اعتصابات یکی از کارامدترین متدهای مبارزاتی برای احقاق حقوق تضییق شده است.
اعتصابات فریاد خاموش جامعەی زیر بار ظلم و ستم بوده و از راه اعتصابات حتی محافظه کارترین افراد جامعه هم وارد جرگه مبارزاتی میشوند.
اعتصاب دانشگاهها به تنهایی این معنی را میدهد که جامعه هنوز به آن درجه لازم از عقلانیت سیاسی واقف نشده و تنها نخبگان به عمق فاجعه پی بردەاند، اما وقتی اعتصاب کسبه و بازاریان و قشر پرولتر در جامعەای به راه افتاد و آن هم از نوع سیستماتیک و مدیریت شده و از قبل برنامه ریزی شده؛ یعنی اینکە آگاهی جامعه به مسیری نو و هدفمند گام نهاده است.
مردم کردستان سالهاست ثابت کردەاند به درجه بالایی از شعور سیاسی رسیدەاند و در بیشتر مناسبات همه اقشار و طیف های جامعه همصدا باهم درد خود را فریاد زدەاند.
اما سوالی که پیش میاد این است پس چرا بعد سالها هنوز فرجی حاصل نشده است.
پاسخ در یک نگاه رئالیستی و واقع بینانه است و آن هم اینکه کردهای ایران خواسته یا ناخواسته بخشی از کشور ایران هستند که مشترکا با دیگر اقوام و اقلیت های ایرانی زیر بار ظلم رژیم جمهوری اسلامی میباشند. یعنی کردها با دیگر اقوام و ملیتهای ایرانی چون فارس و لر و آذری و بلوچ و طالشی و مازنی و گیلکی و… اعضای اندام واری هستند که اگر فعالیتهایشان هماهنگ نباشد نتیجەای بەبار نخواهد نشست.
اگر آن قشر عظیم مخالف و برانداز اعم از تمامی تنواعهای زبانی و مذهبی خواهان به بار نشستن فعالیتهای سیاسی و مدنیشان هستند راهی جز یک اتحاد کلی و همه جانبه نیست.
هرگاه آن بلوچستانی یا اهوازی و یا مشهدی و شمالی درد کولبر را درد خود دانست و در مقابل اعتراض کردها به اوضاع فلاکت بارشان شانه بالا نینداخت و به همان مثابه کرد هم ریزگرد و گورخواب و دیگر بحران های نقاط مختلف ایران را با جان دل احساس کرد و احساس همبستگی کرد، میتوان به آینده مبارزاتیمان خوشبین باشیم.
امروز واجب است بر هر ایرانی از هر ملیت و قوم و زبان و مذهبی که خود را همچون یکی از اعضای اندام وار بداند که همراه با همه ایرانیان دیگر یک تنه عظیم را شکل میدهند و باید به مانند اعضای بدن یک جاندار توامان برای پیشبرد اهدافشان حرکت کنند.
کردها در اعتراضات ۸۸ مشارکت نکردند چون از ایرانیان گله مند بودند که چندین سال است نسبت به دردهای آنها بی تفاوت هستند و به همان صورت دیگر ایرانیان هم به تمامی اعتراضات و قیام کردها در این چند سال عکس العملی نشان ندادند چون آن را درد خود ندانستند.
حتی نخبگان ایرانی غیر کرد عاجز از درک این قضیه بودند که پشت فریاد کرد برای کولبرش میتواند تمامی ابعاد ظلم و ستم این نظام را نشانه بگیرد، در تمامی ابعاد و تمامی نقاط ایران.
آنها همگام نشدند با اعتصابات سراسری کوردستان در شهریورماه و امروز هم میبینیم که بعضی شهرهای کردنشین هم عکسالعملی به اعتصابات سراسری ایران نشان ندادند.
اما با همه این اوصاف شاهد جرقههای امیدی در رابطه با همبستگی ملی هستیم.
اگر اکثریت ایرانیان،کوردها را در شهریورماه همراهی نکردند اما شاهد بودیم که بودند افراد و رسانەهای ایرانی غیر کرد که حرکت اعتراض سراسری کوردستان را پوشش دادند و حتی امروز اگر سری به دنیای مجازی بزنید میبینیم که خیلی از رسانەها و افراد در فراخوانی برای اعتصاب سراسری از الگوی کوردستان پیروی میکنند و آن را آشکارا جار میزنند و در مقابل هم شهرهایی چون سنندج و بانه و سقز و کرمانشاه هم همصدا با همه ایرانیان در این اعتصاب سراسری شرکت کردند.
این امر مهم بیشتر بر دوش احزاب اپوزیسیون و نخبگان ایرانی اعم از تمامی اقلیتها هست که تمامی اختلافات فکری که خود نظام در این چهار دهه به آن دامن زده است برای جلوگیری از اتحاد،کنار نهند و با ائتلافی همه جانبه تمامی اقشار و طیف ها و اقلیتها را همگام سازند برای یک جنبش و قیامی همه جانبه.
اعتصابات از ستون های موثر قیام مدنی هست که ضربات آن مهلک تر از صدها و هزاران توپ و گلوله است. مخصوصا اعتصاب بازاریان و کسبه چون مستقیما اقتصاد مملکت را نشانه میگیرد بسی کاراتر از سایر ابزارهای مبارزاتی است.
اقتصاد پایههای نظام حاکم است. ما دیدیم که تحصن و اعتصاب بازاریان در کردستان چطور مشت محکمی بر پوزه نظام مستبد و توتالیتر جمهوری اسلامی وارد کرد.
سوای اپوزسیونها و رسانهها و نخبگان ایرانی غیر کرد که باید به ایرانیان بفهمانند که از این ببعد درد کورد را درد خود بدانند و در مقابل اوضاع کوردستان سکوت اختیار نکنند و همصدا شوند با کوردها، امر خطیری هم متوجه احزاب کرد است که با پایگاه مردمی که در کوردستان دارند باید کوردها را مجاب کنند که تعصبات و اختلافات سنتی را دور بریزند و با دیگر ایرانیان در رسیدن به ارمان هایشان،گام بردارند.
امروز خیلی از شهرهای کوردستان این اعتصابات سراسری را همراهی نکردند که مسلما دلایل و توجیهات خود را دارند که ناحق هم نیستند. اما توجه داشته باشید امروزه ما بیشتر از هر زمانی نیازی مبرم به اتحاد همه ایرانیان داریم. یک دست به تنهایی صدا ندارد.
پاشنه آشیل نظام تحریمها و آمریکا و دول غربی نیستند بلکه نقطه ضعف نظام اتحاد داخلی است که وحشتی وافر از آن دارد و مدام سنگ جلوی پای اقلیت ها میاندازد تا از این اتحاد جلوگیری کند.
سلطنت طلب، فدرالیست، جمهوری خواه و همه طیف های فکری جامعه امروز باید فقط یک هدف مشترک داشته باشند و آن هم مبارزه با جمهوری اسلامی تا رسیدن به فردایی روشن.