نقطه عطف، مرحله ای است که در آن جهت یا سرعت یک فرایند، تغییر می کند. همه ی احزاب کوردستانی در یک مرحله از چرخه ی حیات سیاسی خود، نقطه عطف یا نقطه های عطف را تجربه و از سر گذرانده اند؛ گاهی سرعت فرآیند آنها کاهش، گاهی افزایش و زمانی نیز جهت آنها تغییر کرده است و زمان هایی نیز به دلیل ناتوانی در تحمل تغییرات، دچار پراش و ازهم گسیختگی شده اند. با علم به اینکه بیشتر خوانندگان و دنبال کنندگان تاریخ جنبش کوردها در ربع قرن اخیر، با این نقاط عطف، آشنایی دارند از تکرار آنها می گذرم و بحث را روی یک نقطه ی پیشاروی متمرکز می کنم:
حزب دمکرات کوردستان
نقطه عطف چه ویژگی هایی دارد:
-سرعت فرآیند تغییر می کند
-جهت فرایند تغییر می کند
– تغییر از جنس کیفیت است نه کمیت
– لحظه ی پس از نقطه عطف، هرگز مانند پیش از آن نخواهد بود عامل مهم در مورد احزاب سیاسی، تغییر جهت و به تبع آن، تغییر ماهیت به لحاظ اندیشه و اقدام است.
**** چرایی تشخیص نقطه عطف در حزب دمکرات کوردستان به روشنی می توان دریافت که دو گفتمان اکنون غالب در حزب دمکرات کوردستان، گفتمان “گفتگومحوری” و مهندسی جزءبه جزء با استفاده از ظرفیت های موجود در قانون اساسی جمهوری اسلامی و گفتمان “هویت محور” مبتنی بر استقلال طلبی است اگرچه خرده گفتمان های دیگر از جمله تداوم وضعیت موجود بر اساس اساسنامه ی مصوب نیز را می توان شناسایی نمود.
تحلیل بر اساس داده ها
نخست: برای حزبی که پس از انشعاب از حزب دمکرات کوردستان ایران، پسوند ایران را از شناسنامه ی حزبی خود حذف می کند و در کنگره ی پیشین، جمهوری کوردستان را در چارچوب یک ایران دمکراتیک فدرال، در اساسنامه تصویب می کند گفتمان مذاکره محور، می تواند یک چالش جدی و به نوعی پارادوکسیکال باشد. دوم: آنجایی که از گفتمان گفتگومحور، به عنوان سیاست رئال نامیده می شود تقلیل دادن مفهوم “رئال پلیتیک” به نازل ترین سطح ممکن است. سوم: حزبی که پس از انشعاب، با حذف پسوند ایران، خود را حزب دمکرات کوردستان می نامد در واقع، باید افقی جدید متناسب با نامی که برای خود انتخاب کرده است باز کند افقی که متناسب و متناظر با دلایل جدایی، تعریف و عملیاتی شود. چهارم: با توجه به آنچه در بند سه گفته شد برای این ویژگی ها، من “تصویرسازی فرهیخته” (Educated Imaginaton) را به عنوان یک تصویر متناسب تر ارزیابی می کنم نه آنچه به غلط، رئال پلتیک (Real Politics) نامیده می شود. پنجم: اما در مورد موشک باران حزب دمکرات کوردستان، می خواهم این گونه نتیجه بگیرم که این اقدام جمهوری اسلامی، در واقع، آگاهانیدن حزب دمکرات کوردستان به این دانسته بود که جمهوری اسلامی، از حرکت حزب به سوی نقطه عطف، آگاهی کامل دارد و این باور را القا می کند که در صورت پایان گفتمان گفتگومحور از سوی حزب و حرکت به سوی یک افق کیفی (گفتمان هویت محور)، بازی جمهوری اسلامی و حزب دمکرات، به طرف “بازی صفر و یک”، خواهد رفت.
ششم: به باور من، پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر باز بودن درهای گفتگو و مذاکره با حزب دمکرات کوردستان، نه یک استراتژی، بلکه یک “تاکتیک در انتظار باش” است تا هم مانع از حرکت حزب به سوی اساسنامه ای کردن استقلال طلبی باشد هم تلاش کند با عمیق تر کردن شکاف میان احزاب کوردستانی، سیاست کوردستانی کردن مساله ی کورد را به زعم خود، به عنوان یک گزینه ی بالقوه بر روی میز داشته باشد.
سخن آخر:
به باور من، حرکت حزب دمکرات کوردستان به سوی اساسنامه ای ساختن استقلال طلبی، اولا می تواند توجیه همه ی دلایلی باشد که پیش از این، به عنوان چرایی انشعاب از حزب دمکرات کوردستان ایران طرح شده بود، دوما پاسخی معقول و درخور به گفتمان هویت خواهی مردم کوردستان است، سوما بستره را برای تابوشکنی در مطالبه گری مهیا خواهد ساخت. چهارم، درهای نفوذ جریان های باشوور را برای معامله و سوداگری بر سر احزاب روژهەلات خواهد بست. پنجم، تاثیری قاطع بر تغییر گفتمان در موکریان خواهد گذارد و در نهایت، -اگرچه با در نظرگرفتن برخی محدودیت های اولیه- در تعامل با اپوزیسیون ایرانی، مدار جنبش رهایی بخش ملت کورد را به بالاتر ارتقا خواهد بخشید.