱۶۸۸م)شد و یا همچون شرایط امریکای قرن یستم که بلند نشدن خانمی سیاه پوست به نام رزا پارکس از صندلی تراموا که جایش را به سفید پوست نداد منجر به اعتراضات مدنی در راه رسیدن به حقوق سیاهان با لیدری مارتین لوترکینگ شد و یا همچون هندوستان مستعمره بریتانیا که تحریم البسه و پوشاک انگلیسی از طرف گاندی در نهایت به انجا ختم شد که در سفر گاندی به انگلستان بیشترین استقبال را همان کارخانه ای از گاندی به عمل اورد که خود بیشترین ضرر را ار تحریم گاندی متقبل شده بود،شاید عملیات مسلحانه و خرابکاری جای چون و چرا داشت،اما ما کاملا با نظام و شرایطی متفاوت روبه رو هستیم.
اینجا با حکومتی سروکار داریم که نه ارزش قلم را میداند نه حقی برای اعتراضات مدنی قائل هست ونه تظاهرات و اعتراضات مسالمت امیز.
اینجا رژیمی حاکم است که مشخصه های ان فاشیست مذهبی و ملیتی،توتالیتر،مستبد و میلیتاریسم هست.
اینجا حراج جانهاست،نفی هویت هست،جولانگاه مفسدان و دزدان و چپاولگران است.
پنجه های خون الود نظام حاکم مرکب را از قلم بریده است،توان را از پا گرفته است،صدا را در گلو خفه کرده است.
توجه داشته باشید که حتی پدر نظریه پرداز اصل”عدم خشونت”که مهاتما گاندی باشد باز معتقد بود اگر به شیوه مسالمت امیز به اهدافمان نرسیم توسل به خشونت الزامی هست.ذکر این نکته خالی از لطف نیست که حتی استقلال هند فقط با شعار مقاومت منفی و عدم خشونت گاندی میسر نشد بلکه عملیات نظامی “سبهاش چندر بوس معروف به نتاجی”در ان سهم عمده ای ایفا کرد.
پسر خلف گاندی که نلسون ماندلا بود خود بانی و رهبر یک شاخه نظامی و خرابکاری موسوم به”اومخونتو وسیزوه”بود به معنای”نیزه ملت”که ماندلا با نام مستعار”عقاب سیاه”فعالیت میکرد وجالب حتی بعد ازادیش از زندان گفت که هنوز زمان منحل کردن نیزه ملت فرا نرسیده و به عنوان سوپاپ اطمیان تا رسیدن به اهدافمان وجودش الزامی هست.
البته ما ملت کورد انقدر ازاده هستیم که باز باورمند به قدرت قلم و فریاد اعتراض هستیم همانطور که در بیست و یکم شهریورماه با اعتصاب عمومی و روشی مسالمت امیز مشتی محکم بر دهان استبداد کوبیدیم اما عملیات نظامی و مسلحانه و خرابکاری نباید از سیاست اپوزسیون های کورد رخت بربندد چون عملکرد نظامی پشتیبانی برای فعالیت های مدنی و سیاسی هست.
نباید به بهانه اینکه منطقه بیشتر از این امنیتی نشود و فعالین ما اعدام و شکنجه و زندانی نشوند،دست از عملیات مسلحانه و خرابکاری برداریم که دقیقا این هدف خود نظام هست.
کارل مارکس در قرن نوزدهم خطاب به اولیگارشی انگلیسی نوشت:
(این یک حکم به کرسی نشسته تاریخی و قدیمی است که نیروهای میرای اجتماعی پیش از اخرین احتضار مرگ تمامی قدرت خود را فرا میخوانند،و از این رو در ضعیف ترین وضعیتشان،ترس اورتر از همیشه به نظر میرسند.)
و این دقیقا حال و روز امروز ج.ا هست که در احتضار مرگش همه توانش را دارد به خرج میدهد تا در دل مردم رعب و وحشت نهادینه کند تا شاید دمی بیشتر نفس بکشد.
“ارتور توین بی” از نظریه پردازان به نام تاریخ پژوهی مدرن معتقد بود که تمدن ها و حکومت ها چهار مرحله را میگذرانند:ظهور،اعتلا،ضعف،سقوط
امروز ج.ا در مرحله سوم یعنی ضعف قرار دارد و در استانه ورود به مرحله چهارم است.ما ملت کورد باید با عملیات مسلحانه در پناه فعالیت های مدنی و سیاسی این روند سقوط را تسریع بخشیم.
در قبال نظام ولایی مبارزه چریکی و مسلحانه مکمل فعالیت های سیاسی و مدنی هست و بدون هم ناقص هستند.به قول ضرب المثلی کوردی(زبر ده زانی قوناخ له کویه)
لازم است که احزاب کورد در این مورد سیاستی روشن و قاطع نشان بدهند.