طبق آمارهایی که ازسوی برخی از فعالان حقوق زنان منتشر شدهاست، درسراسر تاریخ ادبیات ایران یعنی از دوران “رودکی” تا به امروز نزدیک که به 8000 شاعرشناخته شده و ثبت شده، مرد می باشند و تنها 400 نفر ازاین آمار را زنان تشکیل میدهند.
ازدلایل عمدهی کمرنگی حضور زنان در ادبیات ایران میتوان به نکات ذیل اشاره نمود:
مردسالاری
در جوامع ایران ازدیرباز تمام مکانهای سیاسی وفرهنگی در اختیار مردها بودهاست و همچنین بدلایل مذهبی وفرهنگی، به زنان اجازهی حضور داده نشده است و نتوانستهاند در عرصههای سیاسی وهنری وحتی تحصیل علم و دانش حضور داشتە باشند.
در حاکمیت مردسالارانه دختران وزنان محکوم به اطاعت بی چون وچرا از(پدر ،برادر،همسر)بوده وباید فرمانبردار آنها باشند. با نگاهی اجمالی به بخش عظیمی از ادبیات کلاسیک ایران تا کنون ، زنان در ادبیات، خاصه در شعرهمیشه مظهر بی وفایی، مکروحیله بودهاند! واین از لحاظ روانشانسی اجتماعی، نوع تفکر حاکم بر جامعه را میرساند.
نکتهی دیگری که بسیار حائز اهمیت است، وجود عمددتا دو طیف ادیب وشاعر در ایران میباشد
-ادیبیات خانقاهی،عرفانی،درباری
-ادبیات عاشقانه
در جوامع قدیم ایران مردان از کودکی در حجره و خانقاها خواندن ونوشتن را فرا میگرفتند و یا برخی از شاعران مرد در خدمت دربار پادشاهان بودە و در مدح و ثنای آن پادشاه شعر می سرودند وجهت امرار معاش خود صلهای دریافت میکردند. در آن دوران زنان حتی اجازه بیرون آمدن از خانه را هم نداشتند و بندرت بعضی دختران امرا واشراف در خانهی خود بواسطهی زنانی دیگر تا حدودی خواندن ونوشتن را یاد گرفته و به حفظ قرآن میپرداختند ودیگر حق رفتن به مکتب ومدرسه را نداشتند.
در ادبیات عاشقانه هم زنان به دلیل تفکر مردسالارانەی حاکم نمیتوانستند احساسات خودرا بیان کنند. آنها وجود وزیبائیشان همانند وسیلهای در خدمت مردها بود ودر چنین فضایی چگونه میتوانستند از عشق وعلاقه حرفی به میان بیاورند!!؟
با این مقدمه معلوم شد که چرا حضور زنان در ادبیات کلاسیک کمرنگ وناچیز بودهاست. وحال نگاهی گذرا به تاریخ ادبیات زنان در ایران میاندازیم.
مسألەی تربیت زنان و رسیدن آنها به حقوق فردی واجتماعی خود، همواره دغدغهی اصلی روشنفکران وآزادیخواهان ایرانی بودهاست،
میرزا یوسف اعتصام ، پدر پروین اعتصامی شاعر، مسئول مجلهی”بهار” نخستین پرچمدار این حوزه می باشد. میرزا یوسف چند سال قبل از نهضت مشروطه درسال 1279 با ترجمهی کتابی از یک نویسندهی مصری بنام قاسم امین در مورد تربیت زنان، مسألەی زنان وحقوق آنها را مطرح نمود.
بعد از او علی اکبر دهخدا نویسندهی روزنامهی صوراسرافیل در مجموعە مقالات خود تحت عنوان “چرند وپرند” با لحنی طنزآمیز به نقد مسائلی از قبیل “ازدواج اجباری، تعدد زوجات، خرافات وغیره پرداخت.
بعداز فعالیت کسان دیگری در این زمینه “همسر دکتر حسین خان کحال”اولین زن ایرانی است که در راستای اعتلای آگاهی زنان، مجلهی”دانش” را چاپ ومنتشر نمود.
از آغاز مشروطه وبواسطهی سفر و دیدارهایی از اروپا وآغازه چندین دوره اصلاحات سیاسی واجتماعی وظهورنوگرایی در ایران، زنان در عرصههای مختلف حضور بیشتری پیدا کردند.
اگرچه این فضا بیشتر برای دخترانی از خانوادههای اهل ادب همانند پروین اعتصامی و دیگر دختران اشراف جامعه مهیا بود، اما زنان ثابت نمودند که میتوانند در این عرصە نقش داشته و در هنر وادبیات جایگاهی برای خود کسب نمایند.
“پروین اعتصامی”مشهورترین زن شاعر ایرانی در دوارن قاجاریه و اولین شاعر زنی بود که در توصیف درد و رنج آنان شعر سرود.
بعداز پروین، جدی تر ومتفاوت تر از او “فروغ فرخزاد”میباشد که هیچکس همانند وی مورد طعنە وتکفیر جامعهی خود قرار نگرفت. تفاوت او با پروین اعتصامی در این است که وی ازعمق آلام ودرد زنان وبا احساس زنانهی خود شعر می سرود. فروغ در مقام یک شاعرە خیلی زود توانست خود را از تاثیرات فضای مرد سالارانهی حاکم در ادبیات خارج سازد و به احساس واشعار خود شکوه واصالت زنانه ببخشد و خود را از تکرار وتقلید نگرش مردسالارانە رها سازد. اگرچه نباید شعر وادبیات را با دید ونگاه جنسیتی تفکیک نمود، اما منظور اینستکە چه در گذشته وچه در حال حاضربیشتر زنان شاعر در بیان احساس واقعی خود از مردها تقلید نمودهاند!! اما فروغ مشعلدار شعر واقعی زنان می باشد.
ادبیات زنان در حوزهی شعروداستان با تلاش زنانی همانند”فروغ وسیمین بهبهانی وسیمین دانشور وطاهره صفارزاده ودیگران…متولد شد ولی بعد از بر سرکار آمدن جمهوری اسلامی والزام وترویج ایدئولوژی مذهبی مجددا ادبیات زنان و حضور آنها دچار رکود گردید.
اما زنان آگاهانه از هر فرصتی که ایجاد میشد بنفع خود استفاده نمودند. برای مثال در دوران اصلاحات که تاحدودی فضای سیاسی وفرهنگی بازشد، زنان ودختران مستعد وعلاقمند به ادبیات فعالیت خودرا گسترش دادند تا جایی که تاثیر آنها بر ادبیات این دوره کاملا مشخص وواضح است.
اگرچه هنوز جامعه آنگونه کە باید وشاید با فعالیتهای هنری وفرهنگی زنان کنار نیامدهاست اما آنچه دراین راستا اهمیت دارد اینست که زنان این پیشرفت وموفقیت را بواسطهی تلاش بی وقفهی خود بدست آوردهاند و امروزه در سراسر ایران ودرتمام محافل ادبی وهنری حضور زنان بسیار چشمگیر است. بویژه در اوایل شروع بکار انجمن های ادبی وفرهنگی، زنان ودختران علاقمند دراین انجمن ها نقش مهمی را ایفا نمودند، تاجایی که اکنون در ایران در هر نشریهی ادبی وهنری آثار زنان شاعر وادیب هم به چشم میخورد واین نشان از پیشرفت وسیر ترقی زنان در مبحث ادبیات دارد.
در کردستان ایران نیز علی رغم مشکلات زیاد فرهنگی وسیاسی، قافلهی زنان فعال درحوزهی ادبیات در حال حرکت است ومرزهای ساختگی فکری وجنسیتی را کنار میزند.
بعد از مرگ نابهنگام”ژیلاحسینی” دهها وصدها تن دیگر پا به عرصهی ادبیات وهنر گذاشتند. شاعران ونویسندگان مطرحی همانند کلثوم عثمانپور، نسرین جعفری، مریم قاضی، لیلا صالحی، نسرین باباخانی، بیان علیرمایی، فاطمه فرهادی و… همگی دارای آثار چاپ شده در زمینهی ادبیات می باشند وبخش زیادی از فعالیتهای فرهنگی انجمن های ادبی همواره بر دوش زنان بوده وهست. چه در حوزهی فعالیت ادبی وچه در عرصەی آموزش و دایر نمودن کلاس های تدریس زبان کردی.
جا دارد که این نکتهی مهم را فراموش نکنیم که اگرچه بدلایل تاریخی وفرهنگی که به آن اشاره نمودیم نام ونشان زنان در ادبیات ایران کمرنگ باشد، اما اگر به ادبیات عامیانه وفلکلوریک دقت کنیم از اشعار لالایی مادران گرفته تا حکایتهای شیرین وآموزنده، در تمام این نوع ادبیات دیرین وارزشمند صدای مهربانانه وهنرمندانهی زنی بگوش میرسد. بنابراین بی شک زنان نخستین وبهترین شاعران وادیبان جهانند، اگرچه نامشان همانند خودشان ناشناخته ومسکوت گذاردەشدە، ماندهاست!!
درشمارهی٦١٥ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است