حادثەی غرق شدن یک قایق مهاجران کورد در آبهای فرانسە و بریتانیا در “کانال مانش” بار دیگر موضوع مهاجرت از ایران و بە جان خریدن مخاطرات این تصمیم خطیر بە سرخط خبر رسانەها تبدیل شد. این حادثە دردناک نیز بە قیمت جان یک خانوادە پنج نفرە اهل سردشت تمام شد. تکرار این حادثە اگرچە دلخراش اما برای کوردها غیرە منتظرە نیست، چون این تراژدیها بخشی از تاریخ این ملت است.
پدیدە مهاجرت در کشورهای دیکتاتور و مصیبتزدە تازە نیست، سالیانە صدها هزار نفر با تصمیم مهاجرت از کشور سودای زندگی بهتری در سر پروراندە و در پی کسب این زندگی بهتر کە جزو حقوق اساسی و جهانشمول هر فردی است، راهی این راه بی بازگشت میشوند.
موضوع مهاجرت کوردها از سرزمین نیاکان خود چە از نوع اجباری یا خودخواستەی آن قدمتی دیرینە داشتە و میتوان گفت صدها سال است ملت کورد در حالت کوچ و کوچانیدن است؛ اما سیر این موضوع در وضعیت کنونی حائز اهمیت ویژەتری است. از این نظر کە مردم ایران تحت حاکمیت رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی از بیشتر حقوق اساسی خود محروم بودە و از دگر سوی فقر، گرانی، بیکاری آنان را در تنگنا قرار دادە و وضعیتی را رقم زدە است کە برای رهایی از این زندگی سخت و مشقتبار، از بیم هیولا بە آغوش مرگ بشتابند.
کوردستان چە در عصر پهلوی و چە تحت حاکمیت جمهوری اسلامی کوردستان یکی از مناطق فقیر و بە حاشیەراندە شدەی ایران بود و سوای فرمان جهاد و جنگ تحمیلی جمهوری اسلامی بر کوردستان کە بیش از چهل سال است ادامە دارد، این دو رژیم دیکتاتور با چپاول منابع طبیعی و زیرزمینی کوردستان بە فقر و بیکاری و درماندگی در این بخش از ایران بیشتر دامن زدە است. علیرغم اینکە کوردستان دارای منابع عظیم معادن و میادین نفت و گاز و انرژی بودە، اما اکثر مردم کوردستان با با مصائب بیکاری و مشکلات اقتصادی دست و پنجە نرم کردە و با زحمت و مشقت وصفناپذیر بە امور کشاورزی و کارگری مشغولند. مردم کوردستان بدون هیچ حمایتی از جانب دولت زندگی سخت و مشقت باری را میگذرانند و کارگران از فرط بیکاری و نبود کارخانە و کارگاههای تولیدی و خدماتی در مناطق غیر کوردستان بە کارهای طاقت فرسا آن هم فصلی مشغولند. فقر، بیکاری و گرسنگی تهدیدی جدی علیە امنیت اجتماعی مردم کوردستان بە شمار رفتە و بسیاری از مردمان مناطق مرزی کوردستان را ناچار بە برگزیدن آخرین انتخاب، یعنی کولبری کردە است. بە عبارتی دیگر انتخابی میان مرگ و زندگی جهت کسب لقمەای نان برای خانوادە. از همین روی مردم کوردستان با توجە بە کوه مشکلات ناگزیر راە پرخطر مهاجرت بە خارج از کشور را در پیش میگیرند و بە امید زندگی بهتر و رهایی از مصائبی کە با آن دست پنجە نرم میکنند سرزمین نیاکان خود را پشت سر میگذارند.
اما رسیدن بە بهشتی کە در ذهن خود تصور میکنند آسان نیست. در این راە پر فراز و نشیب مرگ همیشە بەعنوان بختکی گریبانگر مهاجران است. رهایی از دو سپاە ددمنش ترکیە و جمهوری اسلامی، قساوت قاچاقچیان، سرمازدگی، مفقود شدگی، از دست دادن مال و دارایی، زندان، شکنجە، دوری از خانوادە، متلاشی شدن زندگی، وعدە و وعیدهای دروغین قاچاقچیان، بدهکاری و فروش اموال و دار و ندار و سرانجام امواج خروشان و گستاخ دریا تنها بخشی از مشکلات پیش روی مهاجر تا رسیدن بە مقصد است.
تازە گذر از تمامی مشکلاتی کە در مورد آن بحث شد پایان کار نیست؛، مهاجران وقتی بە اروپا یان کشورهای دیگر مقصد میرسند، با بیرحمی و مجموعە مشکلات دیگر مواجه میشوند و اینبار انتظار بسیار، و خطر دیپورت و بازگشت بە نقطەی صفر و ناامیدی از زندگی بخشی از معضلاتی هستند کە گریبانگر پناهندگان شدە و بهشتی متصور برای آنان را بە دوزخ تبدیل میسازد.
پدیدە کوچ و مهاجرت اینک بە دلیل شرایط اقتصادی خاص فعلی در ایران بیشتر گسترش یافتە است. اصل مطلب اینست کە مردم میروند، چون رژیم جمهوری اسلامی هیچ راهی برای آنان باقی نگذاشتە است.
ویژگی مهاجرت هماکنون با گذشتە متمایز است. اگر پیشتر (قبل از روی کار آمدن جمهوری اسلامی) بیشتر مهاجراتها بە منظور ادامەی تحصیل در خارج از کشور بودە و افراد پس اتمام تحصیلات بە کشور بازگشتە، اکنون برای فرار از وضعیت موجود میباشد. همچنین اگر پس از انقلاب ایران در سال ٥٧ ایران مهاجرت کنندگان را مخالفان سیاسی رژیم و جوانان و دانشجویان آنهم بە منظور ادامەی تحصیل تشکیل میداد، اینک دیگر همەی آحاد مردم از هر قشر و طبقە تازە بەطور دستەجمعی و خانوادگی راە مهاجرت را در پیش میگیرند. زیرا فقر، بیکاری و نبود امنیت روحی و آسودگی درونی کە نتیجە و برآیند سیاستهای جمهوری اسلامی میباشد، هیچ افق روشنی برای آنان نگذاشتە است.
در پایان گفت کە مسئولیتگریزی رژیم و بی تفاوتی در قبال مشکلات و مصائب مردم روی دیگر این پدیدە است، آنچە برای جمهوری اسلامی بیش از مردم و اوضاع داخلی کشور اهمیت دارد، بیشتر سرنوشت جنوب لبنان، حزباللە و سایر گروەهای نیابتی رژیم در منطقە است. جمهوری اسلامی همەی درآمد و سرمایەی ملی را صرف مقاصد نظامی و ایدئولوژیک خود کردە و آنچە برای حاکمیت اهمیتی ندارد، رفاه و سعادت مردم و بەطبع آن مهاجرت (فرار) از کشور است.