رژیم ایدئولوژیک ایران همچون تمام رژیم های ایدئولوژیک دنیا یک مدینه فاضله ( اتوپیا ) را برای مخاطبان و هوادارنش ترسیم کرد و ایدئولوژی رژیم را درمان تمام دردهای بشر به درازای تاریخ معرفی کرد و خمینی بر خلاف مارکسیست های تندرو که تنها قول آباد کردن دنیا را به مردم می دادند ( و موفق هم نشدند) قول آباد کردن دنیا و قیامت مردم را داد اما دروغ بودن و واهی بودن شعارها و برنامه های رژیم از همان سال های نخست مصادرە انقلاب مردمی سال ١٣٥٧ نمایان شد وتمام آمارها و شاخص های اقتصادی و اجتماعی نشان از افول کشور ایران در سطح جهان نسبت به پیش از انقلاب دارد .
امکان برسی همه جانبه کارنامه رژیم در سطح یک مقاله امکان پذیر نمی باشد به همین خاطر اشاره ای به وضع کنونی جامعه ایران و فاصله آن با یک جامعه نرمال در سطح جهان می پردازیم تا شکست عملی ایدئولوژی رژیم بهتر برایمان نمایان شود. معمولا تمام ایدئولوژی ها در ترسیم جامعه آرمانی خود قول پایان فقر و تبعیض را می دهند و نوید صلح و دوستی و روابط سالم اجتماعی، اما در مدرن ترین و توسعه یافته ترین جوامع دنیای کنونی، هنوز هم بشریت با مشکلاتی گریبان گیر است و امکان دست یابی به شرایط آرمانی تقریبا در آینده ای نزدیک برای بشر امکان پذیر نمی باشد، اما متاسفانه جوامع ایدئولوژیک در بیش از ١٠٠ سال گذشته نەتنها نتوانسته اند جامعه ای که بر آن حکومت می کردنند را بهشت روی زمین بکنند بلکه در هنگام تغییر حکومت و پایان کار حکومت ایدئولوژیکشان جامعه آنها از جوامع دیگر شرایط بسیار بدتری داشته و نسبت بە گذشته شرایط و جایگاه شان در میان کشورهای جهان در سطح پایین تری قرار داشته است ، رژیم جمهوری اسلامی ایران هم از این امر مستثنا نیست و پس از گذشت چندین دهه نەتنها نتوانسته است جامعه ای اسلامی بر اساس تعریف رهبران رژیم از اسلام برپا کند بلکه باعث سقوط جامعه ایران در تمام زمینه ها شده است .
از اولویت های یک ایدئولوژی مذهبی مسائل اخلاقی و اجتماعی است و این مسائل ارجعیت دارد بر مسائل اقتصادی و جمهوری اسلامی هم به عنوان یک رژیم اسلامی کە همواره بر این مسئله تاکید کرده و سخنان خمینی گواه این امر است اما رژیم حاکم بر ایران نەتنها نتوانسته است مسائل اجتماعی ایران را حل کند بلکه ضمن عمل کرد رژیم دستاوردی به جز افزایش مشکلات اجتماعی و عقب افتادن ایران از رقبای اقتصادی در سطح منطقه و جهان نداشته است و نسبت بە قبل از انقلاب سال ١٣٥٧ ایران از رقبای اقتصادی و سیاسی خود بسیار عقب افتاده است.
در ادامه این مقاله بیشتر به دستاوردهای جنبه اجتماعی و اخلاقی رژیم ایران می پردازیم . طبق آمار اداره سلامت روان و بهداشت ایران هم اکنون ١٨ میلیون ایرانی دچار اختلال روان هستند که شایع ترین آن افسردگی می باشد و طبق شعارهای رهبران رژیم و مبلغین آن می بایستی هم اکنون مردم ایران مردمی شاد و سرحال می بودند، حتی در بدترین شرایط اقتصادی چون طبق ایدئولوژی رژیم ایران برای فریب مردم، انسان مسلمان همیشه سالم و سرحال و شکر گذار است ، اگر این ١٨ میلیون را مسلمان مؤمن فرض کنیم پس نتیجه می گیریم که معنویات به تنهایی نمی تواند جواب گویی تمام مسائل باشد و اگر این ١٨ میلیون را غیر مؤمن فرض کنیم باید آنگاه پرسید آیا این نشان شکست رژیم نیست که پس از گذشت چندین دهه و صرف میلیاردها دلار و تبلیغ هنوز نتوانسته است جامعه اش را مسلمان کند و آیا این نشان بیزاری مردم از رژیم نیست ؟ طبق گزارش سازمان شفافیت جهانی ایران یکی از فاسدترین کشورهای جهان از نظر فساد دولتی و اداری است و در رده بندی جهانی در آخرهای جدول قرار دارد و این هم نشانی دیگر از شکست رژیم است ، همچنین طبق آمار دولتی در ایران ١٣٠ هزار معتاد به الکل و حدود ٢ تا ٣ میلیون نفر معتاد به مواد مخدر و ١٠ میلیون نفر معتاد به سیگار وجود دارد که نشان از عمق فاجعه در ایران دارد و متاسفانه راه حل های رژیم برای کنترل و پیشگیری و درمان مشکلات اجتماعی نەتنها کار ساز نیست بلکه شرایط را بدتر هم می کند برای نمونه ایران سال گذشته رتبه دوم اعدام در جهان را کسب کرد که بیشتر اعدام شدگان مربوط به جرایم مواد مخدر است در حالیکه اعدام مجرمان مربوط به مواد مخدر نەتنها باعث کاهش قاچاق و حمل ونقل و فروش مواد مخدر نشده است بلکه طبق گفته های رئیس سازمان مبارزه با مواد مخدر ایران سال گذشته ١٨٠ هزار نفر در ارتباط با قاچاق مواد مخدر دستگیر شده اند !
شکست راه حل های رژیم تنها مربوط به جرایم مواد مخدر نیست بلکه در تمام زمینه ها این شکست مشاهده می شود و در نمونه دیگر می توان به آمار بسیار بالای خشونت های خیابانی و مشکلات بالای اجتماعی در ایران اشاره کرد که طبق اعلام نهاد های دولتی سال گذشته از هر ٢ ایرانی بالای ١٥ سال ١ نفر برای شکایت یا برای بازجویی به کلانتری رفته است. اگر آمار بالای طلاق و خودکشی و قتل را در کنار آمار بالا قرار دهیم نمایی وحشتناک از اوضاع امروز جامعه ایران را برای ما ترسیم می کند و باید از خود پرسید که چرا جامعه ایران به این روز افتاده است و آیا دلیلی جزء رژیم جمهوری اسلامی وجود دارد . راه حل چیست ؟ برای حل مشکلات جامعه ایران باید کار را به متخصصین امور جامعه شناسی و روانشناسی سپرد تا با بهره گیری از راه حل های علمی همچون جوامع پیشرفته برای حل مشکلات اجتماعی تلاش کنند اما متاسفانه رهبران رژیم نەتنها از اوضاع کنونی درس عبرت نگرفته اند بلکه خامنه ای چند سالی است برای حذف دروس علوم اجتماعی از دانشگاها تلاش می کند و هنوز هم برای حل مشکلات به راه حل ها و توصیه های حوزه های علمیه تکیه کردهاند بنابراین یا باید برای رفورم و تغییر جدی در ساختار سیاسی ایران و تغییر قانون اساسی تلاش کرد یا باید رژیم را سرنگون کرد چون رهبران رژیم به هیچ عنوان حاضر به تغییر تحول نیستند .