شرقیترین شهر پر جمعیت کوردستان ایلام است. جمعیتی بالغ بر ٦٠٠ هزار نفر در شهری که چند سالی است رکورد خودکشی را در جهان به خود اختصاص داده است. شهری با پیشینه تاریخی کهن و آثار و ابنیه تاریخی که حکایت از کهنسال بودنش دارد.
ایلام در جنگ ایران و عراق از مناطق جغرافیایی بود که مردم شهر نیمی از سال را برای حفظ جان خود از گزند بمباران و موشک پرانی های هرروزه عراق در بیرون شهر، میان چادر و کمپ های کوهستانی روز را به شب می رساندند.
پس از جنگ با کشف ذخائر عظیم نفت و گاز توسط حکومت در این منطقه، ایلام تبدیل شد به منبع درآمدی که جمهوری اسلامی برای درآمدش کیسههای دیگری دوخته بود.
جمعیت روستایی و عشایر کوچ نشین در این استان هم از جاذبههای شگفتانگیزی بود که بارها سوژه مستندسازان متعدد قرار گرفت و نشان میداد که این نقطه از کوردستان را نیز مردمی ساده و صمیمی و زحمتکش تشکیل میدهند.
پس از جنگ و آغاز به اصطلاح دوران سازندگی در ایران بر خلاف آنچه که ادعا میشد ایلام با تمام منابع و پتانسیل عظیم در خود، به جای سیر صعودی سیر قهقرایی آغاز کرد. فساد و ناکارآمدی در سطح ایران که حاصل حکومت یکسویه و دیکتاتوری جمهوری اسلامی بود بر خلاف آنچه که ادعا می کرد، مناطق کوردستان را خطری بالقوه برای ماهیت خود تلقی کرد و همین امر باعث شد تا ساختار زندگی سنتی این استان دستخوش تغییر وتحول منفی شود.
بیکاری گسترده و تبعیض طبقاتی که حاصل نگاه امنیتی دستگاه های امنیتی بود پس از جنگ در این استان غنی به سرعت در لایه های اجتماعی و سنتی جامعه گسترش یافت و این خود سرآغاز موج گسترده ای از یاس و ناامیدی مردم و متعاقبا نسل جوان شد.
رواج مواد مخدر توسط باندهای وابسته به دستگاه امنیتی با سیاست تعدیل و نابودی انرژی و پتانسیل نسل جوان را هدف قرار گرفت و عدم آموزشهای اجتماعی و تعلیم و تربیت علمی به گسترش عمیقتر آن دامن زد. موج خودسوزی حاصل از این ناامیدی که در میان زنان و دختران شیوع گستردەای پیدا کرد زنگ خطری بود تا پژوهشگران و روانشناسان اجتماعی صدای آن را به گوش بقیه دنیا برسانند.
سرکوب اطلاعرسانی در این خصوص زمانی خود را نشان داد که وزارت کشور دوران خاتمی با دستور مستقیم به استانداری نشر و آگاهی رسانی درباره فاجعه خودسوزی دختران را سانسور و آمارها را در بایگانی به فراموشی سپرد. اما مگر میتوان عمق این حادثه را نادیده گرفت؟ آمار خودسوزی به سازمانهای حقوق بشری درز پیدا کرد و دولت خودکامه ناگزیر شد تیمی از روانشناسان را به منطقه گسیل کند تا راهکاری برای حل این بحران بیابند.
حادثه بررسی شد و بدون توجه به صورت مسئلههای بنیادی، این فاجعه هم با مسائل حاشیهای دیگر سرپوش نهاده شد و توجه به حواشی، موضوع از بررسی و اولویت خارج گردید.
زمان سپری شد و نه تنها راهکاری اندیشیده نشد بلکه در بین زنان و دختران ابزار خودسوزی جای خود را به جان ستاندن توسط قرص برنج یا طنابهای خود خواسته دار داد که در اتاقی زندگی فرد را به کام مرگ میکشاند.
ایلام در میانه دهه هشتاد توانست مقام دوم خودکشی در جهان را که مقام اولش متعلق به ایالت رینو در آمریکا بود به خود اختصاص دهد، آماری که مجامع جهانی نیز بر آن صحه میگذاشتند. دختران و زنان و سپس جوانان تحصیلکرده و مردان و زنان بیکار در جستجوی شغل و یک زندگی ساده پس از طی کردن چرخه ای باطل از یاس و افسردگی و نرسیدن به حداقل آرزوها و خواستها ترجیح میدادند به زندگی خود پایان دهند. پایانی تلخ و غم انگیز با ابزارهای خشن و غیر عقلانی. تنها به دلیل محرومیت و فقر تحمیلی توسط حکومت جمهوری اسلامی که بیش از آنکه در اندیشه رفاه مردم کشورش باشد در سودای گسترش هلال شیعی خود بود و توان نظامی خود را گسترده میکرد.
روند رو به رشد این فاجعه سریالی ادامەدار بود تا در سال ٩٦ این استان پایتخت خودکشی در جهان نام بگیرد و در این ماراتن تلخ و سیاه گوی سبقت را از ایالت ریوی آمریکا برباید. میدانهای گسترده گاز و نفت و جغرافیای اقتصادی و حاصلخیز در این استان موجب حیرت در افزایش این آمار غم انگیز بود. کارشناسان با اشاره به این موارد از دولتهای وقت این پرسش را مطرح می کردند که چگونه استانی با این حجم از منابع، آمار تورم و گرانی و بیکاری اش سرسامآور است و خودکشی در آن بیداد میکند.
پدیدار شدن صحنههای تاثربرانگیز از سوختنها و دارهای اعدام در خانهها و خانوادههایی که دستهجمعی با قرص برنج به زندگی خود خاتمه داده بودند، خیال هیچ زمامداری در حکومت اسلامی را مکدر نکرد و تراژدی همچنان ادامهدار شد.
بیکاری، عدم وجود مراکز نشاطآور، عدم آموزش صحیح گذر به مرحله تازهتر در زندگی اجتماعی، فقر اقتصادی و جو امنیتی حاصل از مرزی بودن این استان از مواردی ست که به این فجایع روز به روز دامن می زند و بیشتر مردم کورد این بخش از کوردستان را به کام مرگ می کشاند.
همه دلایلی که ذکر شد در کنار مخالفت بنیادی و درونی حکومت جمهوری اسلامی با کوردستان بزرگ و مردم کورد زبان اصلی ترین علل سرکوب و به یاس و ناامیدی کشاندن این دیار است.
شاید بهترین تعبیر از تلخی حاکم بر مردم کورد و ایران این شعر شاملو باشد.
اما نه خدا و نه شیطان/ سرنوشت تو را/ بتی رقم زد/ که دیگران می پرستیدند…