گسترش فقر در ایران و کوچک شدن سفره اکثر مردم در حالی گزارش میشود که یک اقلیت ثروتمند در ایران فشارهای هزینهای در حوزه خورد و خوارک را اصلا احساس نمیکنند و همچنان به حجم بالایی از مواد خوراکی دسترسی دارند و اسراف هم میکنند!
بر اساس گزارش مرکز مطالعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، متوسط قیمت ۸۳ درصد از اقلام منتخب خوراکی در آبان امسال بالاتر از خط بحران قرار داشته و فقط ۱۷درصد از این کالاها در وضعیت قابل تحمل و مطلوب قرار دارد.
در این گزارش آمده که میانگین قیمت کالاهایی چون برنج خارجی و ایرانی درجه یک، شیر، ماست، کره و پنیر پاستوریزه، تخممرغ، روغن مایع، موز، سیب، پرتقال، خیار، گوجهفرنگی، سیبزمینی، لوبیاچیتی، عدس، قند و شکر و چای فراتر از حد بحرانی قیمتها قرار دارند.
حد بحران، میزانی از قیمت کالاهای خوراکی است که نشان میدهد از کنترل خارج شده و ممکن است باعث جهش تورم شود.
تورم مواد خوراکی در کنار دستمزدهای ناچیز و کاهش شدید ارزش پول ملیف تغییراتی هولناک در سفره ایرانیان ایجاد کرده و فاصله طبقاتی را به شدت افزایش داده است.
در همین رابطه مرکز آمار ایران گزارشی ارائه داده که مصرف مواد غذایی از سوی خانوارهای ثروتمند روستایی و شهری و با میزان مصرف در خانوادههای فقیر روستایی و شهری را با هم مقایسه کرده است. این گزارش جامعه نشان میدهد که اختلاف میان سفره خانوار فقیر و ثروتمند، حتی در میان روستاییان، چگونه است.
این گزارش مصرف و هزینه سالانه کالاها و خدمات مشمول یارانه در بازه زمانی بین سالهای ۹۵تا ۹۹در میان خانوارهای فقیر و ثروتمند را نشان میدهد.
دادههای مرکز آمار نشان میدهد بهطور میانگین در مناطق شهری ایران هزینه تأمین نان برای یک خانوار در دهک ثروتمند، ۱.۶ برابر هزینه خرید نان یک خانوار فقیر برآورد شده است. این نسبت در مناطق روستایی ۲.۹ برابر اعلام شده است. به بیان شفافتر یک خانوار فقیر ایرانی در نقاط شهری در سال گذشته ۶۶۶ هزار تومان و یک خانوار روستایی ۴۵۱ هزار تومان بابت خرید و مصرف نان هزینه کردهاند؛ درحالیکه دهک ثروتمند شهری ایران یکمیلیون و ۱۱۱ هزار تومان و در نقاط روستایی هم یکمیلیون و ۱۹۱ هزار تومان برای خرید نان هزینه کرده است.
یک خانوار ثروتمند شهری و روستایی در سال ۹۹ به ترتیب ۳۳۷ و ۴۶۱ کیلوگرم نان مصرف کردهاند؛ درحالیکه پارسال یک خانوار فقیر شهری و روستایی بهترتیب ۲۹۵ و ۲۰۰ کیلوگرم نان استفاده کردهاند.
مرکز آمار ایران نوشته که به نظر میرسد پرداخت یارانه نان و آرد گندم در کشور عادلانه نیست و نسبت مصرف نان در دهک ثروتمند به دهک فقیر در مناطق شهری بهطور متوسط ۱.۲ برابر و در مناطق روستایی ۲.۶ برابر بوده است. مصرف برنج ایرانی در مناطق شهری و روستایی رویه متفاوتی را تجربه میکند. ظرف سال گذشته در مناطق شهری، میزان هزینهای که دهک دهم یا ثروتمند جامعه برای خرید برنج پرداخته، ۱۷ برابر هزینهای بوده که دهک اول یا فقیر برای پلوخوری پرداخت کرده است و در مناطق روستایی این نسبت به ۶۴ درصد رسیده است. به بیان روشنتر، یک خانوار فقیر ایرانی در منطقه شهری بهطور میانگین در سال گذشته ۱۹۵ هزار تومان بابت خرید برنج ایرانی هزینه کرده و یک خانوار روستایی فقیر فقط ۶۸ هزار تومان پول برای خرید و مصرف این کالا پرداخت کرده، اما دهک ثروتمند جامعه شهری برای خرید برنج ایرانی ۳.۲ میلیون تومان و خانوار ثروتمند روستایی ۴.۳ میلیون تومان هزینه کرده است.
این درحالیست که خانوادههای ثروتمند ایرانی برای خرید برنج خارجی، نسبت به خانوادههای کمدرآمد، تمایل کمتری نشان میدهند و ظاهرا ثروتمندان برنج خارجی را یک کالای پست قلمداد میکنند؛ بهگونهای که در مناطق روستایی نسبت هزینه برنج خارجی یک خانوار ثروتمند به یک خانوار کمدرآمد یا فقیر بین ۴ تا ۶ درصد نوسان داشته است.
بهطور مثال یک خانوار شهری فقیر سالانه ۵۲۰ هزار تومان و یک خانوار فقیر روستایی ۲۶۴ هزار تومان برای خرید برنج خارجی پول پرداخت میکند و یک خانوار ثروتمند شهری هم سالانه ۴۱۴ هزار تومان هزینه میکند، اما خانوار ثروتمند روستایی در یک سال ۱.۴ میلیون تومان برنج خارجی مصرف میکند. بیشترین هزینه بابت برنج خارجی را دهکهای متوسط و رو به پایین جامعه میدهند. مرکز آمار میگوید: دهک پردرآمد جامعه نسبت به دهک فقیر و کمدرآمد در سال ۹۵ معادل ۱۴ برابر و در سال ۹۹ هم ۱۲ برابر بیشتر برنج ایرانی مصرف کرده که این نسبت در مناطق روستایی در دوره ۹۵ تا ۹۹ بهطور متوسط ۶۰ برابر بوده است.
یک خانوار فقیر شهری در سال گذشته ۱۰ کیلوگرم برنج ایرانی خورده، اما یک خانوار ثروتمند شهری در همان سال ۱۲۴ کیلوگرم برنج ایرانی مصرف کرده است. نکته مهم اینکه یک خانوار فقیر روستایی در سال گذشته فقط ۳.۵ کیلوگرم برنج مصرف داشته؛ درحالیکه یک دهک ثروتمند روستایی در همین سال گذشته ۱۹۰ کیلوگرم برنج ایرانی مصرف کرده است.
همچنین یک خانواده ثروتمند ایرانی پارسال ۶ برابر یک خانوار فقیر ساکن مناطق شهری و ۹ برابر یک خانوار فقیر روستایی شیر مصرف کرده است. در گزارش مرکز آمار ایران آمده که «بهرغم اینکه انتظار میرفت بهدلیل ماهیت شغلی در مناطق روستایی، مصرف شیر در روستاها و در بین خانوارهای فقیر وضع بهتری نسبت به مناطق شهری داشته باشد، اما اختلاف بین سرانه مصرف شیر، در میان فقیر و غنی در نقاط روستایی حتی از مناطق شهری هم بیشتر شده است.»
فقیرترین خانوار شهری و روستایی ایران در سال گذشته به ترتیب ۱۴۲ و ۸۶ هزار تومان برای خرید شیر هزینه کردهاند؛ درحالیکه ثروتمندترین خانوار شهری و روستایی ایران در این مدت بهترتیب ۸۴۵ و ۶۹۴ هزار تومان پول برای خرید و مصرف شیر پرداخت کردهاند. تازهترین برآورد مرکز آمار میگوید: میانگین مصرف شیر یک خانوار شهری از ۹۳.۹ کیلوگرم در سال ۹۵ به ۷۰.۴ کیلوگرم در سال ۹۹ کاهش یافته و مصرف شیر در مناطق روستایی هم از ۱۲۰ کیلوگرم به ۸۹ کیلوگرم افت کرده است. براساس این گزارش، در سال گذشته یک خانوار فقیر شهری و روستایی بهترتیب ۳۳.۶ و ۲۲.۴کیلوگرم شیر مصرف کرده؛ درحالیکه یک خانوار ثروتمند شهری و روستایی طی سال گذشته بهترتیب ۱۲۵ و ۱۴۰ کیلوگرم شیر خوردهاند.
بررسی هزینه سالانه خانوارها در مصرف روغن نشان میدهد اختلاف هزینه روغن نباتی پردرآمدترین خانوارها به کمدرآمدترین آنها در مناطق شهری در فاصله سالهای ۹۵ تا ۹۹ بهطور میانگین دوبرابر و در مناطق شهری ۳.۶ برابر بوده که یکی از دلایل دوبرابر بودن این نسبت در مناطق شهری میتواند استفاده از روغن نباتی خارجی در بین خانوارهای ثروتمند باشد که باعث شده هزینه بالاتری را بپردازند. مصرف روغن نباتی جامد و مایع در مناطق شهری از دهک اول تا دهم خانوار بهطور متوسط در یک محدوده قرار دارد و در مناطق روستایی بین سالهای ۹۵ تا ۹۸ مصرف این کالا با مصرف دهک ثروتمند نسبت مستقیم دارد.