• ارتباط با ما
  • روزنامە کردستان
Menu
  • ارتباط با ما
  • روزنامە کردستان
کردی
English

وبسایت مرکزی حزب دمکرات کردستان

  • نخست
  • اخبار
    • ایران
    • جهان
    • کردستان
    • پیام
    • اخبار حزبی
    • گزارش خبری
  • مقالات
    • اندیشە آزاد
    • اجتماعی
    • سیاسی
    • رسانەهای دیگر
    • زنان
    • فرهنگ و ادبیات
    • گوناگون
  • دبیرکل حزب
  • گفتگو
  • اطلاعیەها
  • بیانیەها
  • اسناد
  • رهبران شهید
Menu
  • نخست
  • اخبار
    • ایران
    • جهان
    • کردستان
    • پیام
    • اخبار حزبی
    • گزارش خبری
  • مقالات
    • اندیشە آزاد
    • اجتماعی
    • سیاسی
    • رسانەهای دیگر
    • زنان
    • فرهنگ و ادبیات
    • گوناگون
  • دبیرکل حزب
  • گفتگو
  • اطلاعیەها
  • بیانیەها
  • اسناد
  • رهبران شهید
Search
Close
کردی
ارتباط با ما
English
Menu
  • نخست
  • اخبار
    • ایران
    • جهان
    • کردستان
    • اخبار حزبی
    • بیانیەها
    • پیام
    • گزارش خبری
  • مقالات
    • سیاسی
    • اجتماعی
    • زنان
    • اندیشە آزاد
    • فرهنگ و ادبیات
    • گوناگون
  • دبیرکل حزب
  • گفتگو
  • اسناد
  • اطلاعیەها
  • رهبران شهید
  • روزنامە کردستان
  • ویدیو
  • کتابخانە

راه خروجی برای انقیاد زنان از نگاه سیمین دوبوار

24th نوامبر 2021
in اندیشە آزاد

سهراب رحمتی

راه خروجی برای انقیاد زنان از نگاه سیمین دوبوار

 

چکیده

سیمون دوبوار یکی از نظریه‌پردازان فرانسوی بود که در قرن بیستم با نگاه فلسفی که بر پایه اگزیستانسیالیسم بنا نهاده بود به مسئله برابری حقوقی زنان در جوامع غربی پرداخت . نظریه او در این مورد که زن باید برای به دست آوردن برابری ابتدا از تمامی بندهای برساخته جامعه رها شود، تنها وضعیت حال زنان را مورد واکاوی قرار نداده بلکه تمام عوامل و ابزارهایی که این وضعیت بحرانی را برای زن خلق کرده بود مورد بررسی قرار داده است. وی از نظر زمانی از اسطوره‌ها شروع می‌کند و تمامی توصیفها و تعریفی که از زن بیان شده را مورد واکاوی قرار می‌دهد و همچنین به تشریح تاثیر این عوامل از کودکی تا کهنسالی زن در جوامع مرد سالار می‌پردازد و نقش کلیدی را در خلق این بحران حقوقی زن، به مرد ربط می‌دهد. دوبووار معتقد است که عوامل بنیادی که زنان را به این وضعیت مقید ساخته است یکی محصور ساختن زن در خانه و مانع فعالیت وی در امور اجتماعی و دیگری ازدواج و تولید مثل است که زن را در این دام گرفتار کرده است. دوبوار برای رهایی زنان از این دام، نظریه فلسفی خود را بر تئوری”نابرابری جنسی” و “دیگری” ارائه داد که در کتاب “جنس دوم” به شیوه ریشه‌ای به تشریح آن پرداخته است. این مقاله سعی بر این دارد که با روش تحلیلی_ توصیفی  به  عوامل انقیاد زنان و همچنین راهکارهای گذار از این قید و بندها از دیدگاه سیمون دو بووار بپردازد.

کلید واژه‌ها: سیمون دوبوار، اگزیستانسیالیسم، ازدواج، دیگری، جنس، زن.

مقدمه

در نگاه فلسفی سیمون دوبووار به مسئله برابری حقوقی زنان و با بهره بردن از فلسفه اگزیستانسیالیستی  که خواستار آزادی و اختیار مطلق برای انسان می‌باشد، زن را به مثابه “دیگری” مرد قلمداد می‌کند. البته این برداشت دوبووار از عرضی بودن زن  و تابع بودن زن و نقش وی در طول تاریخ اجتماعی می‌باشد. دوبووار بر این باور است که زن نیز مانند مرد موجودی انسانی است(دوبووار، جنس دوم، جلد اول، ص17) و وضعیت زن را از دیدگاه زن در عرصه‌های گوناگون بررسی می‌کند. دوبووار با واکاوی وضعیت زنان، کهتری زن را از ماقبل تاریخ تا دنیای معاصر تجزیه و تحلیل می‌کند. او نقش مرد را در فرودستی زن در اساطیر و جای گرفتن آن در تاریخ و همچنین پناه بردن به فلسفه و روانکاوی  و در نهایت در مذاهب  و دین برجسته می‌نماید و بر این باور است که زن در فرهنگ مردسالار “منفی” یا “دیگری” تلقی می‌شود و این فرودستی زن را امری برساختی تلقی می‌نماید. از این رو “دیگری بودن” زن را مقوله‌ای بنیادی در تفکر بشر می‌بیند و به نقد آن می‌نشیند. دوبووار اعتقاد دارد که”موقعیتی که در خلال زمان ایجاد شده است، در زمان دیگری می‌تواند از بین برود”(دوبووار،جنس دوم، جلد یک، ص23).  دوبوار بر این باور است که در این جهان زنان به حصر خانگی محکوم شده‌اند و مرد که از طریق ابزارهای موجود خود را سوژه تلقی می‌نماید و راه را بر هرگونه فعالیت و تکاپوی زن می‌بندد و با ارزشها و هنجارهایی که برای زن تعیین  و تعریف کرده‌، زن را در انقیاد دائمی گرفتار ساخته و از سوژه بودن وی ممانعت می‌نماید. این مقاله سعی دارد با تکیه بر نوشته‌های سیمون دوبوار و پژوهشهای انجام شده، به چرایی و عوامل انقیاد زنان و همچنین اصول ارائه شده برای گذار زن از قیود برساخته دست بشر از نگاه دوبووار روشنی بخشد.

فلسفه اگزیستانسیالیستی خواستار آزادی و اختیار مطلق برای انسان می‌باشد(یزدخواستی، ص7) و با محور قرار دادن نیازهای دنیوی، انسان را مختار می‌پندارد و هرگونه قدرت خداگونه که قدرت اختیار انسان را سلب کند، انکار می‌کند و در عین حال مسئولیت اختیار انسان را به عهده خود وی می‌گذارد(ویکیپیدیا، دانشنامه آزاد). بر همین مبنا دوبووار قصد دارد که تمامی اعتقادات و هنجارهای برساخته دست بشر(مرد) در مورد زن را به نحوی آشکار کند که زن محبوس در بند خانه را از موقعیت درجه دوم خود آگاه سازد. سیمون دوبووار نظریه “دیگری” بودن زن را که بر مبنای فلسفه اگزیستانسیالیستی سارتر درباره سرشت تعارض‌آمیز روابط انسانت اقتباس کرد، زن را به مثابه دیگری، پدیده‌ای متافیزیکی تلقی می‌کند، اسطوره‌ای که مردان جامعه را بر مبنای آن می‌سازند و فراگیر شدن این مفهوم را ناشی از پذیرش دیگری بودن خود زنان می‌داند(خزایی،زن مستقل،ص2).

دوبووار بر این باور است که سرنوشت زنان طوری تعریف شده است که آنها یک دیگری فرمانبردار هستند و وجودشان تنها در رابطه با مرد و از دیدگاه مردان معنی پیدا می‌کند. مفهوم “زن به دنیا نمی‌آید، بلکه زن می‌شود”  در این تعریف او ماهییت و چیستی زن را ساختگی  و محصول جامعه میداند  و زنانگی را امری تاریخی و فرهنگی تلقی میکند(چاوشی و بستان، ص 27). وی بر این باور است که مرد همیشه میل سوژه بودن را داشته و برای نائل آمدن به این موقعیت از همه ابزارها در طول تاریخ استفاده کرده‌اند. مردان برای سوژه ماندن، تلاش می‌کنند و برای نیل به این هدف  به یک “دیگری” احتیاج داشته اند که همانا زن می‌باشد. وی در کتاب جنس دوم خود می‌گوید که: چگونه ممکن است این تقابل بین جنسها مطرح نشده باشد، که یکی از عوامل خود را به مثابه یگانه عامل اصلی آشکار کند و هرگونه وابستگی به فرد مشابه را مورد انکار قرار دهد و عامل دوم را به مثابه دیگری تعریف نکند(دوبووار، جنس دوم ،ص22).

بر همین اساس دوبوار در نظریه خود، نقش مرد را در تعریف دیگری خود(زن) از اسطوره‌ها، سنتهای کهن، رمانها و همه توجیهاتی که در این راه طرح شده، واکاوی می‌کند.  وی بر این باور است که اساطیر یک دوگانگی در خیال انسان مجسم می‌کند و برتری یک جنس بر جنسی دیگر را در خیال پرورش می‌دهد . وی برای نقد این باور و استنتاجی که از آن شده، به نظریه لویی استروس را  در کتابش طرح می‌کند : “گذر از حالت طبیعت به حالت فرهنگ، با توانایی انسان بر تصور روابط زیست‌شناختی به شکل سیستم‌های متضاد تعریف می‌شود: ثنویت، تناوب ضدیت و تقارن، اعم از این‌که به شکل‌های مشخص یا به شکل‌های محو و مبهم عرضه شوند، بیش‌تر دریافت‌های بی‌واسطه‌ی اساسی و مستقیم واقعیت اجتماعی را تشکیل می‌دهند تا پدیده‌هایی را که پای توضیح آن‌ها در میان است” (دوبووار، جنس دوم، جلد1،ص21).

دوبووار در اندیشه عمیق خود که بیشتر برای آشکار ساختن موانع سر راه زنان تاکید می‌کرد به نقش زیست شناسی و روانکاوی و همچنین ماتریالیسم تاریخی اشاره دارد و آنها را نقد می‌کند. در حوزه زیست شناسی او معتقد است که تکثیر نوع (حفظ زیستی نوع) یکی از عواملی است که سرنوشت زن را بحرانی کرده است و بر این باور است که روند بزرگ شدن پسر عادی است و تکامل مرد به نحوی شکل می‌گیرد که غرور وی همراه با ارزشگذاری‌هایی که از جهت جامعه به وی نسبت داده می‌شود، نیز با آن پیشرفت می‌کند و به مثابه اصیل تکامل می‌یابد. اما این امر در زن با وجود (زهدان و تخمدان) زن را برای وظیفه‌ای ابدی که “تولید مثل” است، آماده می‌سازد که در حقیقت به گرفتار شدن زن می‌انجامد. دوبوار در مورد چیستی اسپرم تحقیق می‌کند و از نظریه‌های نظریه‌پردازان مختلف بخصوص ارسطو پرده بر می‌دارد، که استدلالش در راستای دیگری بودن زن می‌داند: جنین حاصل برخورد اسپرم و قاعدگی است، “اصل نر است که قوت، جنبش، فعالییت و زندگی به شمار می‌رود و زن فقط ماده انفعالی را فراهم می‌آورد”(دوبوار،جلد1، ص45) و سهم محدود شونده زنان در این نظریه‌ها را که فقط نگه دارنده یک اصل زنده فعال را که قبلا بطور کامل ساخته شده است نمی‌پذیرد.

دوبووار بر این باور است که سرنوشت زنان طوری تعریف شده است که آنها یک دیگری فرمانبردار هستند و وجودشان تنها در رابطه با مرد و از دیدگاه مردان معنی پیدا می‌کند. مفهوم "زن به دنیا نمی‌آید، بلکه زن می‌شود" در این تعریف او ماهییت و چیستی زن را ساختگی و محصول جامعه میداند و زنانگی را امری تاریخی و فرهنگی تلقی میکند
دوبووار بر این باور است که سرنوشت زنان طوری تعریف شده است که آنها یک دیگری فرمانبردار هستند و وجودشان تنها در رابطه با مرد و از دیدگاه مردان معنی پیدا می‌کند. مفهوم “زن به دنیا نمی‌آید، بلکه زن می‌شود” در این تعریف او ماهییت و چیستی زن را ساختگی و محصول جامعه میداند و زنانگی را امری تاریخی و فرهنگی تلقی میکند

سیمون دوبووار موضوع زن را در روانکاوی مورد بررسی قرار می‌دهد و آن را در امر “دیگری شدن” زن دخیل می‌داند. دوبوار نه نظریه مارانیون که زنان به ارگانیسم رسیده را “شبه مرد” قلمداد می‌کند، و نه نبود آلت مردانه را که از نظر فروید ایجاد حقارت می‌کند می‌پذیرد و بر این است که این فقدان آلت مردانه نیست که این عقده را ایجاد می‌کند بلکه مجموع شرایط است و دختربچه آن‌گاه که خود را در برابر امتیازهایی می‌یابد که پسربچه صرفاً به خاطر پسر بودنش از آن‌ها برخوردار است از جمله  مقامی که پدر در خانواده اشغال می‌کند، برتری موجودات نر، آموزش، و خلاصه همه‌ی امور و واقعیات، فکر زن را در مورد برتری مردانه، تأیید می‌کند. در خلال روابط جنسی حتی وصف هم‌خوابگی که زن را در زیر مردان قرار می‌دهد خود حقارتی تازه است. (جنس دوم کتاب اول ص.87).

دوبوار معتقد است که روانکاوی امور توجیه نشده را به مثابه “پذیرفته شده همچون حقیقت” در نظر می‌گیرد و شرم را در دختر بچه و غرور را در پسر بچه بر می‌انگیزند اما باید قبل از همه اینها به توصیف “شرم و غرور” پرداخت.  وی می‌گوید که غریزه جنسی را نباید به عنوان فرضی غیر قابل رد در نظر گرفت(همان، ص 90-91). دوبوار بر این باور است که روانکاوی آلت تناسلی مرادنه را به نمادی بدل ساخته که غرور، و نماد قدرت را در مرد نهادینه می‌کند ولی این اصل حقیقت نیست و می‌گوید “اگر زن بتواند خود را به مثابه نفس آشکار کند، چیزهایی معادل آلت مردانه ابداع می‌کرد، عروسک که نوید کودک در آن تجسم می‌یابد می‌تواند تملکی با ارزش‌تر از آلت مردی شود”(همان،ص94).

دوبوار رویکرد اگزیستانسیالیسم را برای توجیه نظریه‌های روانکاوان عرضه می‌کند و می‌گوید: ما مسئله‌ی سرنوشت زن را کاملاً به گونه‌ای دیگر مطرح می‌کنیم. زن را در دنیایی از ارزش‌ها قرار می‌دهیم و به رفتار او حجمی از آزادی می‌بخشیم. فکر می‌کنیم که زن بین تاکید بر تعالی خود یا ازخود بیگانه‌ شدنش در شی می‌تواند دست به انتخاب بزند؛ زن بازیچه‌ی گرایش‌های جزئی متضاد نیست، راه حل‌هایی که در میان آن‌ها سلسله‌ مراتبی اخلاقی وجود دارد، ابداع می‌کند. (همان، ص96).

دوبوار بر تحلیل فروید در خصوص” امیال” خرده می‌گیرد که چرا میل دختر بچه به پدر، او را به درجه خدایی می‌رساند اما میل پسر بچه به مادر، او را در همان پایه تحتانی جا می‌گذارد و به مقامی بالاتر نمی‌رساند و نتیجه‌گیری دوبوار از این حالت آن است که “همان‌قدر که کافی نیست گفته شود زن ماده است، او را با شناختی هم که خودش از زنانگی‌اش دارد، نمی‌توان تعریف کرد؛ زن در بطن اجتماعی که خود عضوی از آن است بر زنانگی خود شناخت پیدا می‌کند” (همان: ص۹۴) و این موضوع را به اقتدار نسبت می‌دهد که مرد در ساختار اجتماعی در طول تاریخ از آن بهره مند بوده و سود جسته است. دوبوار دین و مذهب را نیز یکی از عوامل کهتری زن می‌پندارد و می‌گوید: “مسیحیت به رغم کینه ای که از زن دارد، مریم باکره تقدس یافته و همسر پاکدامن و مطیع را مورد احترام قرار می‌دهد. زن وقتی شریک پرستش شد، می‌تواند حتی وظیفه‌ی مذهبی مهمی به عهده گیرد”(جنس دوم، جلد 1،ص137).

دوبووار در جلد دوم کتابش تحت عنوان تجربه‌های عینی، همه مراحل زندگی از کودکی تا آخر را مورد مداقه قرار می‌دهد. او معتقد است که “مجموعه تمدن است که حد فاصل بین نر و اخته را که مونث خوانده می‌شود، تولید می‌کند و می‌افزاید که تنها وساطت فردی دیگر است که می‌تواند فرد را به دیگری تبدیل کند(دوبووار،جنس دوم، جلد دوم ،ص13).  وی بر این باور است که دختر از کودکی تا سن 12 سالگی  هم از نظر جسمی و هم از نظر عقلی هم سطح پسر بچه می‌باشد اما دخالتهایی که از جانب دیگری و دنیای بیرونی وارد زندگی بچه‌گانه او می‌شود، دختر بچه را به وضعیت از خودبیگانگی وارد می‌کند. دوبوار برای تایید نوشته‌هایش به بیان نظریه دویچ می‌پردازد: “یک واقعه خارجی نظیر مشاهده آلت تناسلی مردی نمی‌تواند تحول درونی ایجاد کند . ممکن است مشاهده بتواند یک اثر هیجانی شدید برانگیزد اما فقط به شرط اینکه یک رشته تجربه‌های مقدم خاص ایجاد شده باشد”(همان، ص27). بنا بر این این میل به استرضا توسط سرکوب کسانی چون پدر و مادر است  و عدم محبت است که توجه دختر را به آلت مردانه پسر جلب می‌کند.

این امر باعث می‌شود که دختر بچه در مرحله جوانی نیز به مثابه یک قهرمان به پسر نگاه کند و احساس امنیت را در آغوش او ببیند و دختر پسر را به عنوان یک دیگری اصیل انتخاب می‌کند در حالی که خود به عنوان یک دیگری فرعی وارد زندگی بشر می‌شود(همان، ص 93-95). دوبوار باور دارد که موقعیت دختر همان موقعیت کودکی قبل از ازدواج است ، به نحوی که تنها اربابان دختر بچه از پدر و مادر به شوهر تغییر کرده است. اما دوبوار دختر جوان شوهر نکرده را در موقعیتی مناسبتر نگاره می‌کند. او معتقد است که “دختر جوان از انکاری که از باب دنیا دارد، از انتظار نگرانی آلود خود ، از عدم خود، می‌تواند برای خود تخته پرشی بسازد و آنگاه در انزوا و آزادی خود سر برآورد”(همان،ص138). دوبوار بر این است که زندگی دختر جوان میان این همه برخوردها، عذابها و دستخوشی‌های سیستماتیک به زندگی درونی غنی‌تر از برادرانش دست می‌یابد. دختر جوان  بر خلاف پسرها که به جانبهای خارجی گرایش یافته‌اند به جهش‌های متفاوت قلبش توجه بیشتری کند و قادر است به طغیان‌هایی که او را در برابر دنیا قرار می‌دهد، وزنه و اعتبار بیشتری ببخشد و از دامهای جدی بودن و سنت گرایی دوری می‌ورزد(دوبوار، جنس دوم،ص138-139).

دوبووار بر این عقیده است که در این مرحله دختر جوان می‌تواند در تعیین سرنوشت خود نقش ایفا کند: “دختر اگر غرق در مطالعه، ورزش، کارآموزی حرفهای، یا فعالیت اجتماعی و سیاسی باشد، خود را از اندیشه ثابت و پایدار به مرد می‌رهاند و برخوردهای احساساتی و جنسی خیلی کمتر ذهنش را به خود مشغول خواهد کرد” و به باور دوبووار نه خانواده و نه سنتهای اجتماعی در این تحول به دختر و تلاشهای او کمکی نخواهند کرد(همان،ص150).

دوبووار اعتقاد دارد که دید زن و مرد به نسبت ازدواج متفاوت است و هرگز تقابل در بین آنها صورت نگرفته است. به بیانی دیگر مسئولیت و حقوق طرفین عقد برابر نیست چون از نظر اجتماعی مرد فردی خودمختار و کامل است. مرد عامل تولید است و وجودش کاری را که برای اجتماع انجام می‌دهد، توجیه می‌کند اما زن همیشه به مثابه برده از جانب برخی مردان(پدر و برادر) به دیگری(شوهر) واگذار می‌شود و زن جزء باج و خراجهایی است که در بین مردان مبادله می‌شود(همان،ص230-231). در اینجا زن همه گذشته خود را، بکارت و عشق خود را به مرد اهدا می‌نماید و حقوقی که زن مجرد از آن برخوردار است از دست می‌دهد و کار وی تنها تولید مثل و نگهداری آنها و محافظت از خانه می‌باشد(همان، ص235). دوبووار نظریه‌پردازیهایی که در محور “دنیای اندیشه‌های زن از دنیای مردان متفاوت است” ـ یعنی صحبت از دنیای زنانه “پیش‌گویی‌های متهورانه” می‌داند و با این استدلال  که اکنون که زن هنوز از گذر جهان مرد خود را باز می‌شناسد، زنانگی امکانی است که باید متحقق شود و سپس، زن واقعیت یابد تا مشخص شود که این هستی هنوز نامتحقق که همانا زن نام دارد، دارای جهان زنانه متفاوتی است و می‌گوید که برای توجیه محدودیت‌های زن باید به شرایط او استناد جست، نه به جوهری مرموز: درهای آینده کاملاً باز است (همان: ۶۶۲ و ۶۶۳).

دوبووار در نظریه خود در کتاب “جنس دوم” که مفهوم “دیگری بودن” زن کلید واژه آن است، عوامل انقیاد زن را جامعه‌ای از هنجارها تلقی می‌کند که برساخته دست مردان است. وی همراه با نقدی از زنان که هرگز نخواسته و نتوانسته‌اند در برابر نابرابریهای موجود به اتحاد برسند، راهکارهایی را ارائه می‌دهد. دوبووار بر این باور است که نباید زن مستقیم به مبارزه با مردان گام نهد چون اگر “زن که  خود زندانی حالیت شده، می‌کوشد که مرد را نیز در این زندان نگه دارد. در این حالت دنیا و زندان یکی هستند و زن نمی‌خواهد در این زندان باشد. (همان،ص666). راه چاره اساسی به نظر دوبووار همان “سوژه شدن زن” می‌باشد و می‌گوید:” امروزه نبرد سیمایی دیگر به خود گرفته است و زن به جای اینکه بخواهد مرد را در این زندن به بند بکشاند، می‌خواهد خود را از این زندان نجات دهد. زن نمی‌خواهد مرد را همراه خود به مناطق حالیت بکشاند بلکه در صدد است خودش در تعالی سر برآورد، آنوقت مرد بدون رضا حکم مرخصی زن را صادر می‌کند(همان،ص667). آنوقت است دو تعالی در برابر یکدیگر قرار می‌گیرند.

دوبووار آزادی و رهایی را گام نخست برای گذار از انقیاد زنان می‌داند. وی بر این باور است که آزادی در مورد زنان انتزاعی است و زن فقط بصورت طغیان گروهی می‌تواند به آن دست یابند. این تنها راه برای کسانی است که به حقوق و آزادی دست نیافته‌اند. وی می‌گوید که این رهایی بصورت جمعی امکان پذیر است و ایجاب می‌کند که قبل از هرچیز تحول وضع اقتصادی زنان را در بر گیرد(همان،ص542). استدلال او برای کار در بیرون خانه اول به دست آوردن استقلال مالی و بعد تثبیت هویت اجتماعی و خارج از چاردیواری خانه برای زنان است. این نظریه‌پرداز معتقد است اولین قدم برای به دست آوردن برابری، همین دو پله است. به نظر او “رهایی” اولین قدم برای رسیدن به آزادی است؛ رهایی مالی با کار کردن زن و رهایی از بند خانه با بیرون رفتن او از خانه امکان‌پذیر می‌شود.

دوبووار می‌خواهد که زن را از عوامل انقیاد خود مطلع سازد و به کشف وظیفه های یکنواخت زن که دوبوار آنان را در خانه داری، مادری که در عوض آزادیش، گنجینه‌های فریبنده زنانگی‌اش را به او هدیه دادند(همان، ص670) نایل آید. پس در اینجاست که دوبووار “ازدوج” را عاملی اساسی برای خانه‌داری و مادری، به جامعه زنان گوشزد می‌کند که سبب اصلی انقیاد و محصور شدن آنها در خانه است . منع زنان از ازدواج از سوی سیمون دوبووار نیز با نگاه به مقوله “رهایی” انجام شده است. دوبووار در کتاب “جنس دوم” بیان می‌کند که چگونه زنان جزو مایملک مردان محسوب می‌شوند و چگونه در ازدواج به بیگاری کشیده می‌شوند. بخشی از زنان بعد از ازدواج دیگر حتی صاحب اموال قانونی خود هم نیستند زیرا پس از ازدواج، همه دارایی‌شان به همسرانشان سپرده می شود او بر این باور است که در وضعیت موجود “زنها مزاحم هستند، سنگینی می‌کنند و خودشان ازین بابت رنج می‌برند، علت این است که آنها سرنوشت انگلی دارند که زندگی اورگانیسمی دیگر را می‌مکند. باید زنان را واجد اورگانیسمی خودمختار کرد. آنها باید بتوانند در مقابل دنیا به مبارزه بپردازند و مایه وجودشان را از آن کسب کنند و آنوقت وابستگی آنها منسوخ خواهد شد و وابستگی مرد نیز. در آن صورت هم زنان و هم مردان بدون کمترین تردید وضع بهتری خواهند داشت”(همان، ص 675-676).

نتیجه‌گیری

سیمون دوبووار در نظریه‌پردازی خود مهمترین عوامل نابرابری جنسی و ستم علیه زنان را مورد واکاوی قرار می‌دهد، دوبووار می‌نویسد که: هنگامی که بردگی نیمی از افراد انسانی و تمام نظام سالوسی که این بردگی آن را در بر می‌گیرد، منسوخ شود، “برش” انسانیت معنای واقعی خود را خواهد یافت و زوج انسانی سیمای واقعی خود را خواهد یافت(دوبووار،ص684) بنابراین  “برابری” و “زوج انسانی” در اندیشه دوبووار تبلور می‌یابد. وی بر این باور است که تفاوتهای زیستی، اساطیر فرهنگی، جامعه پذیری نقشهای جنسیتی، پدر سالاری و باورهای غلط زنان از عوامل انقیاد زنان هستند (چاوشی و بستان،1398) که در همه ابعاد نقش مرد اساسی است که هدف اصلی سوژه شدن خود او(تبدیل به فردی کنشگر، خودمختار که خودش از طریق ذهنش خود را تعریف کند) می‌باشد و سعی بر این بوده است زن را دیگری خود باقی بگذارد. دوبووار معتقد است که دنیای زن را مردان تعریف کرده‌اند و از همه ابزارها برای حفظ وضعیت موجود استفاده کرده‌اند. بیشتر زنان، همواره از حرکت و تکاپوی دنیای اطراف دور نگاه داشته  و به یک زندگی انفعالی محصور گشته‌اند. قدرت افسانه‌های فرهنگی (افسانه ظرافت و زنانگی زن) به گونه‌ای در خدمت مردان قرار گرفته که تحمیل و تبعیت زنان را جاودان و همیشگی کرده است. نقش ازدواج و کانون خانواده که به مکانی برای ظلم و ستم ابدی زنان تبدیل شده است. دوبوار می‌خواهد که به زن “سوژگی و سوژه بودن” را بفهماند و راه و روش آن را نیز از دیدگاه خود ارائه کرده است. نقشهای زنانه تحمیل شده از جانب مردان (مادری،همسری) رایکی از علل انقیاد می‌داند و زنها را به فعالیت تشویق می‌کند و به جای کار خانگی آنها را به کار کارخانگی و شرکت در امر تولید هدایت می‌نماید.

هر چند که انتقاد به فمینیسم اگزیستانسیالیسمی که مقدمه فمینیسم رادیکال معرفی می‌شود، وجودی آشکار دارند اما نظریه دوبووار در امر استقلال مالی و سربرآوردن زنان از محیطی بسته که تا به حال نیز شاهد آن هستیم، امری است که برای هر طیف و اجتماع محدود شده، یکی از راهکارهای اساسی است.  دوبووار به ستمی که زنان را محاصره کرده، اشاره‌ای دقیق و عمیق دارد. ضعف جسمانی زن (با تاکید بر نظریه دوبوار) راه را برای مرد باز گذاشته که تا جای ممکن به انقیاد زن دامن زند. این پروسه در اوج خود در همه ادیان تشدید می‌شود که آن هم مهری بر تصویب و تثبیت این انقیاد است. در همه تاریخی که دوبوار به آن اشاره دارد، زن از استقلال مالی بی بهره است و همین امر مانع پیشرفت و تحول زن شده است.  امر ازدواج هم که به عنوان یکی از راهکارهای رهایی از انحصار زنان ارائه شده است، نظرا گامی است موقتی. در بیشتر جامعه‌های سنتی کنونی نیز زن از روند تولید مثل نا استاندارد رنج می‌برد. بیماریهای ناعلاج دامنگیر زنان و دختران کم سن و سال شده و حتی مانع شده که زن به زندگی استاندارد فکر کند و به غیر از مراقبت از بچه و خانه‌داری که تنها مسئولیتهای سنگینی هستند از حقوق انسانی خود آگاهی نداشته باشد. بیان این راهکارها در نظریه سیمون دوبووار برای مبارزه بی قید و شرط در برابر مردان نبوده بلکه تشویق زنان برای به دست آوردن شخصیت انسانی آنها می‌باشد. “سوژه شدن” زن در فلسفه دوبووار  هدف اصلی است. در بخش پایانی کتاب جنس دوم‏ دوبووار از بنیان‏های‏ یک عشق واقعی که برپایه احترام متقابل و آزادی است سخن‏ می‏گوید. روزی که این امکان برای زن فراهم شود که برای تایید خود و نه برای از خود دور شدن و برای یافتن خود نه گریختن از خود با تمام قدرت، برای او هم‏ همچون مرد عشق به منبعی از زندگی تبدیل می‏شود و نه به‏ خطری کشنده.

منابع

دوبووار، سیمون. 1371،جنس دوم، ترجمه قاسم صنعوی، تهران ، انتشارت طوس .

چاوشی،سارا و حسین بستان نجفی. نقد و بررسی “ماهیت و چیستی زن در فلسفه اگزیستانسیالیستی سیمون دوبووار”. معرفت فرهنگی اجتماعی، سال دهم، شماره چهارم، پاییز 1398، ص 27-40.

یزدخواستی، بهجت. مروری بر افکار سیمون دوبووار. مطالعات راهبردی زنان، سال هشتم، شماره 29، پاییز 1384.

خزایی، حامد. زن مستقل! واکاوی اندیشههای سیمون دوبوار، خرد نامه، شماره 10، سال1373.

وحدت، فرزین. ویدیوهای تخصصی ایران آکادمیا، جلسه دهم و یازدهم.

ویکیپیدیا، دانشنامه آزاد

Tags: انقیاد زنانسهراب رحمتیسیمین دوبوار

Related Posts

اندیشە آزاد

“و”  مثل وریا

3 سال ago
اندیشە آزاد

ما اینگونەایم!

3 سال ago
اندیشە آزاد

مسئلەی ملت‌های ایران از دیدگاە ”صادق هدایت”

3 سال ago

جدیدترین مطالب

اطلاعیەای از سوی مدیریت سایت “کوردستان و کورد” و تلویزیون “تیشک”

31st آگوست 2022

اطلاعیەی هیات تحریریە و گردانندگان “کوردستان و کورد”

31st آگوست 2022

اطلاعیەای از سوی مدیریت سایت “کوردستان و کورد” و تلویزیون “تیشک”

31st آگوست 2022

اطلاعیەی هیات تحریریە و گردانندگان “کوردستان و کورد”

31st آگوست 2022

اطلاعیەای از سوی مدیریت سایت “کوردستان و کورد” و تلویزیون “تیشک”

31st آگوست 2022

اطلاعیەی هیات تحریریە و گردانندگان “کوردستان و کورد”

31st آگوست 2022

اطلاعیەای از سوی مدیریت سایت “کوردستان و کورد” و تلویزیون “تیشک”

31st آگوست 2022

اطلاعیەی هیات تحریریە و گردانندگان “کوردستان و کورد”

31st آگوست 2022

وبسایت مرکزی حزب دمکرات کردستان

دبیرخانە حزب دمکرات کردستان

  • kdpsecretariat@gmail.com
  • ٠٠٩٦٤٤٧٥٠٣١٤٩٤٧٣

کمیسیون تشکیلات

  • kdp.tashkilat@gmail.com
  • ٠٠٩٦٤٧٥٠٧٥٤٨٦٢١

وبسایت "کردستان و کرد"

  • info@kurdistanukurd.com
  • ٠٠٩٦٤٧٥٠١٧٧١٢٠٢
  • ٠٠٩٦٤٧٥٠٤٣٨٣٧٩٩

تلویزیون کردکانال

  • info@kurdch.tv
  • kurdchannel1324@gmail.com​
  • ٠٠٩٦٤٧٥١٨٩٧٢٥١٠

کلیە حقوق این وبسایت برای مرکز اطلاع رسانی حزب دمکرات کردستان محفوظ است

Add New Playlist